شناسهٔ خبر: 70470638 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

قدرت پنهان در بازنمایی اخبار

چگونه خبرها می‌توانند ناامنی اجتماعی را تقویت کنند؟

آیا رسانه‌ها از نقش خود در گسترش ناامنی اجتماعی آگاه هستند؟ این پرسشی است که پاسخ آن ‌به تأمل در کارکرد رسانه و دانش رسانه‌ای مخاطبان نیاز دارد.

صاحب‌خبر -

احمد افروز. کارشناس رسانه و مطبوعات: آیا رسانه‌ها از نقش خود در گسترش ناامنی اجتماعی آگاه هستند؟ این پرسشی است که پاسخ آن ‌به تأمل در کارکرد رسانه و دانش رسانه‌ای مخاطبان نیاز دارد.

رسانه‌ها همواره ابزاری پرقدرت برای شکل‌دهی به افکار عمومی و تغییرات اجتماعی هستند. این ابزارها همان‌گونه که می‌توانند توانایی ایجاد آگاهی و پیشرفت جامعه را فراهم کنند، به همان میزان می‌توانند بستری برای گسترش ناامنی اجتماعی ایجاد کنند. درک این تأثیرات دوگانه و تحلیل دقیق نقش رسانه در ایجاد ناامنی، نه‌تنها برای سیاست‌گذاران بلکه برای همه شهروندان ضروری است.

نظریه «مارپیچ سکوت» و نظریه برجسته‌سازی از‌جمله مفاهیمی هستند که به‌خوبی نقش رسانه‌ها در گسترش ناامنی اجتماعی را تبیین می‌کنند. رسانه‌ها با برجسته‌سازی برخی مسائل و سرکوب دیگر صداها، می‌توانند احساس ناامنی روانی و شکاف‌های اجتماعی را تشدید کنند. علاوه بر این، نظریه برجسته‌سازی بیان می‌کند که رسانه‌ها با تمرکز مکرر بر برخی موضوعات، می‌توانند آنها را در ذهن مخاطب به مسائل اصلی تبدیل کنند. این قدرت برجسته‌سازی، در مواقعی که رسانه‌ها بر خشونت، بحران‌ها یا تنش‌های اجتماعی تمرکز می‌کنند، تأثیری منفی و مستقیم بر احساس امنیت افراد دارد.

برای مثال، پوشش گسترده اخبار مربوط به جرائم یا ناآرامی‌ها، اگرچه ممکن است به نیت اطلاع‌رسانی انجام شود، اما اغلب به تقویت حس ناامنی در میان مخاطبان منجر می‌شود. یکی از نمونه‌های بارز، گسترش اطلاعات نادرست و تبلیغات است. بازیگران دولتی و غیردولتی به‌طور فزاینده‌ای از رسانه برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده‌اند؛ حتی به بهای از دست رفتن همبستگی اجتماعی و اعتماد عمومی. رسانه‌ها با تمرکز بر خشونت، بحران‌ها و تنش‌های اجتماعی می‌توانند احساس ناامنی را در میان مخاطبان تقویت کنند. آموزش سواد رسانه‌ای به افراد این توانایی را می‌دهد که به‌طور انتقادی به این محتواها نگاه کنند و نگذارند ‌برداشت‌های نادرست از اخبار و اطلاعات عمومی احساس امنیت آنها را به خطر بیندازد. این مهارت‌ها به ما کمک می‌کند تا در دنیای پر از اطلاعات، تمایز میان حقایق و تصورات غلط را تشخیص دهیم. رسانه‌های اجتماعی به‌عنوان رسانه‌های غالب در عصر امروز، با گسترش فضای دیجیتال و کاهش مرزهای جغرافیایی، تأثیر شگرفی بر ناامنی اجتماعی داشته‌اند. الگوریتم‌های این پلتفرم‌ها‌ که طراحی شده‌اند تا محتوای جذاب‌تر و اغلب احساسی‌تر را به کاربران نمایش دهند، می‌توانند زمینه‌ساز ایجاد قطب‌بندی‌های اجتماعی شوند.

این الگوریتم‌ها با تکیه بر برجسته‌سازی محتواهای بحث‌برانگیز، گاهی اوقات فضای عمومی را به محلی برای تضاد و درگیری تبدیل می‌کنند. نظریه جریان دوجانبه لازارسفلد در اینجا نیز شایان تأمل است؛ زیرا نشان می‌دهد چگونه رهبران فکری و کاربران تأثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی می‌توانند پیام‌های ناقص یا نادرست را به‌سرعت به بخش‌های گسترده‌ای از جامعه منتقل کنند. پرداختن به نقش دوگانه رسانه مستلزم رویکردی چندجانبه است که شامل دولت‌ها، سازمان‌های رسانه‌ای و جامعه مدنی می‌شود. در وهله اول، در کنار آموزش سواد رسانه‌ای به عموم مردم، نیاز فوری به چارچوب‌های نظارتی قوی وجود دارد که پاسخ‌گویی رسانه را تقویت کند و در عین حال آزادی بیان را حفظ کند. دولت‌ها باید با شرکت‌های فناوری همکاری کنند تا از انتشار اطلاعات نادرست جلوگیری کرده و اطمینان حاصل کنند که الگوریتم‌ها محتوای قابل اعتماد را بر هیجانات یا مطالب تفرقه‌برانگیز اولویت می‌دهند. دوم، رسانه‌ها خود باید به استانداردهای اخلاقی روزنامه‌نگاری پایبند باشند و دقت، انصاف و زمینه را در گزارش‌دهی در اولویت قرار دهند. سازمان‌های خبری باید در طرح‌های بررسی حقایق سرمایه‌گذاری کنند و در برابر مدل‌های درآمدی که بر کلیک‌گرایی مبتنی هستند و یکپارچگی روزنامه‌نگاری را به خطر می‌اندازند، مقاومت کنند. همکاری بین رسانه‌ها و سازمان‌های مستقل بررسی حقایق می‌تواند اعتماد عمومی و اعتبار را افزایش دهد.

با توجه به ماهیت جهانی چالش‌های امنیتی معاصر، همکاری بین‌المللی برای پرداختن به تأثیر رسانه بر ناامنی ضروری است. ارگان‌هایی مانند سازمان ملل متحد، یونسکو و دیگر سازمان‌های چندجانبه باید نقش فعال‌تری در ترویج استانداردهای رسانه‌ای و تقویت همکاری‌های فرامرزی برای مقابله با کارزارهای اطلاعات نادرست ایفا کنند. تأکید بر این نکته نیز ضروری است که روزنامه‌نگاری و تولید محتوای رسانه‌ای باید بر مبنای اصول انصاف، دقت و حقیقت‌جویی صورت گیرد. اگرچه آزادی بیان یکی از اصول بنیادین جوامع دموکراتیک است، اما این آزادی نباید به بهای نادیده‌گرفتن پیامدهای اجتماعی محتوای منتشرشده تمام شود. در پایان می‌توان گفت برای کاهش تأثیر رسانه‌ها بر ناامنی اجتماعی، آموزش سواد رسانه‌ای یکی از راهکارهای حیاتی است. شهروندان باید توانایی تفکیک اطلاعات معتبر از اطلاعات نادرست و ارزیابی انتقادی محتوای رسانه‌ای را داشته باشند. در عین‌ حال، نظارت دقیق‌تر بر نحوه تولید و انتشار محتواهای رسانه‌ای و ارتقای مسئولیت‌پذیری در این زمینه نیز می‌تواند به کاهش تأثیرات مخرب کمک کند.