به گزارش نامهنیوز، «یوئل الیزور» یک محقق اسرائیلی در حوزه روانشناسی بالینی کودکان و روانشناسی تحصیلی در یادداشتی درباره جنبهها و پیامدهای روانشناختی قساوتهای ارتش اشغالگر در نوار غزه با ابراز نگرانی از تاثیر کشتارها و شکنجه بیرحمانه غیرنظامیان فلسطینی بر سلامت روان سربازان اسرائیلی، نوشته آنها به واسطه لفاظیهای آتشافروزانه کابینه رژیم صهیونیستی و تضعیف ساختارهای مدنی و عدالت نظامی، در خطر هستند.
به گفته او، این سیاستها که ناقض «ضوابط رفتاری» ارتش رژیم صهیونیستی هستند، از قساوتها حمایت کرده و خطر آسیبهای روانی را افزایش میدهد.
در یادداشت الیزور که در این باره در روزنامه صهیونیستی هاآرتص منتشر شده، آمده است: آسیبهای روانی زمانی رخ میدهد که سربازان خلاف ارزشها و باورهای اخلاقی خود عمل کنند یا ناظر عمل بیرحمانهای باشند. کسانی که به این طریق آسیب میبینند، احساس گناه و شرم را تجربه کرده و مستعد افسردگی، اضطراب و تمایل به خودکشی هستند. ارتش اسرائیل دوره درمانی فشردهای را به سربازانی ارائه میکند که آسیب روانی دیدهاند و برخی دیگر از آنها نیز که از آسیبهای اخلاقی رنج میبرند، در مراکز تربیتی توانبخشی دوره درمانی خود را میگذرانند.
الیزور میگوید: جامعه اسرائیلی ارتش اسرائیل را ارتشی اخلاقی میداند. صحبت از انجام شدن قساوتها باعث بروز مقاومت احساسی در برابر آن میشود، اگرچه سربازان هر ارتشی ممکن است مرتکب جنایات جنگی شوند.
نگارنده در این یادداشت مطرح کرد: «نوفار ایشای-کرییِن» افسر رفاه اجتماعی دو گروهان پیادهنظام مکانیزه مستقر در جنوب نوار غزه طی انتفاضه اول (۱۹۹۳-۱۹۸۷) بود. او با سربازان صحبت کرده بود. چهار سال بعد، من استاد راهنمای تحقیق او درباره وحشیگریهای این گروهان پیادهنظام بودم. او از گفتوگوهای محرمانه برای بررسی انحطاط اخلاقی، بیرحمیها و پیامدهای آن برای سلامت روان آنها استفاده کرده بود. مقاله علمی ما، بعدا، به عنوان فصل اول کتابی با عنوان «تیرگی ابر سبک: سربازان اسرائیلی، ارتش و جامعه در انتفاضه» در ۲۰۲۱ منتشر شد.
الیزور با اشاره به این که در فصلهای بعدی کتاب به طور مفصل، به جزئیات تحقیقات آنها در این باره اشاره شده است، نوشت: ما پنج گروه از سربازان را بر اساس ویژگیهای شخصیتی آنها دستهبندی کردیم. گروه اول دسته کوچکی از سربازان بیرحمی بودند که برخی از آنها به ارتکاب خشونت پیش از اعزام به خدمت نظامی اعتراف کرده بودند. برخی از این سربازان مرتکب جدیترین قساوتها شده بودند. قدرتی که از ارتش دریافت میکردند، برایشان سرمستکننده بود. یکی از آنها گفته «مثل یک ماده مخدر بود. احساس میکنی خود تو هستی که قانون و مقررات را تعیین میکنی. انگار از وقتی جایی به نام اسرائیل را ترک میکنی و وارد نوار غزه میشوی، احساس خدایی میکنی». آنها قساوت و بیرحمی را جلوه قدرت و مردانگی میدانستند.
یکی از این سربازان با روایت قساوتها در غزه گفته «زنها برایم مشکلی ندارند. یک بار یکیشان به سمتم دمپایی پرت کرد و من هم به اینجا (به میان کشاله رانها اشاره میکند) لگدی زدم که باعث شکستگی شد. حالا دیگر نمیتواند بچهدار شود.»
«"ایکس" چهار بار به کمر یک عرب شلیک کرد و با ادعای دفاع از خود از آن شانه خالی کرد. چهار گلوله از فاصله ۱۰ متری به کمر او شلیک شده بود، قتل بیرحمانهای بود. ما هر روز کارهایی از این دست میکردیم.
طبق روایت یکی دیگر از سربازان این گروه، «یک شهروند عرب حدودا ۲۵ ساله در خیابان راه میرفت که نه سنگی پرت کرده بود نه هیچ کار بخصوص دیگری از او سر زده بود. اما گلولهای به شکم او شلیک شد. او در خیابان در حال جان سپردن بود» و آنها بیتفاوت، از کنارش رد شدند.
به گفته الیزور، این تحقیقات نشان داده این دسته از سربازان سنگدل بودند و هیچ گونه آسیب اخلاقی را گزارش نکردند. برخی دیگر از آنها نیز در دادگاههای نظامی محکوم شدند. آنها احساس خیانت دیدن و حس کینهتوزانهای داشتند.
در این مطلب آمده است: گروه کوچک دیگری که انگیزههای عقیدتی خشونتباری داشتند بدون مشارکت در این قساوتها، از آن حمایت میکردند. آنها به برتری یهودیان باور داشتند و رفتارهای تحقیرآمیزی با عربها داشتند. در میان این گروه نیز آسیبهای اخلاقی گزارش نشده است.
الیزور با اشاره به ویژگیهای گروه سوم این سربازان که درباره الگوهای رفتاری آنها و و قساوتهایشان تحقیق شده بود، نوشت: گروه کوچک دیگری متشکل از سربازانی که به نظر صادق و قابل اعتماد میآمدند، تحت تاثیر نفوذ سربازان بیرحم و گروههای ایدئولوژیک بر فرهنگ گروهانشان بودند. آنها که در ابتدا از سوی فرماندهان بیرحمشان تهدید میشدند، بعدا، با اتخاذ موضعی اخلاقی این قساوتها را به فرمانده لشکر خود گزارش کردند.
در ادامه این مطلب آمده است: گروه بزرگی از این سربازان نیز شامل کسانی بود که هیچ گونه تمایل قبلی به ارتکاب خشونت نداشتند. رفتار آنها، بیشتر، متاثر از الگو قرار دادن افسران دیگر و هنجارهای حاکم بر گروه بود. برخی از سربازان این گروه که مرتکب رفتارهای بیرحمانه شده بودند، آسیبهای اخلاقی را گزارش کردند. یکی از آنها گفته بود «من احساس یک نازی را داشتم. انگار دقیقا ما نازی بودیم و آنها یهودی بودند.»
طبق این تحقیق، گروهی هم که گفته شده متشکل از سربازان «متعادل و خویشتندار بوده»، استانداردهای نظامی را رعایت کرده و مرتکب اعمال خشونتبار و بیرحمانه نمیشدند. آنها نسبت به خشونتی که ادعا شده از سوی فلسطینیها نسبت به آنها روا داشته میشد و در قبال شرایطی که جان آنها را تهدید میکرد، به روشی متعادل و قانونی پاسخ میدادند. آسیبهای اخلاقی در میان آنها گزارش نشده است.
در هر یک از این گروهها، فرهنگی داخلی حاکم است که عمدتا، با تاثیر از رفتارهای فرماندهان جوان و سربازان باجذبه شکل گرفته است. در وهله اول، هنجارهای حاکم محرک قساوتها میشوند.
یکی از سربازان روایت میکند: یکی از فرماندهان نزد ما آمد. ما شش صبح برای اولین گشتزنی بیرون رفتیم. او توقف کرد. هیچ کسی جز یک پسر کوچک چهار ساله در خیابان نبود که در حیاط خانهشان گلبازی میکرد. فرمانده، ناگهان شروع به دویدن کرد و پسربچه را گرفت و دستش را از قسمت آرنج و پایش را شکست. سه بار روی شکمش را لگد کرد و بعد رفت. همه ما با دهانی که از تعجب باز مانده بود آنجا ایستاده بودیم. من که مبهوت نگاهش میکردم، از او پرسیدم «چرا این کار را کردی؟». او به من گفت: «این بچهها باید از همان روز اولی که به دنیا میآیند کشته شوند. وقتی یک فرمانده این کار را بکند، مشروع میشود.»
الیزور علاوه بر این، در بخش دیگری از گزارش خود آورده است: در این جنگ شواهد زیادی دال بر ارتکاب جنایات جنگی وجود دارد که به آسانی در دسترس است. «لی مردخای» یک مورخ اسرائیلی در حال جمعآوری، دستهبندی و به روزرسانی اطلاعات در این باره بوده است. این اطلاعات شامل گزارشهای نهادهای معتبری از جمله سازمان ملل، گزارش رسانههای مطرح، عکس و تصاویر ویدیویی منتشر شده در شبکههای اجتماعی است.
نگارنده مطرح کرد: اسنادی دال بر شلیک به غیرنظامیان در حال تکان دادن پرچمهای سفید، آزار و اذیت اسرا و رفتار اهانتآمیز با اجساد، آتش زدن خانهها بدون تاییدیه، تخریب انتقامجویانه اموال و غارت در این جنگ وجود دارد.
در بخش دیگری از این مطلب، الیزور با اشاره به رفتارهای غیرانسانی هولناک با زندانیان فلسطینی در بازداشتگاه «سدی تیمان» نوشت: لفاظیهای دولت ما که پر از نفرت و انتقام است و با عزم آن برای تضعیف دستگاه قضایی تقویت شده، منجر به تلافیجویی و کشتار گسترده غیرنظامیان در غزه شده است. این موضوع علاوه بر این که شرایط را برای قساوتهای نظامیان بیرحم و سربازانی فراهم کرده که رفتارهای خشونتبار آنها ریشههایی در مسائل عقیدتی دارد، موجب افزایش نفوذ آنها بر طرفدارانشان و به حاشیه رانده شدن سربازان قابل اعتماد شده است.