شناسهٔ خبر: 70462067 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

پرونده غواصان کربلای ۴؛

گلوله خوردید ناله نکنید و سر در دامن آب فرو برید؛ آی فرزندان دریایی ایران مددی!

حتی اگر گلوله خوردید هم نباید ناله کنید و سر در دامن آب فرو برده تا ناله های تان را به اقیانوس برید، چرا که عملیات در خطر لو رفتن است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: سوم دی، سالروز انجام عملیات کربلای ۴ است و در ایام سی و نهمین سالگرد این‌عملیات حماسه‌وار هستیم. تا به‌حال در پرونده عملیات کربلای ۴ در خبرگزاری مهر، به روایت غواص‌ها کتاب‌های «هفتاد و دومین غواص»، «میهمانان ام‌الرصاص»، «دریادلان خط‌شکن»، «فرار از خود» و «صدوهفتادوششمین غواص» پرداخته‌ایم که متون این مقالات در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:

* «کربلای ۴ به‌روایت فرمانده غواص‌های خط‌شکن / باران آتش و گرداب اروند»

* «ضیافت آتش و خون در اروند / در نقطه رهایی کربلای ۴ چه گذشت؟»

* «امشب مفقودالاثر خواهم شد / اگر تیر خوردید درد خود را با آب بگویید!»

* «شب کربلای ۴ به روایت غواص گردان یونس»

* «مروری بر خاطرات غواصی که شاهد زنده‌به‌گورشدن رفقایش بود»

گفت‌وگو با غواص‌های کربلای ۴ نیز در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه‌اند:

گفتگو با کریم مطهری فرمانده گردان غواص جعفر طیار:

* «گردان جعفر طیار چگونه خط دشمن را در کربلای ۴ شکست؟ / زبان بین‌المللی ترکی جان دو غواص را نجات داد!»

گفتگو با سیدجعفر حسینی ودیق غواص گردان ولی‌عصر (عج):

* «روایت بازگشت از ام‌الرصاص در کربلای ۴/ فرهنگ غواصی واژه اسارت ندارد»

گفتگو با غلامرضا علیزاده غواص گردان یونس و فرمانده گروه پیشتاز غواصی لشکر امام حسین در شب عملیات کربلای ۴:

* «برگشت ندارید؛ یا شهید می‌شوید یا اسیر! / روایت فرمانده گروه پیشتاز گردان یونس از کربلای ۴ در بلجانیه»

* «عبور اسرای کربلای ۴ از بصره یادآور اسرای کربلا و حضرت زینب بود / مجبورمان می‌کردند به هم سیلی بزنیم»

* «ضرب و شتم وحشیانه اسرا در آسایشگاه مثل عصر عاشورا بود / چگونگی ایستاده‌خوابیدن در سلول»

گفتگو با محمدرضا یزدیان غواص و نیروی اطلاعات‌عملیات لشکر ۵ نصر:

* «دندان‌هایم را در الرشید با انبر کشیدند / کربلای ۴ یک‌پرونده باز است»

* «کربلای ۴ را آمریکا و نفوذی‌های داخلی لو دادند / افسر عراقی گفت این‌جا خدا هم نمی‌تواند به دادتان برسد!»

گفتگو با مهدی عادلیان رزمنده و غواص گردان کربلا از لشکر ۷ ولی‌عصر دزفول

* «فرمانده گردان کربلا چرا در شب کربلای ۴ سر ستون قرار گرفت؟ / طرح خوبی بود ولی حیف که نشد!»

* «شب کربلای ۴ به‌روایت غواص لشکر ولی عصر / ساحل اروند را از ترس نیروهای ایرانی پر از موانع کرده بودند»

گلوله خوردید ناله نکنید و سر در دامن آب فرو برید؛ آی فرزندان دریایی ایران مددی!

تعدادی از غواصان شهید لشکر ۳۱ عاشورا که پیکرشان مهمان اروند شد و برنگشت

***

مطلب جدیدی که در قالب پرونده «غواصان کربلای ۴» منتشر می‌کنیم، مرور مقاله و پیشگفتاری است که سردار محمدتقی اوصانلو معاون هماهنگی کننده نیروی زمینی سپاه و فرمانده گردان غواصی حضرت ولیعصر (عج) لشکر ۳۱ عاشورا در عملیات کربلای چهار، بر کتاب «دریادلان خط‌شکن؛ آلبوم تصویری روایی غواصان جان‌برکف گردان حضرت ولیعصر (عج) لشکر ۳۱ عاشورا» با گردآوری و تألیف سیدجعفر حسینی ودیق نوشته است.

سردار اوصانلو در این‌مطلب می‌نویسد:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

«به یاد غواصان دریادل عملیات عاشورایی کربلای چهار»

قصه غواصان انقلاب امام خمینی (ره) عجب حکایتی دارد. از هر وجهش بنگری، هزاران اعجاب و شگفتی در منظر دل‌ها و دیده‌ها می‌نمایاند. عقول ظاهری با ابدان ناسوتی، حیران از تقبّل و باور اقدام مردان مردی است که در تنور ولایی مولایشان جان در طبق اخلاص نهادند و دل و جان به آب خروشان اروند سپردند تا عالمیان را متحیر سازند.

مادرِ ایران اسلامی فرزندانی را به آب انداخت، به امید آنکه هر کدام را چونان موسی صاحب ید بیضا کند تا خرق عادتی باشد و حجتی برجمود و جهل فرعونیان زمان، غافل از اینکه همه تن بیضا شدند، پسران دریایی ایران زمین خود معجزه گشتند، شعاع فیروزه‌ای نگاهشان در اعماق آب، درّ ثمینی بود که خداوند را شیفته کرد مگر نفرمود: «مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ». آری خدا به شکار لؤ لؤ و مرجان‌های اروند حریص بود و شگرف معامله‌ای هر خریدار و هم فروشنده کردند و عجب سودی بردند و ما هنوز در مرداب تنگ بی اقبالی خود گیر افتاده‌ایم. آی فرزندان دریایی ایران مددی.

غریبانه جان دادنشان هم حکایتی اصیل و اسطوره‌ای دارد. نصف روز عاشورای حسین (ع) چنان تاریخ بلند خلقت را تا انتهای آفرینش راهبری می‌کند که راه اقامه هرگونه دعوی از سنخ جهالت و قصور را سدّ می‌کند و این است حجت بالغه، رشحاتی از آن، چنان ظرفیت و جذبه‌ای در طایفه غواصان ایران ایجاد کرد که نظام خلقت را چشم نمود و همه آفرینش با تمام استعداد در میدان زیر آب به قدّ و قامت آنها اقتدا کرد. ذکر قنوتشان غلغله در مُلک زمین و آسمان انداخت و بلندای تکبیرشان لرزه بر اندام عابدان، عرفان با تمام موجودیت خود در ایستگاه عشق و عرفان آنها پیاده به امید درک اَدنی مرحله سلوکشان، و کسی را جرأت اطوار نباشد و به حق گفت که:

نماز در خم آن ابروان محرابی / کسی کند که به خون جگر طهارت کرد

آی غواصان، ساحل نشینانِ کنج عادت سخیف عافیت را در یابید و ما را نیز دریایی کنید.

گلوله خوردید ناله نکنید و سر در دامن آب فرو برید؛ آی فرزندان دریایی ایران مددی!

سردار اوصانلو

در شب عملیات کربلای چهار تازه می‌شد فهمید چرا برای رسیدن به سرچشمه عرفان باید به آب و آتش زد و شما به تمام معنا به این معنی مصداق عینی بخشیدید. آبی به خروشانی اروند و آتشی از گلوله‌ها که سطح آب را می‌نواخت و بر سرتان می‌ریخت بی آنکه حائلی بین شما و او باشد. حتی اگر گلوله خوردید هم نباید ناله کنید و سر در دامن آب فرو برده تا ناله‌های تان را به اقیانوس برید، چرا که عملیات در خطر لو رفتن است. شاید حکایت حضور خالق در لحظه جان دادن بربالین تان از همه حکایت هایتان غریب‌تر باشد. وقتی تاطم شطّ و شکنج جریان وحشی اروند و مظلومیت سیر مخفیانه و بی‌بازگشت تان را می بی نم که چگونه حتی به هنگام زخمی شدنتان مأمن و پناهگاهی جز بالین موج‌ها و سنگری جز دامن آب ندارید، نباید ناله کنی و نه به سطح آب برگردی، نه زمینی زیر پایت و نه امدادگری که به او پناه ببری، نه راه پس داری و نه راه پیش، تویی و خدای تو، سرّ رسول مودّت که فرمود: «خداوند ملک الموت را برای قبض روح همه افراد مأمور ساخته است مگر شهیدان جنگ دریایی، آنها آنقدر مقام و فضیلت دارند که خداوند روحشان را خود قبضه می کند» و این که «اجر شهید در آب دو برابر شهید در خشکی است» را می‌توان بهتر درک کرد که چگونه خدا از عرش تا دریا آمده و جان شما را تمام می‌ستاند بدون واسطه و چه میعادگاهی است که جز خالق و مخلوق در ان حضور ندارند و چه اجر لایوصفی که ارزانی شما می‌شود. چه فرح بخش است داستانِ سفر دریایی شما.

می‌گویند آواز و موسیقی عشق از آواز ققنوس پدید آمده است اما آهنگ عشق پدید آمده از ققنوسان این سرزمین کجا و موسیقی عشق ققنوس اساطیری کجا، این از جنس حقیقت است و آن مجاز، وقتی ققنوسان دریایی ملک ایران خود را در اروند آتش زدند و بال افشان مرگی آرمانی را رقم زدند و تولدی دیگر را از کنار دریای خون و آتش به این مرز و بوم هدیه نمودند دیگر پرنده افسانه‌ای و ماجرای آتش زدن و تولد دیگر باره اش به فراموشی سپرده شد. حیاتی جاودان که با سر انگشتان نحیف خورشید رشحات همیشه سبز عشق و شور و شیدایی را تا انتهای تاریخ زندگی به نسل‌های این سرزمین ارزانی داشت و این چه عشقی است لا یُدرَک و وَرای قیل و قال:

هر چه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل گردم از آن