شناسهٔ خبر: 70335902 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اقتصاد نیوز | لینک خبر

بازی دو سرباخت «شی»

هزینه شرط بندی چین در شام؛ چگونه سقوط بشار اسد اعتبار پکن را بر باد داد؟

اقتصادنیوز: همزمان با سقوط بشار اسد، بسیاری چین را به واسطه برخی از اتحادهای استراتژیکی که برای خود تعریف کرده مورد انتقاد قرار داده و این سوال را مطرح می‌کنند که چرا متحدان چین خیلی سریع قدرت را واگذار کرده و فرو می‌پاشند؛ گزاره‌ای که حداقل زنگ خطر را برای این کشور در شام به صدا درآورده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش اقتصادنیوز، بلومبرگ با انتشار یادداشتی مدعی شد، هنگامی که شی جین پینگ، رئیس حمهوری چین سال گذشته از"مشارکت استراتژیک" با بشار اسد خبر داد، به وضوح معتقد بود که دولت وقت سوریه ارزش شرط بندی را دارد. 14 ماه بعد، پرواز اسد به مسکو به عنوان یک نمایش شرم آور دیگر نشان داد که چین تا چه اندازه در انتخاب متحدان و دوستانش در موضع ضعف قرار دارد.

این نشریه در ادامه مدعی است، اگر منصف باشیم، تقریباً هیچ کس پیش‌بینی نمی‌کرد دولت اسد آنقدر سریع فرو بپاشد. اما استراتژی ژئوپلیتیک گسترده‌تر چین بر حفظ شبکه‌ای از بازیگرانی مانند سوریه و ونزوئلا استوار است که مخالفت خود را با نظم جهانی به رهبری ایالات متحده اعلام کردند. حالا انفجار یکی از این دو مفروضات اساسی پکن را زیر سوال می‌برد.

شرط بندی بر اسب بازنده!

بلومبرگ در ادامه یادداشت ادعایی‌اش آورد، در عرصه واقعیت‌های سیاسی، انتخاب دوستان چین ممکن است کاملاً منطقی به نظر برسد. ایالات متحده روی دموکراسی‌های ثروتمند غربی که نه تنها ارزش‌های مشابهی دارند، بلکه برای دستیابی به امنیت و تجارت به واشنگتن وابسته هستند، متمرکز است. اکثریت قریب به اتفاق دموکراسی‌های جوان یا رژیم‌های ترکیبی در جنوب جهانی تمایلی به انتخاب چین به عنوان متحد ندارند. این امر باعث می‌شود پکن تنها گروه کوچکی از کشورها را به عنوان شرکای مشتاق ژئوپلیتیکی کنار خود داشته باشد. مشکل این است که چنین ساختارهایی می‌توانند سال‌ها دوام بیاورند، سپس در مدت کوتاهی سقوط کرده و محاسبات چین را بر هم بزنند.

سقوط اسد تنها یکی از چندین موردی است که پکن را شوکه کرده است. این فهرست شامل سقوط کمونیسم در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال‌های 1989-1991، انقلاب‌های رنگی در اوایل دهه 2000 و بهار عربی 2010-2012 نیز می‌شود.

به ادعای این نشریه یکی از دلایلی که چین مکرراً از شکنندگی شرکای خود آگاه نیست، تمایل این گروه از بازیگران به رازداری است. این گروه از بازیگران به اندازه کافی به پکن برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات‌شان اعتماد ندارند، از همین رو به دلیل ترس از ناامید شدن متحدشان، نقاط ضعف خود را آشکار نمی‌کنند. این بدان معناست که مقامات چینی برای به دست آوردن دانش با کیفیت در مورد عملکرد درونی متحدان باید خیز بردارند.

در این میان تمایل چین به ساختارهای اقتدارگرا اغلب موجب می‌شود که پکن متحدانی را برگزیند که درگیر چالش‌هایی چون سوء مدیریت اقتصادی و فساد هستند. در این میان واکنش اولیه پکن به سرنگونی دولت‌های دوست متهم ساختن غرب است. رهبران چین با ارائه ادعاهای تازه به دشمنان ژئوپلیتیکی خود قدرت بیشتری نسبت به آنچه که واقعاً دارند، می‌دهند.

به ادعای بلومبرگ، از آنجایی که رهبران چین انتظار دارند شرط‌بندی‌هایشان بر روی این روابط نتیجه بخش باشد، به امیدها اجازه می‌دهند تا ارزیابی‌هایشان را رنگ‌آمیزی کنند، همان‌طور که سرمایه‌گذاران در مورد بازده آینده سهام خود خیال‌پردازی می‌کنند. در سیستم چین، کارشناسان و مقامات آگاه اغلب از به چالش کشیدن تعصبات ایدئولوژیک رهبران ارشد و به صدا درآوردن زنگ خطر در مورد شرکای متزلزل می‌ترسند.

syria-aleppo-flag-noon-prayer-13-dec-2024-afp.jpg

چین به واسطه منافع خود باید حداقل از چنین تحولاتی درس بگیرد. طبق گزارش‌ها، پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی، رهبران ارشد پروژه‌های تحقیقاتی مستقل در این زمینه را سفارش دادند. درس‌هایی که آن‌ها گرفتند به استراتژی بقای موفق حزب کمونیست چین در دوران پس از تیان آنمن کمک کرد.

سقوط اسد نیز به همین ترتیب برای مقام‌های پکن درس دارد. حداقل، شی باید دستور ارزیابی مجدد و مستقل قدرت ماندگاری شرکای این کشور را صادر کند و حمایت از ساختارهایی را کاهش دهد که آنقدر فاسد هستند که نمی‌توان آن‌ها را تحت حمایت زندگی نگه داشت. مهم‌تر از آن، چین باید در استراتژی خود برای تشکیل یک محور برای مقابله با غرب به رهبری ایالات متحده تجدید نظر کند. همانطور که با سقوط اسد و رشته تحولات اخیر نشان داد، چنین محوری می‌تواند برای پکن بسیار پرهزینه باشد.

به ادعای بلومبرگ داشتن متحدانی چون سوریه تحت رهبری اسد برای چین که توانی برای بقا ندارند تا رقابت طولانی مدت استراتژیک این کشور با ایالات متحده تفاوت ایجاد می‌کند، حتی اگر زنده بمانند. این گروه احتمالاً آنقدر درگیر تهدیدهای وجودی در داخل خواهند بود که نمی‌توانند در سطح جهانی برای پکن گامی بردارند. نتیجه منطقی این است که موقعیت چین نسبت به ایالات متحده و متحدانش بسیار ضعیف‌تر از آن چیزی است که رهبرانش تصور می‌کنند. در چنین شرایط نامطلوبی، محتاطانه‌ترین راه، احتیاط و اجتناب از درگیری است. پکن امیدی به پیروزی ندارد. اگر نمی‌تواند دوستان بهتری پیدا کند، حداقل نباید دشمنان بیشتری داشته باشد.