شناسهٔ خبر: 70393456 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قدس | لینک خبر

نقش بانوان در تمدن‌سازی با الگوگیری از حضرت زهرا(س) در اندیشه رهبر معظم انقلاب

یک رهبر به تمام ‌معنا

صاحب‌خبر -

در اندیشه رهبر معظم انقلاب در مقابل ستم‌های ظاهری به زن، «ستم مدرن به زن» مطرح است. ایشان در واقع، در دوگانه الگوی شرقی و الگوی غربی زن، «الگوی سوم زن» ایرانی اسلامی را برای تمدن‌سازی و جامعه‌پردازی ارائه می‌کنند. با توجه به این طرح کلان، القائاتی که مسئله امروز این حوزه را «حضور اجتماعی زن» قلمداد می‌کنند ابطال می‌شوند. ایشان تصریح می‌کنند: زن غالباً در تعریف شرقى همچون عنصرى در حاشیه و بى‌نقش در تاریخ‌سازى و غالباً در تعریف غربى به مثابه موجودى كه جنسیت او بر انسانیتش مى‌چربد و ابزارى جنسى براى مردان و در خدمت سرمایه‌دارى جدید است، معرفى مى‌شد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند الگوى سوم، «زن نه شرقى، نه غربى» است. 
در نظام فکری ایشان، طرح‌های کهنه و نو «ضد زن» که عمدتاً با ظلم‌های ظاهری یا مدرن آمیخته‌اند، با وجود آفتاب درخشانی همچون فاطمه زهرا(س) و دیگر زنان بزرگ صدر اسلام به نتیجه نخواهند رسید. در واقع جدال اصلی میان نگاه اسلامی و تمدن امروزی حاکم بر جوامع غربی، ریشه در نگاه مبانی نظری آن دو به ماهیت و نقش زن دارد. 
امروز که تعارض‌های تمدنی غرب در جهات مختلف با مبانی اسلامی روشن است، سخن گفتن از حضرت زهرا(س) بیش از پیش ضرورت دارد؛ چراکه اگر این الگو به خوبی معرفی شود جنجال‌های رسانه‌ای دنیای غرب در موضوع زن رنگ می‌بازد. با معرفی این شخصیت که در قله معنویت و در اوج رهبری اجتماعی نقش ایفا می‌کند، در کنار تبیین ستم‌های مدرن به زن در دنیای امروز، این جمله رهبر معظم انقلاب به درستی درک می‌شود که در دیدار با بانوان نخبه فرمودند: «ما در مسئله‌ زن، از غرب طلبکاریم؛ ما مدعی غربیم؛ آن‌ها هستند که دارند به زن ظلم می‌کنند، زن را تحقیر می‌کنند، جایگاه زن را پایین می‌آورند؛ به اسم آزادی، به اسم اشتغال، به اسم مسئولیت دادن، آن‌ها را مورد فشارهای روحی، روانی، عاطفی و اهانت شخصیتی و شأنی قرار می‌دهند؛ آن‌ها باید جواب بدهند». 
ایشان شخصیت حضرت زهرا(س) را «بزرگ‌ترین زن تاریخ» می‌دانند و به صورت ویژه بر ابعاد «سیاسی، اجتماعی و جهادی» ایشان تأکید می‌کنند، به گونه‌ای که می‌تواند برای «زنان همه جهان» الگو باشد. ایشان در سال 1395 با اشاره به جمله معروف امام خمینی(ره) که فرموده بودند: «اگر فاطمه‌ زهرا(س) مرد بود، پیغمبر می‌شد»، تصریح می‌کنند: «[فاطمه‌ زهرا] این است؛ یعنى یک رهبر به تمام ‌معنا، مثل یک پیغمبر، مثل یک هدایتگر عموم بشر؛ در این حد و در این اندازه زهراى اطهر، دختر جوان، ظاهر می‌شود؛ این زنِ اسلام است». تأکید بر این وجوه از شخصیت والای حضرت صدیقه(س) نشان می‌دهد زن در مسیر الگوی سوم نقش تمدنی خود را ایفا می‌کند و بر خلاف «مسئله‌نمایی»های رسانه‌ای، در مسیر قله‌ای که بر فراز آن حضرت زهرا(س) ایستاده است این ظلم‌های ظاهری دیده نمی‌شود، بلکه این غرب است که در عقبه تمدنی خود باید نشانه‌های این ظلم‌ها را در «قفس یا کمربندهای پاک‌دامنی» جست‌وجو کند. 
از سوی دیگر، برخی که به ظاهر از حقوق زنان دفاع می‌کنند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «شیپور را از سمت گشاد آن می‌دمند»، مقوله‌هایی را ارزش معرفی می‌کنند که نبود آن‌ها ذره‌ای از ارزش زن نمی‌کاهد و در مقابل اموری مثل خانه‌داری را ضدارزش قلمداد می‌کنند در حالی که در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب «امروز نیاز جامعه‌ ما این است كه بداند مادرى یعنى چه‌؟ زنِ خانه بودن یعنى چه‌؟ كدبانو بودن یعنى چه‌؟ فاطمه‌ زهرا(س) با آن شأن و با آن رتبه و با آن مقام و با آن عظمت، یک خانم خانه‌دار است؛ این تحقیر او نیست؛ او كه با آن عظمت قابل تحقیر نیست، مگر این عظمت را می‌شود كوچک شمرد؟ این عظمت به‌ جاى خود محفوظ است، اما یكى از شئون و یكى از مشاغل همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانه‌دارى كردن؛ با این چشم به این مفاهیم نگاه كنیم». 
سیر تاریخی ظلم به زن در اندیشه رهبر معظم انقلاب به دو صورت «خصومت» و «دوستی» صورت پذیرفته است که این دو خط بر محور «تحقیر زن» مشترک بوده‌اند. زن میان این دو خط مورد ظلم واقع شده است: از سویی «آن كسانى كه براى زن حق حیات، حق اظهار نظر، حق تلاش قائل نشدند و به شكل‌هاى مختلف زن را از صحنه‌هاى فعالیت زندگى، فعالیت اجتماعى، عقب راندند و كنار زدند» به او ظلم کردند که نمونه شدید آن در زنده به گور کردن دختران در عصر جاهلی پیش از بعثت دیده می‌شود. این دسته، زنان را از مشروع‌ترین حقوق انسانی خود همانند تعلیم محروم کردند و در مقابل این دسته، جریان‌هایی هستند که زن را برای «مایه عشرت و التذاذ قرار دادن» روی کار آوردند. این جریان‌ها به صورت ویژه در قرن‌های هجدهم و نوزدهم میلادی در اروپا قوت گرفتند. در اندیشه رهبر معظم انقلاب این خط ظلم و ستم به زنان، در طول تاریخ ریشه دارد و مخصوص قرن اخیر نیست، چراکه آنچه در امپراتوری‌هاى قدیم روم نسبت به زنان اشرافى و دربارى و زیبارویان آن روزگار انجام می‌شد هم از این قبیل بود تا برسد به این دوران که یکی از مصادیق بارز آن در تاریخ معاصر ما، قضیه کشف حجاب رضاخانی است که به قیام خونین مسجد گوهرشاد انجامید. هر دو خط در محوریت تحقیر زن مشترک‌اند، چه آن کسانی که زن را از حقوق اولیه خود محروم می‌کردند و چه کسانی که عظمت و ظرفیت وجودی زن را نادیده گرفتند و او را از نقش والای خودش دور کردند تا مایه التذاذ جامعه در دنیای مدرن باشد. ایشان تصریح می‌کنند: «پایه‌ تمدن امروز اروپایى، همان فرهنگ رومى است. یعنى امروز آنچه بر سر تا پاى فرهنگ اروپایى و غربى و به تبع آن‌ها فرهنگ آمریكایى و خرده‌ریزهاى غرب حاكم است، همان اصول و خطوطى است كه در امپراتورى روم وجود داشته؛ همان‌هاست كه امروز ملاک و معیار است. آن زمان هم زنان را به بالاترین مقام مى‌رساندند، احترامشان می‌كردند و به آرایش‌ها و زیورها تزئینشان می‌كردند؛ اما براى چه‌؟ براى اشباع یكى از خاكی‌ترین و مادى‌ترین خصلت‌هاى بشرى در مرد! این، چقدر توهین و چقدر تحقیر نسبت به انسان و نسبت به جنس زن است!». شهید مطهری در کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» نمونه‌هایی از اوج گرفتن این نگاه تحقیرآمیز به زن را بیان می‌کند که مورد اعتراض شدید خود غربی‌ها واقع شده است. 
در نگاه ایشان تمدن نوین اسلامی که هدف کلان انقلاب اسلامی در سیر پنج‌گانه خود است، دو بخش نرم‌افزاری و سخت‌افزاری (یا به تعبیر دیگر بخش ابزاری و حقیقی) را شامل می‌شود؛ بخش ابزارى به بخش‌های علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسى و نظامى، اعتبار بین‌المللى، تبلیغ و... اطلاق می‌شود، اما بخش حقیقى تمدن «متن زندگى» یا همان «سبک زندگى» ماست، مثل مسئله‌ خانواده، سبک ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزى، تفریحات و... با توجه به این مطلب باید به نقش حیاتی زن در بخش حقیقی تمدن اسلامی (جدای از بخش ابزاری آن) توجه کرد. پرواضح است که تعریف چنین جایگاه رفیعی در سطح تمدن‌سازی نیاز به معرفی الگویی بسیار برجسته، چون حضرت زهرا(س) دارد.