حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
متأسفانه خیلی از موافقان فیلترینگ با توجه به گستره مخالفت عمومی، از اعلام خواست قلبی خود مبتنی بر فیلترینگ ابا دارند و مدعی میشوند که نه خواهان فیلترینگ، بلکه خواهان «مدیریت فضای مجازی»اند حال آن که در فلتات لسانشان حقیقت آشکار میشود.
آقای سعیدی “رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا” از این جمله است که ابتدا مدعی میشود: «دنبال فیلترینگ نیستیم، سخن ما این است که فضای مجازی باید مدیریت شود!» بعد ناخواسته مدیریت را اینگونه تعریف میکند: «کشورهایی هم که با اسلام سر و کار ندارند، برای حفظ نسلها، قانون و مقررات میگذارند و “اجازه نمیدهند هر سکّو و فضایی وارد کشورشان شود” [یعنی مدیریت مساوی است با فیلترینگ].
روشن است که انگیزه مدعیان مدیریت فضای مجازی نمیتواند در امان داشتن مردم از هجوم فساد اخلاقی موجود در اینترنت باشد زیرا:
اولا ایجاد مصونیت در مقابل فساد اخلاقی و بیعفتی، خواست عمومی است و مخالف ندارد.
ثانیا در دسترس بودن ارتباطات جنسی، گستردگی برهنگی، ارتباطهای بیضابطه زن و مرد و …؛ در زوایای جامعه خودمان هم به وفور وجود دارد و زمینههایش فراهم است و راه مبارزهاش اصلا فیلترینگ نیست.
ثالثا ایجاد مصونیت فقط با سالار ساختن مردم بر همه حیطههای سیاسی- اجتماعی- اقتصادی، ایجاد اشتغال و زمینه ازدواج و از بین بردن زمینههای فروپاشی خانواده و اجتماع و … است که اگر مردم احساس سالاری و کرامت کردند و اقتصاد سامان یافت، انسانهای باکرامت، شاغل و خانوادهدار، به طور طبیعی در مقابل فساد فرهنگی- اخلاقی و سیاسی واکسینه میشوند.
از نظر طراحان فیلترینگ – همانطور که آقای سعیدی هم اعتراف کرده- مردم در لبه پرتگاه گمراهیاند و اینترنت جهانی به هجمه برای نابودی فرهنگ اسلامی- ایرانی همت کرده و ما توان مقابله با آن را نداریم لذا ناچاریم با منع و فیلتر با آن مواجه شویم: «منع ویدئو، ماهواره، فضای مجازی جهانی و ایجاد اینترنت کنترل شده داخلی».
غریب این که طراحان فیلترینگ، مدعی اعتقاد به دین جهانی و در صدد صدور اسلام و انقلاب به جهانند و برای تحقق این ایده، در این چند دهه میلیاردها دلار از بودجه مردم هزینه کردهاند حال آن که هم در نوع مواجهه با تهاجم فرهنگی در اشتباهند و هم در کیفیت صدور اسلام و انقلاب! مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب جز با مبارزه فرهنگی و تهاجمی متقابل ممکن نیست و چنین تهاجمی، فقط با تکیه بر فرهنگ قرآنی ممکن است زیرا قرآن کتاب و برنامه مبارزه با تهاجم فرهنگ شرک و کفر است= “و جاهدهم به جهادا کبیرا” ای پیامبر، با قرآن به مبارزه با فرهنگ کفر و شرک برخیر[فرقان/52].
فرهنگ قرآن فطری، انسانی، عدل محور و تعالی خواه است؛ به شرطی که ابتدا خود به این فرهنگ و مبانی فطری، انسانی و عدل محور آن باور یابیم و در پیاده کردنش بکوشیم. فرهنگ متعالی و قرآنی اسلام همچون دیگر فرهنگهای توحیدی و متعالیتر از همه آنها، مشحون از ایدههای فطری، انسانی و جذّاب است که بشر امروز تشنه شنیدن آنها میباشد.
امام «قدس سره» در وصیتنامه خود فرمود: «چهره نورانى اسلام را براى جهانيان روشن نمايند؛ كه اگر اين چهره با آن جمال جميل كه قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت كرده، از زير «نقاب مخالفان اسلام» و «كجفهميهاى دوستان» خودنمايى نمايد، اسلام جهانگير خواهد شد و پرچم پر افتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چه مصيبتبار و غمانگيز است كه مسلمانان متاعى دارند كه از صدر عالم تا نهايت آن نظير ندارد، نتوانستهاند اين گوهر گرانبها را كه هر انسانى به فطرت آزاد خود طالب آن است، عرضه كنند؛ بلكه خود نيز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهى از آن فرارىاند!»(صحیفه امام 21/393)
جهانی سازی دین در جهان امروز، تنها با ارائه الگویی از یک کشور اسلامی مرفه، خوشبخت، شاد و فعّال ممکن است تا جهانیان با مشاهده آن الگو، به اسلام و توانمندیاش برای اداره صحیح دنیا و آخرت و به سعادت و شادکامی رساندن انسان در حکومت دینی اطمینان یابند و تا زمانی که این الگو ارائه نشده و در شاخصههای رفاه، شادکامی، موفقیت، مردم سالاری، کرامت، آزادی و … در ردههای آخر باشیم، نه تنها دین و انقلاب با ضرب و زور جهانی نمیشود که حتی برخی دینداران هم ممکن است روگردان و فراری شوند!
انتهای پیام