شناسهٔ خبر: 70331308 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

طائب، فرمانده سابق اطلاعات سپاه: قطعاً با رفتن اسد، جبهه مقاومت یکی از یارانش را از دست داده

فرمانده سابق اطلاعات سپاه و مشاور فرمانده کل سپاه گفت: «قطعاً با رفتن اسد، لطمه‌ای به جبهه مقاومت وارد شده است و جبهه مقاومت یکی از یارانش را از دست داده و این واقعیتی انکارناپذیر است. اتفاق بزرگی برای سوریه افتاده است؛ اما اکنون باید محاسبه کنیم که آیا این حادثه به فرصت‌های آمریکا و اسرائیل افزوده است یا خیر.»

صاحب‌خبر -

«حسین طائب»، فرمانده سابق اطلاعات سپاه و مشاور فرمانده کل سپاه، در نشست تبیینی با اساتید بسیجی حوزه علمیه قم، درباره وضعیت فعلی و آینده سوریه پس از روی کارآمدن تحریرالشام اظهار داشت: برای تحلیل واقعی این رخداد، ابتدا باید اشاره‌ای به آرایش کنونی قدرت‌ها و تقابلی که در دنیا در برابر هژمونی و کدخدایی آمریکایی‌ها شکل گرفته است بپردازیم تا بتوانیم درک روشن‌تری از تحولات اخیر منطقه و سوریه داشته باشیم.

به گزارش دفاع‌پرس، فرمانده سابق اطلاعات سپاه درباره ماهیت تحریرالشام گفت: تحریر الشام در سال ۲۰۱۳ با خشونت به شیعیان و علوی‌ها حمله کرد، اما اکنون با یک رویکرد جدید به میدان آمده و اعلام کرده‌اند که به مراکز مذهبی و مردم هیچ‌گونه تعرضی نخواهند کرد. این گروه‌ها خوب می‌دانند که اگر به حرم اهل بیت تعرضی صورت بگیرد، مقاومت مردمی شکل می‌گیرد. آنها با برنامه‌ای دقیق جلو می‌روند و به شدت فضای مجازی را کنترل می‌کنند.

طائب گفت: حالا چه اتفاقی افتاد؟ بله یک صدمه وارد شد. اما این صدمه به خاطر مقاومت و ایستادگی نبود. اما آینده چه می‌شود؟ آینده این است که به شما می‌گویند اینجا جبهه مقاومت است. ببینید، اسرائیلی‌ها فکر می‌کردند هم قدرت حزب‌الله را از بین می‌برند و هم خودش را، اما حزب‌الله نه تنها از بین نرفت بلکه قدرتش نیز حفظ شد. مجبور شدند زود آتش‌بس بدهند. حزب‌الله هنوز از امکاناتش استفاده می‌کند و قدرتش قوی است. اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها این واقعیت را می‌دانند. حزب‌الله امروز و انصارالله دیگر به‌گونه‌ای نیستند که هر روز برایشان اتفاقی بیفتد. این گروه‌ها بر روی پای خود ایستاده‌اند، اما اگر کمکی بخواهند، نیاز به یک مرز مشترک دارند. اگر در سوریه اتفاقی بیفتد، سوریه در جبهه مقاومت است و آمریکایی‌ها در آنجا حضور دارند. این وضعیت کار را سخت می‌کند، اما ناممکن نمی‌کند. حزب‌الله سفت می‌ایستد و در این پیروزی، آن تصویر قوی را حفظ کرده است.

وی تصریح کرد: این چهل روز آینده می‌تواند تأثیرات زیادی داشته باشد. ببینیم در اسرائیل و آمریکا چه اتفاقاتی می‌افتد. ترامپ در حالی که فاصله دو حزب اصلی در آمریکا به ۸ میلیون رای رسیده است، نیاز به یک آدم شبکه‌ساز دارد. ایلان ماسک به عنوان دستیار کارآمدی برای کمک به حل مشکلات درون آمریکا معرفی شده است.

مشاور فرمانده کل سپاه افزود: درون اسرائیل نیز دوگانگی‌ها خود را نشان می‌دهد. حالا در سوریه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مطلوب آمریکایی‌ها این نیست که دولت تشکیل شود، بلکه تجزیه را می‌خواهند. اگر این اتفاق نیفتد، دوگانگی‌های جدیدی ایجاد می‌شود.

پیش‌بینی مقاومت از آینده سوریه

طائب تأکید کرد: جبهه مقاومت از بین نمی‌رود و محکم ایستاده است؛ اما یک دوگانگی جدید درمی‌آید. دوگانگی آمریکا و اسرائیل با مسلحین. این جریانی که دیگر یک خط هم نیست، ترکیب‌های مختلفی دارد و شامل کسانی است که وفادار به غزه هستند. آینده سوریه اینطور نیست که اگر سوریه از جبهه مقاومت درآمد، فرصتی برای آمریکا و اسرائیل باشد. بلکه تهدیدات آمریکا و اسرائیل افزایش خواهد یافت. جبهه مقاومت لطمه دید، اما این لطمه به معنای تغییر شرایط نیست. در این چهل روز باقی‌مانده، همه تلاششان را خواهند کرد.

وی افزود: البته این به آن معنا نیست که به سمت درگیری‌های دیگر می‌روند، اما آمادگی هم ایجاد شده و به فضل الهی این را خواهید دید. رنج و دردی که اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها در حال حاضر دارند، در آینده به وضوح نمایان خواهد شد و روند تضعیف شدن آنها ادامه خواهد یافت. آمریکایی‌ها می‌گویند ۲۰۳۰ تکلیف جهان و آمریکا مشخص می‌شود. این چهار سال، جمهوری‌خواهان هم مجلس را دارند و هم قوه قضائیه را؛ اما وضع داخلی آمریکا به اندازه‌ای نامناسب است که این چهار سال فرصت‌سازی برای مردم نخواهد کرد و آمریکا از درون زمین‌گیر خواهد شد. اسرائیل نیز از درون دچار بحران خواهد شد و تهدیداتشان روند افزایشی خواهد داشت.

در ادامه این نشست، حاضران به طرح سوالاتی از مشاور فرمانده کل سپاه پرداختند که در ادامه می‌خوانید:

سوال: صراحتاً بفرمایید چرا وعده صادق ۳ عملی نشد؟

پاسخ: عزیزان، من یک مبنایی را در جنگ نرم بیان می‌کنم و خواهشم این است که به آن توجه بفرمایید. در جنگ نرم، فرایند جنگ نرم شامل جابجایی عشق و نفرت نسبت به ارزش‌های خودی و بیگانه است و دو فرایند دارد:

۱-تغییر علایق و سلایق: اولین گام در این فرایند، تغییر علایق و سلایق در پوشاک و خوراک است. به عنوان مثال، برهنگی را جایگزین پوشش و حرام‌خوری را جایگزین حلال‌خوری می‌کنند.

۲- تغییر عواطف و احساسات: گام دوم تغییر در عواطف و احساسات است؛ با چه چیزی باید گریه کرد و با چه چیزی باید خندید. سپس به تغییر تصورات و ادراکات می‌پردازند، یعنی کدام تصویر زیبا و کدام تصویر زشت است.

این فرایند‌ها به تدریج باعث تغییر باور‌ها نسبت به خوب و بد می‌شوند و در نهایت رفتار فرد را تغییر می‌دهند. فردی که دیروز مؤمن بود، امروز بی‌تفاوت و فردا ضد انقلاب می‌شود.

فرایند دوم: در مقام ادراک، ما سه ساحت داریم؛ راهبرد، عملیات و تاکتیک. در جنگ نرم، طراحان سؤال‌های تاکتیکی را مطرح می‌کنند و از جمله مدام می‌پرسند: «وعده صادق ۱ چه شد؟»، «وعده صادق ۲ چه شد؟» و ...

این سؤالات باعث می‌شود که افراد به جای بررسی بحث‌ها از منظر راهبردی، به عملیات و تاکتیک‌ها بپردازند و به این ترتیب تشکیک در راهبرد‌ها ایجاد شود. این تشکیک منجر به انفعال می‌شود و انسان را به سمت تغییر ارزش‌ها سوق می‌دهد. وعده صادق ۱، ۲ و ۳ هر یک دارای سطح عملیاتی هستند. ما باید بفهمیم که میدان، باید ببیند که این عملیات‌ها کجا اثر می‌گذارد. اگر ما دو وعده صادق را انجام دادیم، هر دو در سطح راهبردی تأثیر گذاشته‌اند. زمانی که باید اقدام کنیم، باید میدان تصمیم بگیرد. اقدامات باید در زمانی انجام شود که بیشترین اثر را در معادله جنگی منطقه داشته باشد؛ لذا هیچ مانعی وجود ندارد.

در وعده صادق ۱، یک و نیم برابر وعده صادق ۲ شلیک شد، اما اثرگذاری وعده صادق ۲ را ببینید. آمریکایی‌ها پدافند را سه برابر کردند. دلسوزان می‌گفتند چرا وعده صادق ۲ انجام نمی‌شود؟ میدان باید در زمان مناسب فعال شود. آمریکایی‌ها یک هفته قبل از انجام وعده صادق اعلام کردند که نمی‌توانند بیشتر از این نیرو‌های پدافندیشان را در منطقه نگه دارند و شروع به بازگرداندن آنها کردند. زمانی که وعده صادق اجرایی شد، سه ناو جنگی آمریکایی در منطقه بودند، هر کدام با ۵۰ موشک. از ۱۵۰ موشک، تنها ۱۲ موشک شلیک شد. یا نخواستند یا نتوانستند.

آمریکایی‌ها نمی‌خواهند خودشان را درگیر کنند. همه پیام‌هایی که به ما می‌دهند چیست؟ می‌گویند ما در اسرائیل با اسرائیلی‌ها در آفند علیه ایران نیستیم. حتی سوخت‌رسانی به هواپیما‌های اسرائیلی نیز انجام نمی‌شود. آنها پول و تجهیزات می‌دهند، اما در زمان نیاز به حمایت از ایران می‌گویند خودت باید پشتیبانی کنی. بیش از ۱۶۰ فروند هواپیما به منطقه آمد، اما همه اینها را اسرائیل خود به کار گرفت. چرا؟ چون در منطقه پایگاه دارد. کشور‌های عربی بلافاصله حمله را محکوم کردند، چرا که گفتند ما در حمله نقشی نداشتیم. ایران قدرت است و این قدرت به راحتی قورت دادنی نیست. هر کسی بخواهد ایران را قورت بدهد، خفه خواهد شد.

در حوزه وعده‌های صادق، وحدت استراتژیک بین قوای کشور در حوزه دفاعی وجود دارد؛ اما چه زمانی باید بزنیم؟ این باید به‌خوبی مورد ارزیابی قرار گیرد. در نهایت روزی این انتظار برآورده می‌شود، اما زمان آن باید با دقت انتخاب شود و ان شاء الله به‌موقع انجام خواهد شد.

سوال: آیا با رفتن اسد جبهه مقاومت آسیب جدی دیده است؟

پاسخ: قطعاً با رفتن اسد، لطمه‌ای به جبهه مقاومت وارد شده است و جبهه مقاومت یکی از یارانش را از دست داده و این واقعیتی انکارناپذیر است. اتفاق بزرگی برای سوریه افتاده است؛ اما اکنون باید محاسبه کنیم که آیا این حادثه به فرصت‌های آمریکا و اسرائیل افزوده است یا خیر.

امروز پرچم مقاومت بالا است و هنوز هم آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها از جبهه مقاومت وحشت دارند. اگر آمریکایی‌ها فکر می‌کردند که جبهه مقاومت توان ندارد، آیا یک لحظه تحمل می‌کردند؟ اگر اسرائیلی‌ها توان ادامه جنگ را داشتند، آیا زیر بار زور آمریکایی‌ها می‌رفتند؟

هزینه‌ها افزایش می‌یابد و هزینه‌ای که می‌گویم فقط مادی نیست؛ بلکه مقاومت باید مسیر‌های جدیدی را دنبال کند. این کار دشواری نیست و تجارب زیادی در این زمینه وجود دارد؛ اما آیا برای آمریکایی‌ها فرصتی ایجاد کرده یا نه؟ به نظر من، این یک تهدید جدید برای آمریکا و اسرائیل است.

برچسب‌ها: