هرچند هشداری که در سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب بیان شد، صرفاً معطوف به اظهارات چند روز قبلتر بلینکن وزیرامورخاجه آمریکا و در واکنش به بیان این امید و آرزو توسط او در لفافه بود، ولی طرح عریان و بیپرده آن را نیز طی این چند ماه، به کرات توسط مقامات رژیم صهیونیستی در اوج وقاحت و البته از سر استیصال، شاهد بودیم.
بلینکن پنج روز پیش از اینکه سخنانش مورد استناد رهبر معظم انقلاب در جمع مداحان اهل بیت(ع) قرار بگیرد، طی نشستی در اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، پاسخی نسبتاً بلند به این پرسش داد که «آمریکا چه میتواند بکند تا سیاست تغییر رژیم نامحبوب در ایران به دست مردم انجام بگیرد؟» حالا به اینکه با چه متر و معیاری پرسشگر این را پیشفرض بدیهی سؤالش قرار داده که رژیمی بر ایران حاکم است که در داخل ایران و بین مردم بسیار نامحبوب است، کاری نداریم. حتماً پرسشگر توانسته برای خودش بین
عدم محبوبیت و عدم فروپاشی، به رغم اعمال سختترین رژیم فشار و تحریم و از سرگذراندن یک جنگ هشت ساله ارتباط منطقی پیدا کند.
بلینکن در آن نشست سعی میکند اینطور طراحی و پازل آمریکایی را همانطور که رهبر فرزانه انقلاب در یک جمله خلاصه کردند، صورتبندی کند: «هر کسی در ایران اغتشاش کند، ما کمکش میکنیم». این فرمول، ترجمه واضح این بخش از سخنان بلینکن بود: «کاری که ما در مقاطع زمانی مختلف سعی کردهایم انجام دهیم این است که به بهترین شکل ممکن، افرادی را در داخل ایران که خواهان آیندهای متفاوت برای کشور هستند، بیشتر توانمند کنیم».
تکمیل پازل آمریکاییها با تخریب پازلِ ایران امروز
نکته مهمی که وزیر امور خارجه آمریکا در ادامه همین اظهارات بیان میکند و باید بیشتر از سناریوی رو و همیشگی آمریکاییها در حمایت از پروژه آشوب در ایران به آن توجه کرد، طرح آنها برای جذب مزدور –چه بسا بیجیره و مواجب- برای این منظور است. او به طور مشخص از در پیش گرفتن و تشدید جنگ ادراکی برای تحت تأثیر قرار دادن ذهنیت مردم ایران صحبت کرد و گفت: «من فکر میکنم آنچه درنهایت محتملترین موفقیت است این است که مردم ایران به این فهم برسند که جهتگیری و مدیریت کشورشان، نتایج و آیندهای را که میخواهند، برایشان به ارمغان نمیآورد و در مقطعی، به نظر من، این امر (رسیدن به چنین ادراکی از سوی مردم ایران) مسیر کشور را تغییر خواهد داد».
ناگفته پیداست که کامل کردن تصویر پازل آمریکاییها و آنچه کاخ سفید به آن دل بسته، وابسته به تخریب همزمان پازلی از ایرانِ امروز است که مردم با مقاومت مثالزدنیشان در کنار یکدیگر در دلِ خاورمیانه آشوبناک ساختهاند. نتیجه تخریب این پازل از یک سو و تکمیل دیگری از سوی دیگر، دلبستن به درِ باغ سبزی خواهد بود که نتانیاهو در دو خطابه اخیری که مستقیم با مردم ایران داشت به آن وعده داد و به بهترین وجه در تحولات اخیر سوریه اجرایش کرد.
از خیال مزدوری تا دل بستن به درِ باغ سبز نتانیاهو
حال سؤال اینجاست که چطور باید در این جنگ ادراکی، آرایش گرفت تا کسی حتی خیال مزدوری هم به سرش نزند و دل به درِ باغ سبز نتانیاهو نبندد؟ پاسخ به سؤال دو وجه سلبی و ایجابی دارد. در وجه سلبی مشخص است که انجام یکسری کارها در این وضعیت در حکم آتشبیار معرکه شدن است، بنابراین باید بهشدت از انجام آن پرهیز کرد. این نکتهای است که بسیاری از شخصیتها نسبت به آن انذار دادهاند و یک نمونه آن اظهارات تولیت آستان قدس رضوی است که به طور اجمالی آنها را اینطور فهرست کردهاند: «در شرایط کنونی کشور، نباید مسائل حاشیهای به متن آورده شود و موجب تشتت و اختلاف در جامعه گردد. باید نیازهای امروز کشور در برابر دشمنان را درک کرده و از دامن زدن به اختلافات، ناامیدی و دوگانههای جعلی پرهیز کنیم. این خطرات برای کشور، انقلاب و اسلام بسیار مضر است».
بیتوجهی و عدم اقبال به فراخوان موتوری روز جمعه در بحث فیلترینگ نشان داد که حداقل مردم عادی نمیخواهند وقت و انرژی مسئولان که باید برای حل مشکلات اقتصادی و دغدغههای معیشتیشان صرف شود، جای دیگری هزینه شود. بنابراین میتوان مدعی شد عامه جامعه وظیفهاش را تا این جای کار خوب انجام داده است. میماند خواص و در درجه مهمتر مسئولان. در همین نمونه راهپیمایی موتوری با اینکه عامه با عدم اقبال، واکنش مناسبی از خودشان نشان دادند، دیدیم که برخی خواص و صاحبان رسانه این گزاره را مطرح کردند که حالا که یک عده در مخالفت رفع فیلتر راهپیمایی کردهاند، چرا موافقان راهپیمایی نکنند. این جنس خواص، با این کار سعی دارند پازلی که مردم از تکمیلش طفره رفتند را به هر نحو ممکن کامل کنند.
وظیفه سنگین همگانی؛ از عوام و خواص تا مسئولان
پس از عوام و خواص، وظیفه مسئولان در این ماجرا چیست؟ بیشک، پرهیز از هر کاری است که ابزار عمده دشمن در این پازل را تقویت کند. آن ابزار چیست؟ رهبر معظم انقلاب در دیدار با مداحان در یک جمله تبیینش کردند: «ترساندن و هراس افکندن». اظهار ضعف در این موقعیت به صورتی که کشور را در بنبست نشان دهد و عاملیت حل و فصل مشکلات را نه به داخل که به دست بیگانه گره بزند، هیچ خاصیتی جز تقویت و مؤثرتر کردن ابزار دشمن نخواهد کرد. بنابراین به هیچ وجه نباید با اظهار ضعف، ته دل مردم را خالی کرد و صرفاً ضعفها و کمبودها را پیش چشمشان آورد.
سخن فراوان است و فرصت اندک. فعلاً باید وجه سلبی ماجرا را که عمل به پرهیزهای آن، وزن بیشتری نسبت به کفّه اعمال ایجابی در خنثی کردن پازل آمریکایی دارد، دریابیم. در کنار همه معادلات، مهم این است که فراموش نکنیم: «خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است».
خبرنگار: محسن فاطمی نژاد