حدیث روشنی- مرتضی مکی، کارشناس مسائل اروپا در پاسخ به این سوال «اعتماد» که رویکرد احتمالی دولت دوم ترامپ در قبال ایران در شرایطی که به ورود رسمی او به کاخ سفید نزدیک میشویم چیست، گفت: احتمالا سیاست دولت دوم ترامپ ادامه همان سیاست موسوم به «چماق و هویج» است. به این معنا که از یکسو صحبت از مذاکره میکند و از سوی دیگر، گزینه نظامی بسان چماق را بالای سر ایران نگه خواهند داشت. مکی این را هم گفت که تحولات اخیر منطقه گزاره مهمی است، چراکه پیشرویهای اسراییل در سوریه و افزایش اعتمادبهنفس این رژیم، که پیش از این فشارهایی را به محور مقاومت در غزه و لبنان وارد کرده بود، از مسائل کلیدی است. به همین دلیل، باید تهدیدات موجود علیه ایران را هر چند که در حد ادعا مطرح باشند به طور جدی بررسی کنیم و مانند دولت اول ترامپ، از نادیده گرفتن این تهدیدات پرهیز کنیم.
این کارشناس مسائل اروپا در باب تفاوت شرایط ایران در دولت اول ترامپ با دولت دوم او گفت: ایران در 2015 از پتانسیلها و ظرفیتهای قابل توجهی در منطقه برخوردار بود. اما اکنون، به دلیل شرایط اقتصادی داخلی و تاثیر تحولات اخیر منطقه بر محور مقاومت، دچار آسیبهای جدی شده و نیازمند بازیابی و ترمیم است. از سوی دیگر، در عرصه داخلی، دستیابی به یک اجماع ملی ضروری به نظر میرسد تا بتوان این تهدیدات را کماثر کرد. مکی این را هم گفت که اعتماد جدی به دیپلماتهای کشور، که مسوولیتهای سختی در حوزه سیاست خارجی برعهده دارند، امری حیاتی است. برای حفظ ایران و تمامیت ارضی کشور و همچنین دور ماندن از جنگ، باید تصمیمات سختی اتخاذ شود. اخذ چنین تصمیماتی مستلزم یک اجماع ملی است و در سایه این اجماع میتوان با یک راهبرد درست، پیش از ورود احتمالی ترامپ به کاخ سفید، گزینههای مختلف را بررسی کرد. مکی بهترین گزینه را حرکت به سمت میز مذاکره و گفتوگو میداند. مکی بر این باور است که حتی اگر این مذاکرات در کوتاهمدت تاثیرگذاری چندانی نداشته باشد اما در بلندمدت یا حداقل میانمدت، قطعا گامی مثبت به شمار خواهد رفت. با چنین راهبردی میتوان سایه جنگ را از جمهوری اسلامی ایران دور کرد.
مکی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در این باب که اساسا چقدر احتمال دارد سیاست موسوم به فشار حداکثری ترامپ در دولت او به نتیجه برسد، گفت: به نظر میرسد نگاهی در هیات حاکمه امریکا وجود دارد که باور دارند که از طریق این سیاست میتوانند امتیازات بیشتری از ایران کسب کنند. واقعیت این است که آگاهی آنها از نیاز مبرم ایران به رفع تحریمها نیز به تقویت این رویکرد کمک میکند. بنابراین، انتظار میرود که با تشدید فشارها و تحریمها، به دنبال اخذ امتیازات بیشتری از ایران باشند.
مکی اما در مورد گزینه نظامی معتقد است که این رویکرد نیز همچنان به عنوان یک ادعای از سوی نتانیاهو و برخی مقامات امریکایی مطرح میشود. اما آنها مدعیاند که اگر برنامه هستهای ایران از یک حد مشخص فراتر برود، به گزینه نظامی متوسل خواهند شد. با این حال، واقعیت این است که استفاده از گزینه نظامی و حمله به ایران هزینههای بسیار زیادی را به دنبال خواهد داشت. ایران، برخلاف کشورهایی مانند لیبی یا سودان، یک کشور بسیار بزرگ با جمعیت بالا و توان نظامی قابلتوجه است. بخشی از این توان نظامی ممکن است هنوز رونمایی نشده باشد. در نتیجه، هرچند گزینه نظامی ممکن است آسیبهایی به ایران وارد کند، اما قطعا طرف مقابل را نیز با آسیبهای جدیتری مواجه خواهد کرد. این کارشناس مسائل اروپا بر این باور است که به نظر میرسد که قوه عاقلهای در هیات حاکمه امریکا وجود دارد که تصمیمگیران اصلی را از استفاده از گزینه نظامی در چنین شرایطی بازمی دارد. بهویژه آنکه رویکرد فعلی امریکا بر تهدید و اعمال فشار بر چین و روسیه متمرکز است. هرچند ممکن است لابی صهیونیستها تا حدی بر سیاستهای دونالد ترامپ تاثیرگذار باشد، اما بعید است که این تاثیر به حدی باشد که به تصمیمگیری برای اقدام نظامی منجر شود.
مکی بر این باور است که گزینه نظامی بیشتر در حد تهدید و اعمال فشار باقی خواهد ماند، اما همچنان نباید آن را نادیده گرفت. توجه صرف به آرمانها، بدون درنظر گرفتن شرایط موجود، بهویژه تحولات منطقهای، امکانپذیر نیست و نمیتواند نتایج مطلوبی به دنبال داشته باشد.
این کارشناس مسائل اروپا در پاسخ به این سوال «اعتماد» که اختلافات اصلی میان تهران و تروئیکای اروپایی در شرایطی که ایران تلاش داشته با نهاد پادمانی همکاری داشته باشد به چه مواردی بازمیگردد، گفت: واقعیت این است که مشکل اصلی میان کشورهای اروپایی و ایران صرفا برنامه هستهای ایران نیست. دولتهای اروپایی ادعا دارند که همکاریهای نظامی ایران و روسیه در جنگ اوکراین همچنان ادامه دارد و به همین دلیل، ایران را یک تهدید امنیتی تلقی میکنند. بنابراین آنها برنامه هستهای ایران را بیشتر به عنوان یک ابزار فشار برای محدود کردن و اخذ امتیاز از تهران در نظر میگیرند. علاوه بر این، باید توجه داشت که اقدامات اخیر اروپاییها، به ویژه در شرایط کنونی، در راستای تهدید دانستن برنامه هستهای ایران دنبال میشود تا زمینههای فعالسازی مکانیسم ماشه را فراهم کنند. اتحادیه اروپا از این فرآیند به عنوان یک ابزار جدی برای امتیازگیری از ایران استفاده میکند تا تهران را در قبال همکاری با روسیه تحت فشار بیشتری قرار دهد. مکی بر این باور است که رویکرد اخیر تروئیکای اروپایی احتمالا ایران را وادار کند تا با جدیت، برنامهریزی و استفاده از راهبردهای متنوع، به سمت مذاکره با امریکا حرکت کند. هر چند باتوجه به تیم ایرانستیزی که در اطراف ترامپ قرار گرفتهاند، این مسیر بسیار دشوار خواهد بود. با این وجود، اما باید گفت که تصمیمات سخت در بدترین شرایط اتخاذ میشوند. این کارشناس مسائل اروپا رویکرد چین در سال 1971 را نمونه مناسبی برای این شرایط میداند. مکی میگوید در آن زمان، ریچارد نیکسون، یکی از چینستیزترین سیاستمداران امریکایی، در زمان مناسب تصمیم گرفت تعاملات خود را با چین برقرار کرده و با این کشور به توافق برسد. ایران نیز اکنون، با توجه به محدودیتهایی که در منطقه و شرایط داخلی کشور وجود دارد، باید در راستای تامین نیازهای مردم و مدیریت شرایط موجود، به دنبال استفاده حداکثری از فرصتهای حداقلی باشد.
مکی در این راستا بر این تصور است که اما همچنان فرصتهایی وجود دارد، مشروط بر آنکه یک اجماع ملی در داخل کشور شکل بگیرد. ضروری است که جنجالها و جدلهایی که پیرامون موضوعات مختلف وجود دارد کاهش یابد. این اجماع ملی است که میتواند قدرت چانهزنی جمهوری اسلامی را در مذاکرات بالاتر ببرد حال چه در مقابل اروپاییها و چه در برابر واشنگتن و مشخصا ترامپ.
مکی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در این باب که در صورت تداوم اعمال فشارهای حداکثری از سوی امریکا و اروپا آیا ایران گزینه خروج از معاهده انپیتی (NPT) را مدنظر قرار خواهد داد یا خیر، گفت: این گزینه راهکاری انتحاری است و احتمالا آخرین ابزاری خواهد بود که ایران میتواند برای کسب امتیازاتی از غرب از آن استفاده کند. اما ما باید تلاش کنیم هرگز به این مرحله ورود نکنیم، چراکه این اقدام برگشت ناپذیر خواهد بود. مکی در ادامه این را هم گفت که اگر تحریمهای ششگانه سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران دوباره بازگردند، ایران حتی توانایی ادامه مناسبات خود با کشورهایی نظیر چین و روسیه را نیز از دست خواهد داد. علاوه بر این، هر کشوری که بخواهد از بنادر ایران عبور کند، ممکن است تحت بازرسیهای بینالمللی قرار بگیرد. از این رو، خروج از انپیتی گزینهای نیست که منجر به گشایشی شود؛ بلکه صرفا میتواند به عنوان یک ابزار تهدیدآمیز مطرح شود. علاو ه بر این خروج از انپیتی مخاطرات بسیاری را نه تنها برای ایران، بلکه برای تلاشها جهت رفع تحریمها به دنبال خواهد داشت و مسیر تعامل با جهان را دشوارتر خواهد کرد. مکی اعتقاد دارد که شرایط اقتصادی کشور در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و چنین اقدامی قطعا تبعات سنگینی در داخل کشور خواهد داشت. از این رو، باید با راهبردهای واقعبینانه و تلاش برای اجماع ملی، از رسیدن به این مرحله پرهیز کنیم.
مکی در ارزیابی اینچنین اقدام احتمالی از سوی ایران بر این باور است که اجرای چنین سیاستی شرایطی مشابه کرهشمالی را برای کشور ایجاد خواهد کرد. چنین اقدامی نه تنها موجب بازگشت تحریمهای ششگانه سازمان ملل خواهد شد، بلکه تحریمهای جدیدتری نیز علیه ایران اعمال خواهد شد و همچنین امنیت ایران را نیز در سطح جهانی با مخاطره مواجه میکند.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی در پایان در میان دو گزینه احتمالی تشدید تنشها یا تعامل معتقد است که در شرایط فعلی ایران یا باید گزینههایی را برگزیند که زمینهساز رویارویی میشوند، یا بهطور جدی مسیر گفتوگو و تعامل را برگزیند. کاهش نفوذ منطقهای ایران و تغییر معادلاتی که در منطقه اخیرا رخ داده، دیگر امکان تامین اهداف و آرمانهای ایران را مانند گذشته فراهم نمیکند. بنابراین باید به سمت گفتوگو و مذاکره برویم. قطعا راهحل کمخطرتر، گفتوگو و مذاکره است. درست است که طرف مقابل از شرایط برای تحت فشار قرار دادن و تهدید ایران حداکثر استفاده را خواهد کرد. مکی این را هم گفت که تا زمانی که ترامپ در کاخ سفید مستقر نشود، همچنان نمیتوان به تشدید تنشها یا ورود به مسیر جدیدی از رایزنیها را پیشبینی کرد. اما به عقیده من، باید خود را برای گفتوگو آماده کنیم.