مادر، واژهای که در هر زبان و فرهنگی طنین عشق، فداکاری و استواری است؛ نه تنها خالق زندگی، بلکه پرورشدهنده روح و جان ماست؛ کسی که در روزهای سختی، امید را در چشمان خستهاش پنهان میکند و لبخندی گرم بر لب دارد تا آرامش را به خانه بازگرداند. اما آیا تاکنون اندیشیدهایم که پشت این لبخند، گاهی چه خستگیها و دغدغههایی پنهان است؟ مادری که سنگینی مسئولیتهای خانه، فرزندان و حتی جامعه را به دوش میکشد، بیش از هرکس دیگر نیازمند توجه به سلامت روان خود است.
در دنیای امروز، فشارهای روانی و انتظارات اجتماعی به قدری زیاد شده که مادران بیش از هر زمان دیگری در معرض فرسودگی روانی قرار دارند. این در حالی است که اغلب، مادران را به عنوان قهرمانانی بینیاز از حمایت میپنداریم و فراموش میکنیم که این قهرمانان نیز به همدلی، عشق و مراقبت نیاز دارند.
روز مادر تنها بهانهای برای خرید هدیه یا گرامیداشت نمادین نیست؛ این روز فرصتی است تا فرزندان و همسران با خود عهدی تازه ببندند؛ عهدی برای درک عمیقتر احساسات مادر، برای گوش سپردن به حرفهای ناگفتهاش و برای ایجاد فضایی که او بتواند بیدغدغه به آرامش برسد. اگر خانواده مأمن آرامش و شادی است، قلب این مأمن مادر است و سلامت روان او، کلید پایداری این خانه.
فائزه پریشان، دانشآموخته روانشناسی تربیتی و روان درمانگری به مناسبت روز مادر و زن به تبیین اهمیت سلامت روان مادران و زنان و همچنین وظایف همسر و فرزندان در تأمین این مهم برای مخاطبان ایکنا پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید و میشنوید.
سالروز ولادت حضرت زهرا(س) را به تمام مادران عزیز، نمادهای عشق بیپایان و قلبهای بینهایت بزرگ و مادرانی که هر لحظه از زندگی خود را با عشق برای ما ساختند و به همسران و خانوادههای خود گرما بخشیدند، تبریک میگویم. موضوع امروز، مطلبی جالب با عنوان نیازهای مادران و نقش همسران و فرزندان در تأمین این نیازها بوده و به یکی از مهمترین جنبههای زندگی ما میپردازد. مادرانی که با همه عشق خود زندگی ما را میسازند، اما خود نیازهایی دارند که شاید تا به حال کمتر به آنها توجه شده باشد.
امروز باید نگاه دقیقتری به این نیازها داشته باشیم. برای اینکه به این مبحث بپردازیم، لازم است تا به نکته مهمی اشاره کنیم. امروزه مادران در شرایط بسیار متفاوت از گذشته زندگی میکنند. فرزندپروری در دنیای امروز با چالشهای متعددی همراه شده؛ چراکه به مقدار زیادی پول، وقت، ثبات، دانش و منابع نیاز دارد. یکی از مهمترین این منابع مقولهای است که همه از نبود آن شکایت دارند و آن نیز زمان است. مادران امروزی چه شاغل، چه خانهدار باید زمان خود را بین کار، رسیدگی به فرزندان و حتی رسیدگی به خود تقسیم کنند.
در گذشته معمولاً پدر خانواده کار میکرد و مادر در خانه بود. البته رسانهها و فضای مجازی نیز وجود نداشت. ارتباطات درون خانواده بیشتر بود و مادران و فرزندان زمان بیشتری را با هم سپری میکردند. اما امروز حتی مادرانی که در خانه هستند، گاهی اوقات به دلیل مشغلههای مجازی، فرصتی برای حضور باکیفیت در کنار فرزندان را ندارند. علاوه بر این، سیستم حمایتی قدیم که مادران از خانواده و دوستانشان کمک میگرفتند، متأسفانه به دلیل سبک زندگی مدرن، کمرنگتر شده است. نسلهای گذشته معمولاً فاصله سنی منظمتری بین فرزندان داشتند و توان جسمی مادران برای بچهها بیشتر بود، اما امروزه بسیاری از مادران از توانایی جسمی کافی برای بزرگ کردن چند فرزند پیاپی برخوردار نیستند و یا حوصله این کار را ندارند.
مادرانی که احساس گناه میکنند
در گذشته، فرزندان در دل اجتماع و خانواده بزرگ میشدند، اما امروز خیلی وقتها کودکان در محلهایی مانند خانه بازی و مهد کودک بدون حضور مادران بزرگ میشوند. این مسئله نشان میدهد که استرس فرزندپروری در دهههای اخیر به طرز قابل توجهی افزایش پیدا کرده و نباید این واقعیت را نادیده گرفت. این تغییرات دنیای مدرن نیازمند توجه جدی و راهکارهای حمایتی تازه است. امروزه گاهی اوقات روانشناسان و یا حتی جامعه انتظارات غیر واقعی از مادران داشته و اصرار دارند که همه چیز با لبخند و آرامش پیش برود و یا اینکه مادران باید مانند گذشتهها همان الگوها و انتظارات قدیمی را از خود داشته باشند، اما واقعیت این است که مادران امروز خیلی بیشتر نسبت به گذشته احساس گناه و شرم را تجربه میکنند. این احساس گناه از جایی میآید که فکر میکنند به اندازه کافی خوب نیستند یا نمیتوانند تمام نقشهای خود را به بهترین شکل انجام دهند.
کافی بودن اهمیت دارد، نه کامل بودن
بخشی از این فشارها ناشی از آگاهیهای نادرستی است که به واسطه فضای مجازی و دسترسی سریع به اطلاعات ایجاد شده است. شبکههای اجتماعی پر از تصاویر و داستانهایی از مادران کامل هستند که این موضوع باعث میشود بسیاری از مادران احساس کنند که به اندازه کافی موفق یا شایسته نیستند. این انتظارات غیر واقعی فشار روانی زیادی را به مادران وارد میکند. به عنوان جامعه و به ویژه متخصصان روانشناسی باید تلاش کنیم تا این تصورات اشتباه را تغییر دهیم و به مادران کمک کنیم تا خود را بپذیرند و با شرایط زندگی مدرن سازگار شده و بدانند که کافی بودن چیزی است که اهمیت دارد، نه کامل بودن.
تأثیر آرامش مادر بر فرزندان
فرزندان مانند آئینههایی هستند که احساسات ما را منعکس میکنند. آنها بسیار بیشتر از چیزی که فکر میکنیم، از حالت چهره، چشمها، لحن، صدا و حتی وضعیت جسمی مادران، متوجه احساسات آنها میشوند. وقتی مادر دچار احساس گناه، سرزنشگری یا عذاب وجدان باشد، این حالت به طور ناخودآگاه به فرزندان منتقل میشود. فرزندان این احساس را دریافت میکنند و گاهی خود نیز احساس ناامنی یا اضطراب میکنند. همین مسئله باعث میشود که شرایط فرزندپروری نیز سختتر شود. این چرخه نشان دهنده اهمیت مراقبت از سلامت روانی مادران و ایجاد آرامش درونی برای آنها است. وقتی مادر بتواند خود را پذیرفته و با مهربانی بیشتری با خود رفتار کند، این آرامش به طور مستقیم بر روی کودکان نیز تاثیر مثبت خواهد داشت.
بنابراین، مادری کردن فقط به معنای تأمین نیازهای کودک و مراقبت از کودک نیست و رسیدگی به نیازهای خود و مراقبت از خود نیز به همان اندازه مهم است. مادری کردن زمانی میتواند موفق و مؤثر باشد که مادر از لحاظ روانی در آرامش بوده و نیازهای خود را نیز جدی بگیرد. مادرانی که نیازهای روانی آنها برآورده میشود، نه تنها احساس بهتری دارند، بلکه میتوانند الگوی بهتری برای فرزندان خود باشند و فضای پر از آرامش، محبت و صمیمیت را در خانواده ایجاد کنند. در همین راستا لازم است که به نیازهای روانی مادران توجه بیشتری داشته باشیم. در ادامه به این نیازها اشاره کرده و به این موضوع میپردازیم که چه نکاتی مادران را در این مسیر حمایت میکند.
اولین نیاز روانی مادران؛ خودشفقتی
اولین و شاید مهمترین نیاز روانی مادران، خودشفقتی است. مادران اغلب درگیر افکار نگران کنندهای درباره گذشته یا آینده هستند و برای همین نیاز دارند که نسبت به خود مهربان باشند و در برابر کم و کاستیها و اشتباهات، خود را قضاوت نکنند. خودشفقتی به مادران کمک میکند تا در موقعیتهای استرسدار به جای سرزنش خود، احساسات خود را بپذیرند و برای آرام کردن خود قدم بردارند. نامهربانی با خود سه نشانه اصلی دارد که شامل کمالگرایی، شرم و خودسرزنشگری است. برای مثال جملات مادرانی که مدام به خود القا میکنند که من چرا نمیتوانم؟ کاش! اصلاً من نبودم، کاش! اینطور انجام نمیدادم، نشان میدهد که آنها با خود مهربان نیستند. در چنین شرایطی فرد باید اول از همه شرم و سرزنشگری و کمالگرایی خود را کنار بگذارد. من در اینجا به مادران توصیه میکنم که آیا میتوانید مدل دیگری با خود رفتار کنید؟ آیا میتوانید چیزی را که برای دیگران میپسندید، برای خود نیز بپسندید؟
مادران از خود قدردانی کنند
مادران در ابتدا باید بپذیرند که مادری کردن نقش پرچالشی است و هیچکس مادر کاملی نیست. اشتباه کردن حتی اگر دانش و آگاهی داشته باشید، طبیعی است. مادران باید در وهله دوم از خود قدردانی کرده و تمام ویژگیهای مثبتی که به عنوان یک مادر دارند را مشاهده کنند. از مادران دعوت میکنم که در ذهن خود سه ویژگی مثبت خود به عنوان یک مادر را نام برده و برای آنها از خود تشکر کنند. اگر چیزی به ذهنتان نمیآید یا نیاز دارید تا خیلی فکر کنید، شاید این نشانهای باشد که هنوز به اندازه کافی با خود مهربان نیستید. همین جا میتواند نقطه شروع خودشفقتی مادران باشد. اعضای خانواده نیز نقش بسیار مهمی در تأمین نیاز به خودشفقتی مادر دارند.
در این قسمت سه راهکار پیش روی ما قرار دارد. اول، نگاه مهربانانه و عادلانه به مادر است. همسر و فرزندان باید دقت کنند که از قضاوت یا انتقاد به ویژه در مورد مادر بپرهیزند و به جای آن از زحمات مادر قدردانی کنند. دومین راهکار، ایجاد زمانهای مشترک است. خانواده باید زمانی را برای فعالیتهای مشترک ایجاد کند. برای مثال با هم غذا خوردن، صحبتهای خانوادگی و یا حتی تماشای فیلم؛ این لحظات مشترک نه تنها پیوندهای خانوادگی را تقویت میکند، بلکه به مادر کمک میکند تا بعد از یک روز سخت و پرچالش، آرامش گرفته و احساس تعلق بیشتری کند. متأسفانه این پیوندها در زندگی مدرن کمرنگ شده است. فرزندان هر کدام در اتاق خود مشغول فعالیت و یا بازیهای آنلاین هستند و پدر، سرگرم کارهای خود یا استراحت است. در این شرایط مادران نیز یا مشغول به امور خانه و یا فضای مجازی هستند و یا کسی را در منزل برای فعالیت مشترک پیدا نمیکنند. وقتی افراد خانواده در کنار یکدیگر وقت میگذرانند، این بهترین هدیه برای آرامش روانی مادر و در نهایت برای خانواده است.
نشانههای خستگی یا ناراحتی مادر
سومین راهکار این است که همسر و فرزندان باید به نشانههای خستگی یا ناراحتی مادر توجه کنند و آنها را بشناسند. وقتی مادر، خسته یا ناراحت است، همسر و فرزندان نباید انتظار داشته باشند که همچنان مانند گذشته قوی و توانمند باشد. همسر و فرزندان به جای اینکه از مادر خانواده انتظار بیشتری داشته باشند، باید کمک کنند تا مادر به آرامش رسیده و حال خوب خود را بازیابی کند. همچنین، فرزندان از طریق رفتارهای والدین میآموزند که چگونه شفقت نشان دهند. اگر پدر و مادر به رفتار و احساسات یکدیگر احترام بگذارند، فرزندان این ارزشها را یاد میگیرند و در آینده نیز به این شکل عمل میکنند. برای مثل اگر روزی مادر احساس خستگی کرد و پدر او را مسخره یا تحقیر کرد، نمیتوان انتظار داشت که فرزندان نیز وقتی پدر خسته و کلافه است، به احساسات او احترام بگذارند. وقتی احترام متقابل در خانواده وجود داشته باشد، فرزندان نیز یاد میگیرند که چطور با دیگران با شفقت و احترام رفتار کنند.
حمایت اجتماعی از مادران
دومین نیاز روانی مادران، حمایت اجتماعی است. مادران به حمایت اجتماعی نیاز دارند و این حمایت اجتماعی شامل همسر، دوستان، خانواده و حتی جامعه میشود. مادران همیشه نمیتوانند همه نقشها و مسئولیتها را به صورت کامل ایفا کنند. وقتی مادران مورد توجه و حمایت قرار میگیرند، احساس میکنند که تلاشها و زحمات آنها دیده شده و ارزشمند است. مادران چه شاغل و چه خانهدار به تعاملات اجتماعی و دریافت حمایت از دیگران نیازمند هستند تا احساس تعلق، امنیت و آرامش کنند. در مقابل، فقدان این حمایت میتواند منجر به افزایش استرس، احساس بیکفایتی، کاهش اعتماد به نفس و همچنین، بروز افسردگی در طول دوره مادری شود. بنابراین، مادران باید بدانند که حمایت گرفتن متعادل از دیگران، نشانه ضعف نیست. همسران و خانواده، دوستان و جامعه همگی در این زمینه نقش بسیار مهمی دارند. تحقیقی که در مجله بینالمللی سلامت روان مادران و نوزادان در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، نشان داد که حدوداً ۵۰ درصد از مادران تازهباردار احساس میکنند که از حمایت اجتماعی کافی برخوردار نیستند. این کمبود حمایت میتواند با افزایش استرس و احتمال بروز افسردگی بعد از زایمان مرتبط باشد.
گوش دادن به مادران بدون قضاوت
اولین قدم برای حمایت اجتماعی مادران، گوش دادن به آنها بدون قضاوت است. این کار به مادران احساس آرامش و درک بیشتری داده و محیط امنی را فراهم میکند تا آنها بتوانند احساسات و نگرانیهای خود را بدون ترس از قضاوت و سرزنش بیان کنند. این حمایت عاطفی و شنیدن بدون قید و شرط به مادر کمک میکند تا احساس درک شدن و آرامش کند که این موضوع برای حفظ سلامت روانی و ایفای نقش مادری بسیار حیاتی است. روح محبت و قدردانی چه به صورت کلامی و چه به صورت غیر کلامی، از ضروریترین نشانههای حمایت از مادر است. این محبت و قدردانی میتواند در قالب جملات ساده و دلگرم کننده مانند میدانم چقدر تلاش میکنی، این کار تو برای من ارزشمند است! و ... بیان شود. اینگونه جملات نشان دهنده توجه به زحمات مادر بوده و به او احساس ارزشمندی میدهد.
یک روش جالب برای ایجاد فضای پر از محبت، داشتن دفترچه یادداشت محبت در خانه است. برای مثال وقتی پدر و مادر هر دو سر کار میروند، میتوانند در این دفترچه جملات محبتآمیز خود را بنویسند و از یکدیگر تشکر کنند. همچنین، پخش صوتهای محبتآمیز از طرف اعضای خانواده، شکل دیگری از قدردانی و محبت بوده و به مادران احساس حمایت و عشق میدهد. این رفتارها به مادر کمک میکند تا احساس کند که از سوی خانواده به خوبی حمایت میشود. حتی همانطور که در زندگی امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) نیز بارها به چشم خورده، مرد خانه میتواند در امور زندگی همراه همسرش باشد و کارهای خانه را انجام دهد. همسر میتواند بخشی از وظایف مرتبط با خانه یا کودک را بر عهده گرفته و نقش حامی داشته باشد، به ویژه در مواقعی که مادر احساس بیماری یا خستگی شدید میکند، این کار به مادر کمک میکند تا از نگرانیها و احساسات بد، دور شده و فرصتی برای استراحت و تجدید انرژی پیدا کند. چنین حمایتی، هم احساس امنیت و راحتی بیشتری به مادر میدهد و هم به ایجاد تعادل در زندگی خانوادگی و حس سلامت روانی مادر کمک میکند.
اختصاص زمان به خود و رسیدگی شخصی
زمان و رسیدگی شخصی، سومین نیاز ضروری مادران است که باید به آن پرداخته شود. مادران باید ارزش و اهمیت خود را در خانواده بدانند و متوجه باشند که مراقبت از خود یک ضرورت است نه خودخواهی. حمایت کردن از نقش خود، یکی از مهمترین مسئولیتهای فرزندپروری است. داشتن استراحت، خواب کافی، چکاپهای سالیانه، زمانی برای دیدار با دوستان یا رسیدگی به علایق شخصی مانند نقاشی، نوشتن و ... میتواند این رسیدگی شخصی را برآورده کند. در اینجا سؤالی از مادران مطرح میشود که آخرین مرتبهای که برای چکاپ به پزشک مراجعه کردید، چه زمانی بود؟ و یا آخرین مرتبهای که برای دردهای جسمانی خود اقدام کردید، چه زمانی بود؟
تحقیقی در مجله زنان در سال ۲۰۲۱ نشان داد که ۸۰ درصد از مادران شاغل و ۷۰ درصد از مادران خانهدار احساس میکنند که زمان کافی برای رسیدگی به نیازهای شخصی خود ندارند. بنابراین، مادران به ویژه در جامعه امروز که تعداد زیادی از آنها شاغل و خارج از منزل هستند و حتی بانوانی که در خانه هستند و نقشهای متعددی را ایفا میکنند، نیاز مبرمی به زمانی برای رسیدگی به سلامت خود دارند. تحقیق دیگری در دانشگاه هاروارد نشان میدهد که مادرانی که روزانه حتی ۲۰ دقیقه زمان برای مراقبت از خود صرف میکنند، ۳۰ درصد کاهش استرس و بهبود کیفیت زندگی را تجربه میکنند. این کار نه تنها باعث پیشگیری از فرسودگی روانی و جسمی میشود، بلکه به بازسازی تمرکز و انرژی، حفظ هویت، بهبود سلامت روان و حتی به قرار گرفتن الگویی برای فرزندان کمک میکند.
اما متأسفانه بیشتر مادران احساس میکنند که اگر زمانی را به خود اختصاص دهند، به نوعی از وظایف خود کوتاهی میکنند. این احساس گناه به خاطر انتظارات بالا از طرف جامعه و خانوادهها برای بسیاری از مادران، کار را برای رسیدگی ایشان به خود دشوار میکند. برای رسیدگی به این نیاز، قرار نیست مادران کار سخت و دشواری انجام دهند تا بعداً احساس کنند که برای مثال چطور وقت پیدا کنم؟ مادران برای اینکه زمان شخصی خود را داشته باشند، لازم نیست هزینههای زیادی کرده و یا کارهای پیچیدهای انجام دهند. مادران میتوانند از فعالیتهای ساده و در دسترس استفاده کنند که خیلی هم وقتگیر نیستند. برای مثال آنها میتوانند یک ساعت حمایت از طرف خانواده برای انجام آزمایش و چکاپ پزشکی یا قرار دادن ۱۵ تا ۲۰ دقیقه برای شنیدن یک پادکست مورد علاقه یا کشیدن نقاشی را در اختیار داشته باشند.
البته باید به این موضوع توجه کنیم که نوشتن اولویتهای روزانه و برنامهریزی برای انجام کارها میتواند کمک کند تا مادران زمان بیشتری برای خود پیدا کنند. مهمتر از همه این است که همسر و فرزندان و حتی خانوادهها، ابتدا این کار را یک فعالیت بیهوده و بیفایده ندانسته و به مادر احساس گناه ندهند، بلکه باید به زمان و فضای شخصی مادر احترام بگذارند. پدر میتواند زمانهایی را برای رسیدگی همسر به خود در نظر گرفته و از بچهها مراقبت کند. حتی پدر باید مادر را به اختصاص دادن این زمان برای خود تشویق کند و او را مطمئن کند که این کار نه تنها طبیعی است، بلکه برای سلامت و آرامش خانواده بسیار مفید و ضروری است؛ چراکه یک مادر آرام و سالم میتواند خانواده شادتر و قویتری بسازد.
پذیرش احساسات مادران
چهارمین نیاز روانی مادران، پذیرش احساسات است. مادری، پر از لحظات شگفتانگیز است اما گاهی احساساتی مانند غصه، ناامیدی، خشم، تنفر، گناه، عذاب وجدان و ... به سراغ مادران میآید که میتواند آنها را از درون به هم بریزد، اما مهم این است که درک این احساسات نشان میدهد که مادران نیاز ندارند تا همیشه در نقش قوی و کامل باشند. پذیرفتن این احساسات طبیعی و انسانی میتواند به مادران کمک کند تا با آرامش بیشتری خود را مدیریت کنند و به طور مؤثرتری نقش مادری را ایفا کنند. مدیریت نکردن احساسات منفی میتواند منجر به مشکلات جدیتری مانند افسردگی، اضطرابهای شدید یا حتی بیماریهای جسمی مانند سردردهای شدید، بیماریهای قلبی و ... شود. حتی سرکوب احساسات نیز میتواند به واکنشهای شدیدتری در رفتار کودکان منجر شود.
شناسایی و نامگذاری احساسات
بنابراین، اولین قدم برای مادران این است که احساسات خود را شناسایی و نامگذاری کنند. سؤالی که مادران باید از خود بپرسند، این است که در حال حاضر چه احساسی دارم؟ آیا خسته و ناامید بوده و عذاب وجدان دارم؟ آیا چیزی در درونم وجود دارد که مرا اذیت میکند؟ حالتهای بدنی من چگونه است؟ مادران بعد از بیان این سؤالات باید این احساسات را چه با نوشتن، چه با گفتوگو با یک دوست صمیمی و یا حتی ارسال پیام صوتی بیان کنند. هر مادری باید با شیوه منحصر به فرد خود این احساسات را بدون قضاوت بپذیرد تا بتواند احساسات خود را بهتر درک و مدیریت کند. در اینجا مادر باید از شفقت به خود کمک گرفته و به همان صورت که یک پرستار کنار بیمار خود بوده و در هنگام درد از آن مراقبت میکند، مادر نیز باید اینگونه از خود بپرسد که آیا درد داری؟ و آیا اذیت شدهای؟ این شفقت به خود، به مادر کمک میکند تا احساسات منفی را بهتر درک کرده و در مرحله بعد، به دنبال راه حلهای عملی باشد.
نقش مهم پدران در مدیریت احساسات منفی مادران
در مادری کردن و مدیریت احساسات منفی مادران، پدر خانواده نقش بسیار مهمی دارد و باید از مادر حمایت کرده و با گوش دادن به او، درک و مهربانی، فضای امنی فراهم کند تا مادر بتواند احساسات خود را بدون ترس از قضاوت بیان کند. این حمایت نه تنها به بهبود سلامت روانی مادر کمک میکند، بلکه تأثیرات مثبتی نیز بر روی روابط خانوادگی میگذارد. گاهی اوقات صحبتهای سریع و دادن راه حلهای فوری جملاتی مانند ما که همیشه همینطور بودیم! مگر حالا چه شده اشت! کاری نکردهای! و ... باعث میشود تا مادر احساسات منفی بیشتری را تجربه کند. بنابراین، یکی از بهترین کارهایی که همسران و خانواده میتوانند انجام دهند، این است که بدون قضاوت به مادر گوش داده و اجازه دهند که احساسات خود را بیان کند. شنیدن بدون قطع کردن صحبتهای مادر یا دادن راه حلهای فوری، باعث ساختن فضای امن برای مدیریت میشود. همچنین، این نکته نیز مهم است که فرزندان بدانند مادر نیز ممکن است گاهی خسته یا ناراحت باشد و این کاملاً طبیعی است. فرزندان باید به جای اینکه از مادر بپرسند که چرا اینقدر عصبی هستی؟ و یا اینکه چه شده است؟ بهتر است از سؤالاتی مانند چه چیزی باعث شد که اینقدر ناراحت شوی؟ و یا میتوانم کمکت کنم؟ و ... استفاده شود. این پرسشها به مادر کمک میکند تا احساس راحتی کرده و درک بهتری از احساسات خود پیدا کند.
مادری کردن یک سفر است نه مقصد
کلام آخر اینکه، مادری یکی از پرچالشترین و در عین حال زیباترین نقشهایی است که خداوند متعال برای زنان قرار داده است. مادران نه تنها ستون اصلی خانواده هستند، بلکه با عشق و تلاش بیوقفه زندگی را برای اعضای خانواده زیباتر و معنادارتر میکنند. مادری کردن در واقع یک سفر است نه یک مقصد. این سفر پر از لحظات شاد بوده و البته گاهی با خستگی، تنفر و احساسات متناقض نیز همراه است. بنابراین، چه خوب است که همه افراد به ویژه همسران و فرزندان قدردان تلاشهای بیوقفه مادر باشند و از او حمایت کنند.
قدردانی از مادران نباید فقط به یک روز خاص مانند روز مادر خلاصه شود؛ چراکه هرچه مادران آرامتر و شادتر باشند، خانواده و حتی جامعه نیز در مسیر بهتری قرار خواهند گرفت. حتی در آیات قرآن کریم و احادیث نیز به جایگاه ارزشمند مادران و احترام به آنها تأکید زیادی شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمودند که مادر یک مدرسه است. اگر او را آماده کنید، نسلی نیکو پرورش خواهید داد. این حدیث کاملاً به اهمیت جایگاه مادر و نقش او در جامعه اشاره کرده و نشان میدهد که باید به نیازهای مادران توجه ویژهای داشت تا آنها بتوانند نقش خود را به بهترین شکل ایفا کنند. مادران به عنوان اولین آموزگار فرزندان، تأثیر زیادی در شکلدهی به آینده نسلها دارند و اگر نیازهای روانی، عاطفی و فیزیکی ایشان برآورده شود، این نقش مهم را به درستی و با آرامش و قدرت بیشتری ایفا خواهند کرد.