روفیا تیرگری - روزنامه اطلاعات| شبنشینی از سنتهای دیرپای ایرانیان است. دعوتی در کار نبود، با بهانه و بیبهانه به خانه هم میرفتند. ایرانیان برای با هم و در کنار هم بودن و شریک رنج و شادی هم بودن، نیازی به بهانه نداشتند. شبهای بلند زمستان، فرصتی بود تا با نقل حکایت، داستان و صرف شبچره از حال و روز یکدیگر آگاه شوند. یلدا نماد شبنشینیهای خاطرهانگیز در شبهای سرد و بلند زمستان است.
تازهترین نشست از سلسله نشستهای ایران فرهنگی با موضوع جشنها و آیینها (یلدا) در تاریخ ۲۵ آذرماه در محل بنیاد علمی و فرهنگی دکتر فرهود برگزار شد.
رنگ قرمز، نماد تولد مهر
سیداحمد محیط طباطبایی، پژوهشگر حوزه میراث فرهنگی و رئیس ایکوم (رئیس شورای بینالمللی موزهها) درباره رنگ قرمز و مفهوم آن در سفره یلدا میگوید: تقویم ما شبانهروز است، یعنی از شب به روز میرسیم. در فرهنگ ایرانزمین، از تاریکی و سیاهی به روشنی میرسند. یلدا شبی است که ختم به روشنایی و نور امید شده و در سپیدهدم آن، مهر متولد میشود. روز اول دی، خرمروز است.
بد نیست بدانید که از روز یکم دیماه، قاعدتا باید روزها بلند شوند ولی این اتفاق نمیافتد. از یک سمت، افزایش و از سمت دیگر کاهش نور را داریم و این صورت نجومی تا چهارم دی ادامه دارد. در واقع یلدا چهار روز است و میبینیم که میلاد حضرت مسیح با میلاد مهر مصادف میشود. از چهارم دی ماه است که روزها در صبح وعصر، بلندتر میشوند.
اگر هنگام سپیدهدم به آسمان نگاه کرده باشید، خواهید دید که وقتی خورشید از مشرق طلوع میکند، آسمان اول قرمز و بعد طلایی میشود. به همین دلیل سفره یلدا قرمز است. نور قرمز قبل از طلوع خورشید، لحظه تولد مهر است. مهر با تولد خود، خورشید را به آسمان میآورد. قرمز نماد تولد مهر است؛ به همین دلیل هر چیزی که رنگ قرمز به خود میگیرد نشان و معرف میترا یا مهر است. پس قرمز بودن سفره یلدا ارتباطی به آتش ندارد.
باید اشاره کنم که میترا و مهر، نماد مردانه هستند و آناهیتا (الهه آب) نماد زنانه است. در دوره اشکانیان، نام بسیاری از پادشاهان، مهرداد، میتراداد و ... بود، چون آنها به آیین مهر اعتقاد داشتند و این آیین از اهمیت بسیار بالایی در آن دوره برخوردار بود.
مفهوم سفره
آقای طباطبایی میافزاید: سفره، یک مفهوم عشایری است. عشایر سفرهای میانداختند و دورش جمع میشدند. بعدها با تشکیل امپراتوریها و پیدایش شهرنشینی، سفره به زندگی شهری وارد شد. امروز سفره مفهوم بسیار مهمتری دارد. سفره میاندازیم تا دورش جمع شویم.
مناسبتها از جشن و عروسی گرفته تا سوگ و عزا و نذر و امید همه سفره دارند. معنای سفره، گرد آمدن است. از ویژگیهای یلدا و از مهمترین کارکرد آیینها این است که افراد را در کنار یکدیگر جمع میکند. هر جشنی برای آن است که مردمان را گرد خود جمع کنیم. در مراسم سوگ هم میخواهیم عدهای را در محفل خود گرد آوریم.
هنوز هم در دو مناسبت مهم نوروز و عاشورا مردم به مقصد الرأس خود میروند؛ یعنی همگان هر جایی که هستند در این ایام به زادگاه خود برمیگردند. در سوگ و جشن، هر کس به جایی میرود که به آنجا تعلق دارد. به همین دلیل در شب یلدا سفره میاندازند تا اعضای فامیل دور آن جمع شوند.
ویژگیهای سفره یلدا
شعرخوانی و نقل قصه و داستان از ویژگیهای شب یلداست. آقای طباطبایی دراینباره میگوید: یلدا عمری به درازای تاریخ دارد اما ظهور حافظ در قرن هشتم هجری است. چگونه است که حافظ به سفره یلدا راه پیدا میکند؟ باید گفت این از ویژگیهای سرزمین ماست، یعنی در طی تاریخ، سفره یلدا هر آنچه را که میتواند مکمل و مزید یلدا باشد به خود میپذیرد. مهم این است که آن شب باید تا سپیده صبح بیدار بمانیم و لحظه تولد مهر را ببینیم. در روزگار غارنشینی، مردم از تجربیات خود روایت میکردند، بعدها روایت همین تجربیات شد داستان. برای همین یلدا شب نقل قصه است و آن را شب قصه هم میگویند. شعرخوانی یکی دیگر از ویژگیهای این شب است. حافظ با ظهور خود در قرن هشتم هجری و شهرت در میان خاص و عام به فرهنگ یلدا اضافه میشود. او میفرماید:
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جـوی بو که برآیـد
یعنی باید نور را از خورشید جستجو کرد نه از حکام. علاوه بر آن، شاهنامهخوانی، نقل خاطره پدر خانواده، تجربه دیگران و انتقال آن از ویژگیهای این شب است. همگان دور سفره بیدار مینشینند و قصه و حکایت تعریف میکنند تا سپیده بدمد و رسیدن مهر را ملاقات کنند. به همین دلیل به یلدا میگویند شب قصه و گاه میگوییم جشن امید، تولد نور در پس تاریکی.
سپهر فرهنگی
آقای طباطبایی درباره میراث ناملموس کشور ما و ثبت آن به نام دیگر کشورها میگوید: چند سال پیش به همت شعبان میرشکرایی، پسر استاد محمد میرشکرایی و دوستانشان در گروه میراث ناملموس، پرونده یلدا ثبت جهانی شد.
این پرونده، میراث مشترک ایران و افغانستان است و ای کاش دیگر کشورها هم به آن ملحق میشدند. اتفاقا آن سال تنها فرصتی بود تا با کشور افغانستان، میراث مشترکی داشته باشیم. با تغییر دولت در آنجا دیگر نمیتوانیم شاهد چنین مشترکاتی باشیم. سپهر فرهنگی، مرز سیاسی ندارد و همه را به هم وصل میکند. گاه سؤال میشود که ترکیه، آذربایجان و... فلان میراث ما را به نام خود ثبت جهانی کردند. همه اینها ایران فرهنگیاند. هر چیزی را که ثبت کنند انگار بهنام ما ثبت کردهاند. اتفاقا وقتی ما به آذربایجان نگاه میکنیم میبینیم که تمامی ثبتهای جهانیشان در طی سالهای گذشته، میراث ناملموس ایران است؛ خواه کشتی و میراث پهلوانی باشد و خواه پخت نان لواش و ساز تار.
بنابراین خودش به زبان غیرمستقیم میگوید من بخشی از ایران فرهنگی هستم. اینکه یلدا را با افغانستان، مهرگان را با تاجیکستان و تیرگان را با ارمنستان (در دست اقدام است) مشترک میشویم، یعنی ارمنستان، قفقاز، ماوراءالنهر و افغانستان، همه بخشی از سپهر فرهنگی ایرانند.
این فرهنگ مثل پرندهای میماند که در مرز مشترک میان دو کشور روی سیم خطکشی مینشیند، خطکش این طرف سیم و دمش آن طرف سیم است. ایران فرهنگی متعلق به ترکان، آریاییها، اقوام قدیم و اقوام بعدی ایران مانند مغولها و تاتارها و دیگر اقوامی است که ایران امروزی را ساختند. همانطور که اشاره شد هر جشنی، هر سوگی و هر آیینی، به جهت جمع شدن افراد به گرد آن اعتبار بالا دارد. منزلت یلدا به جهت گرد آمدن اقوام در کنار هم است. بیش از ۵۰ و اندی جشن ایرانی داریم که بعد از اسلام ۲۰ جشن دیگر به آن اضافه شده و اکثر این جشنها تولد است. یلدا هم تولد امید است که انشاءالله جمعهشب همه دور بزرگ خانواده خود جمع بشویم.
یلدا، هویت فرهنگی
پروفسور داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران و رئیس بنیاد علمیفرهنگی فرهود، درباره بزرگداشت یلدا نزد ایرانیان میگوید: یلدا هویت فرهنگی ماست. متأسفانه عدهای از سر نادانی میخواهند از آن هویتزدایی کنند؛ در حالی که ملتها به فرهنگ خود زندهاند. فرهنگ همین هویت ملی است. بنیاد فرهود تاکنون توانسته ۱۱ عنوان کتاب در زمینه ایران فرهنگی به چاپ برساند و ۵ عنوان تازه هم در دست چاپ دارد. دلم میسوزد که چرا امثال بنده با بضاعت ناچیز خود باید چنین کارهایی بکنند؛ در صورتی که باید این حرکت یک حرکت ملی و گسترده باشد تا برای آیندگان به یادگار بماند.
روفیا تیرگری - روزنامه اطلاعات| شبنشینی از سنتهای دیرپای ایرانیان است. دعوتی در کار نبود، با بهانه و بیبهانه به خانه هم میرفتند. ایرانیان برای با هم و در کنار هم بودن و شریک رنج و شادی هم بودن، نیازی به بهانه نداشتند. شبهای بلند زمستان، فرصتی بود تا با نقل حکایت، داستان و صرف شبچره از حال و روز یکدیگر آگاه شوند. یلدا نماد شبنشینیهای خاطرهانگیز در شبهای سرد و بلند زمستان است.
تازهترین نشست از سلسله نشستهای ایران فرهنگی با موضوع جشنها و آیینها (یلدا) در تاریخ ۲۵ آذرماه در محل بنیاد علمی و فرهنگی دکتر فرهود برگزار شد.
رنگ قرمز، نماد تولد مهر
سیداحمد محیط طباطبایی، پژوهشگر حوزه میراث فرهنگی و رئیس ایکوم (رئیس شورای بینالمللی موزهها) درباره رنگ قرمز و مفهوم آن در سفره یلدا میگوید: تقویم ما شبانهروز است، یعنی از شب به روز میرسیم. در فرهنگ ایرانزمین، از تاریکی و سیاهی به روشنی میرسند. یلدا شبی است که ختم به روشنایی و نور امید شده و در سپیدهدم آن، مهر متولد میشود. روز اول دی، خرمروز است.
بد نیست بدانید که از روز یکم دیماه، قاعدتا باید روزها بلند شوند ولی این اتفاق نمیافتد. از یک سمت، افزایش و از سمت دیگر کاهش نور را داریم و این صورت نجومی تا چهارم دی ادامه دارد. در واقع یلدا چهار روز است و میبینیم که میلاد حضرت مسیح با میلاد مهر مصادف میشود. از چهارم دی ماه است که روزها در صبح وعصر، بلندتر میشوند.
اگر هنگام سپیدهدم به آسمان نگاه کرده باشید، خواهید دید که وقتی خورشید از مشرق طلوع میکند، آسمان اول قرمز و بعد طلایی میشود. به همین دلیل سفره یلدا قرمز است. نور قرمز قبل از طلوع خورشید، لحظه تولد مهر است. مهر با تولد خود، خورشید را به آسمان میآورد. قرمز نماد تولد مهر است؛ به همین دلیل هر چیزی که رنگ قرمز به خود میگیرد نشان و معرف میترا یا مهر است. پس قرمز بودن سفره یلدا ارتباطی به آتش ندارد.
باید اشاره کنم که میترا و مهر، نماد مردانه هستند و آناهیتا (الهه آب) نماد زنانه است. در دوره اشکانیان، نام بسیاری از پادشاهان، مهرداد، میتراداد و ... بود، چون آنها به آیین مهر اعتقاد داشتند و این آیین از اهمیت بسیار بالایی در آن دوره برخوردار بود.
مفهوم سفره
آقای طباطبایی میافزاید: سفره، یک مفهوم عشایری است. عشایر سفرهای میانداختند و دورش جمع میشدند. بعدها با تشکیل امپراتوریها و پیدایش شهرنشینی، سفره به زندگی شهری وارد شد. امروز سفره مفهوم بسیار مهمتری دارد. سفره میاندازیم تا دورش جمع شویم.
مناسبتها از جشن و عروسی گرفته تا سوگ و عزا و نذر و امید همه سفره دارند. معنای سفره، گرد آمدن است. از ویژگیهای یلدا و از مهمترین کارکرد آیینها این است که افراد را در کنار یکدیگر جمع میکند. هر جشنی برای آن است که مردمان را گرد خود جمع کنیم. در مراسم سوگ هم میخواهیم عدهای را در محفل خود گرد آوریم.
هنوز هم در دو مناسبت مهم نوروز و عاشورا مردم به مقصد الرأس خود میروند؛ یعنی همگان هر جایی که هستند در این ایام به زادگاه خود برمیگردند. در سوگ و جشن، هر کس به جایی میرود که به آنجا تعلق دارد. به همین دلیل در شب یلدا سفره میاندازند تا اعضای فامیل دور آن جمع شوند.
ویژگیهای سفره یلدا
شعرخوانی و نقل قصه و داستان از ویژگیهای شب یلداست. آقای طباطبایی دراینباره میگوید: یلدا عمری به درازای تاریخ دارد اما ظهور حافظ در قرن هشتم هجری است. چگونه است که حافظ به سفره یلدا راه پیدا میکند؟ باید گفت این از ویژگیهای سرزمین ماست، یعنی در طی تاریخ، سفره یلدا هر آنچه را که میتواند مکمل و مزید یلدا باشد به خود میپذیرد. مهم این است که آن شب باید تا سپیده صبح بیدار بمانیم و لحظه تولد مهر را ببینیم. در روزگار غارنشینی، مردم از تجربیات خود روایت میکردند، بعدها روایت همین تجربیات شد داستان. برای همین یلدا شب نقل قصه است و آن را شب قصه هم میگویند. شعرخوانی یکی دیگر از ویژگیهای این شب است. حافظ با ظهور خود در قرن هشتم هجری و شهرت در میان خاص و عام به فرهنگ یلدا اضافه میشود. او میفرماید:
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جـوی بو که برآیـد
یعنی باید نور را از خورشید جستجو کرد نه از حکام. علاوه بر آن، شاهنامهخوانی، نقل خاطره پدر خانواده، تجربه دیگران و انتقال آن از ویژگیهای این شب است. همگان دور سفره بیدار مینشینند و قصه و حکایت تعریف میکنند تا سپیده بدمد و رسیدن مهر را ملاقات کنند. به همین دلیل به یلدا میگویند شب قصه و گاه میگوییم جشن امید، تولد نور در پس تاریکی.
سپهر فرهنگی
آقای طباطبایی درباره میراث ناملموس کشور ما و ثبت آن به نام دیگر کشورها میگوید: چند سال پیش به همت شعبان میرشکرایی، پسر استاد محمد میرشکرایی و دوستانشان در گروه میراث ناملموس، پرونده یلدا ثبت جهانی شد.
این پرونده، میراث مشترک ایران و افغانستان است و ای کاش دیگر کشورها هم به آن ملحق میشدند. اتفاقا آن سال تنها فرصتی بود تا با کشور افغانستان، میراث مشترکی داشته باشیم. با تغییر دولت در آنجا دیگر نمیتوانیم شاهد چنین مشترکاتی باشیم. سپهر فرهنگی، مرز سیاسی ندارد و همه را به هم وصل میکند. گاه سؤال میشود که ترکیه، آذربایجان و... فلان میراث ما را به نام خود ثبت جهانی کردند. همه اینها ایران فرهنگیاند. هر چیزی را که ثبت کنند انگار بهنام ما ثبت کردهاند. اتفاقا وقتی ما به آذربایجان نگاه میکنیم میبینیم که تمامی ثبتهای جهانیشان در طی سالهای گذشته، میراث ناملموس ایران است؛ خواه کشتی و میراث پهلوانی باشد و خواه پخت نان لواش و ساز تار.
بنابراین خودش به زبان غیرمستقیم میگوید من بخشی از ایران فرهنگی هستم. اینکه یلدا را با افغانستان، مهرگان را با تاجیکستان و تیرگان را با ارمنستان (در دست اقدام است) مشترک میشویم، یعنی ارمنستان، قفقاز، ماوراءالنهر و افغانستان، همه بخشی از سپهر فرهنگی ایرانند.
این فرهنگ مثل پرندهای میماند که در مرز مشترک میان دو کشور روی سیم خطکشی مینشیند، خطکش این طرف سیم و دمش آن طرف سیم است. ایران فرهنگی متعلق به ترکان، آریاییها، اقوام قدیم و اقوام بعدی ایران مانند مغولها و تاتارها و دیگر اقوامی است که ایران امروزی را ساختند. همانطور که اشاره شد هر جشنی، هر سوگی و هر آیینی، به جهت جمع شدن افراد به گرد آن اعتبار بالا دارد. منزلت یلدا به جهت گرد آمدن اقوام در کنار هم است. بیش از ۵۰ و اندی جشن ایرانی داریم که بعد از اسلام ۲۰ جشن دیگر به آن اضافه شده و اکثر این جشنها تولد است. یلدا هم تولد امید است که انشاءالله جمعهشب همه دور بزرگ خانواده خود جمع بشویم.
یلدا، هویت فرهنگی
پروفسور داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران و رئیس بنیاد علمیفرهنگی فرهود، درباره بزرگداشت یلدا نزد ایرانیان میگوید: یلدا هویت فرهنگی ماست. متأسفانه عدهای از سر نادانی میخواهند از آن هویتزدایی کنند؛ در حالی که ملتها به فرهنگ خود زندهاند. فرهنگ همین هویت ملی است. بنیاد فرهود تاکنون توانسته ۱۱ عنوان کتاب در زمینه ایران فرهنگی به چاپ برساند و ۵ عنوان تازه هم در دست چاپ دارد. دلم میسوزد که چرا امثال بنده با بضاعت ناچیز خود باید چنین کارهایی بکنند؛ در صورتی که باید این حرکت یک حرکت ملی و گسترده باشد تا برای آیندگان به یادگار بماند.