شناسهٔ خبر: 70312156 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

آیا سقوط اسد نفوذ پکن را محدود خواهد کرد؟

تحولات اخیر در سوریه و سقوط غیرمنتظره نظام بشار اسد، چالشی جدی برای روابط استراتژیک چین با این کشور و تلاش‌های گسترده‌تر پکن برای گسترش نفوذ در خاورمیانه به شمار می‌رود. این رخداد، نه‌تنها سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی چین در سوریه و همکاری‌های دیپلماتیک دوجانبه را با ابهاماتی روبه‌رو کرده، بلکه توانایی پکن در تطبیق با تغییرات سریع منطقه‌ای و مدیریت بحران‌های ژئوپلیتیکی را نیز مورد آزمون قرار داده است. از سوی دیگر، حضور جنگجویان اویغور در میان نیرو‌های شورشی سوریه و نگرانی‌های امنیتی مرتبط با آن، بر پیچیدگی معادلات افزوده است.

صاحب‌خبر -

فرارو- سقوط نظام بشار اسد، چالشی جدی برای نفوذ چین در خاورمیانه و سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی آن در سوریه ایجاد کرده است. پکن که روابط نزدیکی با دولت اسد داشت، اکنون با تهدید‌هایی مانند حضور جنگجویان اویغور و بی‌ثباتی منطقه مواجه است. این تحولات، محدودیت‌های چین در مدیریت بحران‌های ژئوپلیتیکی را نشان می‌دهد و احتمالاً به بازنگری در راهبرد‌های بلندمدت این کشور در منطقه منجر خواهد شد.

به گزارش فرارو، در سپتامبر سال گذشته، هم‌زمان با میزبانی چین از نوزدهمین دوره بازی‌های آسیایی، شین جین پینگ، رئیس جمهور چین از بشار اسد رئیس جمهور سوریه در یکی از مهمان‌خانه‌های زیبای کنار دریاچه در شهر شرقی هانگژو استقبال کرد. پس از دیدار شی و اسد، چین و سوریه توافقی را که آن را  «شراکت راهبردی» نامیدند، به امضا رساندند. اما اندکی بیش از یک سال بعد، این شراکت به‌شدت دچار بحران شده است؛ زیرا گروه‌های شورشی مخالف به رهبری هیئت تحریر الشام توانستند کنترل دمشق را به دست بگیرند و به نظام اسد پایان دهند.

از هانگژو تا دمشق؛ آینده روابط پکن و سوریه پس از سقوط اسد

از زمان سرنگونی نظام بشار اسد، چین با احتیاط به تحولات سریع سوریه واکنش نشان داده است. روز دوشنبه، وزارت امور خارجه چین تأکید کرد که باید هرچه زودتر، راه حل سیاسی برای بازگرداندن ثبات به سوریه پیدا شود. این واکنش محتاطانه، بازتابی از رویکرد کلان چین در قبال روابطش با سوریه است. با این حال، برکناری ناگهانی اسد تأثیری عمیق بر دومین اقتصاد بزرگ جهان دارد، به‌ویژه در زمانی که چین تلاش می‌کند حضور خود را در منطقه خاورمیانه گسترش دهد.

چین به‌طور رسمی در مورد آینده سوریه و سقوط نظام بشار اسد موضع مشخصی اتخاذ نکرده است. مائو نینگ، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، در یک نشست خبری گفت: «آینده و سرنوشت سوریه باید توسط مردم این کشور تعیین شود. امیدواریم همه طرف‌های مرتبط هرچه زودتر به یک راه‌حل سیاسی برای بازگرداندن ثبات و نظم دست یابند.» با وجود این، در حالی که چین برخلاف روسیه دخالت نظامی مستقیمی در جنگ سوریه نداشته است؛ اما روابط این کشور با دولت اسد بسیار نزدیک و دوستانه بود.

سفر بشار اسد به هانگژو، نخستین سفر رسمی او به چین طی نزدیک به دو دهه بود. در این سفر، چین وعده داد تا در بازسازی سوریه پس از بیش از یک دهه جنگ به او کمک کند؛ آن هم در زمانی که بشار اسد برای بسیاری از کشور‌های جهان به عنوان یک شخصیت منزوی در نظر گرفته می‌شد. شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، در این دیدار به بشار اسد گفت: «در برابر شرایط بین‌المللی که مملو از بی‌ثباتی و عدم اطمینان است، چین مایل است همچنان از سوریه حمایت کند و همکاری‌های دوستانه را تقویت نماید و طور مشترک از انصاف و عدالت بین‌المللی دفاع نماید.»

رویکرد پکن در شورای امنیت؛ حمایت از سوریه یا مخالفت با هژمونی غرب؟

چین تاکنون ۱۰ بار از حق وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای جلوگیری از تصویب قطعنامه‌هایی که به انتقاد از بشار اسد می‌پرداختند، استفاده کرده است. این موارد بخشی از ۳۰ قطعنامه مرتبط با جنگ سوریه بوده که در شورای امنیت مطرح شده‌اند. به عنوان نمونه، در ژوئیه ۲۰۲۰، روسیه و چین پیش‌نویس قطعنامه‌ای را که خواستار تمدید کمک‌های بشردوستانه از طریق ترکیه به سوریه بود، وتو کردند. این دو کشور اعلام کردند که این قطعنامه نقض حاکمیت سوریه است و کمک‌ها باید توسط مقامات سوری توزیع شود. این در حالی بود که ۱۳ عضو دیگر شورا به این قطعنامه رأی مثبت داده بودند.

ژانگ جون، سفیر چین در سازمان ملل، تحریم‌های یک‌جانبه‌ای که توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه سوریه اعمال شده بود را عامل وخامت اوضاع انسانی در این کشور دانست. در سپتامبر ۲۰۱۹، روسیه و چین پیش‌نویس قطعنامه‌ای را که خواستار آتش‌بس در ادلب، یکی از مناطق تحت کنترل شورشیان سوریه بود، وتو کردند.

چین و سوریه؛ از کمک‌های بشردوستانه تا سرمایه‌گذاری‌های کلان در نفت و گاز

با این حال، نقش چین در سوریه فراتر از همراهی با روسیه بوده است. طی یک دهه گذشته، چین حمایت مالی خود از سوریه را به میزان قابل توجهی افزایش داده است که نشانه‌ای از حمایت این کشور از دولت اسد است. در دسامبر ۲۰۱۶، دولت سوریه با بازپس‌گیری شهر حلب از شورشیان، پیروزی مهمی به دست آورد. این رویداد نقطه عطفی در استراتژی کمک‌رسانی چین به سوریه محسوب می‌شود. بر اساس گزارش مرکز مستقل تحلیل عملیاتی و تحقیقات (COAR) مستقر در قبرس، کمک‌های چین به سوریه از حدود ۵۰۰ هزار دلار در سال ۲۰۱۶ به ۵۴ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ افزایش یافت. در اکتبر ۲۰۱۸، چین ۸۰۰ ژنراتور برق به بندر لاذقیه، بزرگ‌ترین بندر سوریه، اهدا کرد.

پکن همچنین سرمایه‌گذاری‌های کلانی در صنعت نفت و گاز سوریه انجام داده است که مجموع آن به حدود ۳ میلیارد دلار می‌رسد. در سال ۲۰۰۸، شرکت پتروشیمی «سینوپک» چین،  شرکت کانادایی «تنگانیکا اویل» را به مبلغ ۲ میلیارد دلار خریداری کرد. این شرکت دارای توافق‌نامه‌ای برای مشارکت در تولید با دولت سوریه و بهره‌برداری از دو میدان نفتی در این کشور بود. در سال ۲۰۰۹، شرکت دولتی «سینوکم» چین، شرکت بریتانیایی «امرالد انرژی» را که در زمینه نفت و گاز سوریه فعالیت می‌کرد، به مبلغ ۸۷۸ میلیون دلار خریداری کرد؛ و در سال ۲۰۱۰، شرکت ملی نفت چین با شرکت شل توافق‌نامه‌ای امضا کرد که به موجب آن ۳۵ درصد از سهام واحد سوریه شل را خریداری کرد.

در سال ۲۰۲۲، سوریه به ابتکار کمربند و جاده چین پیوست؛ شبکه‌ای از بزرگراه‌ها، بنادر و خطوط ریلی که چین برای اتصال آسیا به آفریقا، اروپا و آمریکای لاتین در حال توسعه آن است. هرچند سرمایه‌گذاری‌ها در سوریه پس از ورود این کشور به ابتکار کمربند و جاده با کندی پیش می‌رود، اما تهدید تحریم‌های ثانویه ایالات متحده باعث شده که چین در سال‌های اخیر از برخی پروژه‌های خود در سوریه عقب‌نشینی کند. با این حال، چین همچنان سومین منبع بزرگ واردات سوریه پس از ترکیه و امارات متحده عربی است. در سال ۲۰۲۲، صادرات چین به سوریه به ۴۲۴ میلیون دلار رسید که عمدتاً شامل پارچه، آهن و لاستیک خودرو بود. در مقابل، صادرات سوریه به چین بسیار ناچیز و شامل محصولاتی مانند صابون، روغن زیتون و سایر فرآورده‌های گیاهی است.

آیا سقوط اسد نفوذ پکن را محدود خواهد کرد؟

ویلیام متیوز، پژوهشگر ارشد برنامه آسیا-پاسیفیک در اندیشکده چتم هاوس مستقر در لندن در مصاحبه با الجزیره گفت: «سقوط اسد به معنای از دست دادن یک شریک دیپلماتیک برای چین است. اگرچه هیئت تحریر الشام احتمالاً تمایل چندانی به همکاری نزدیک با چین نخواهد داشت، اما چین به احتمال زیاد تلاش خواهد کرد تا تعامل خود را با دولت جدید حفظ کند و به دنبال فرصت‌هایی برای همکاری باشد».

ویلیام متیوز در پایان گفت: «با توجه به اینکه چین در سال‌های اخیر رویکرد محتاطانه‌تری نسبت به سرمایه‌گذاری‌های خارجی در پیش گرفته است، اگرچه ممکن است چین سرمایه‌گذاری‌های جدیدی در سوریه انجام دهد، اما این سرمایه‌گذاری‌ها احتمالاً با توجه به خطر بی‌ثباتی و فرصت‌های بالقوه برای افزایش نفوذ بلندمدت، به‌طور دقیق ارزیابی خواهد شد.» وی افزود: «سقوط بشار اسد چالشی برای چین محسوب می‌شود، زیرا «چین به‌عنوان یک شریک اقتصادی و توسعه‌ای و همچنین در حوزه‌هایی مانند فناوری و دفاع، منافع رو به رشدی در منطقه خاورمیانه دارد.» مطابق با گفته‌های متیوز، «چالش اصلی برای چین، خطراتی است که سقوط اسد برای ثبات منطقه از جمله احتمال سرایت درگیری به کشور‌های همسایه ایجاد می‌کند.»

جاناتان فولتون، عضو ارشد غیردائم شورای آتلانتیک، گفت: «احساس اغراق‌آمیزی در مورد توانایی چین در شکل‌دهی به نتایج سیاسی در این منطقه وجود داشته است. سقوط نظام بشار اسد، علاوه بر کاهش نفوذ ایران و روسیه به‌عنوان حامیان اصلی او در جهان عرب، ضربه‌ای نیز به جاه‌طلبی‌های جهانی چین وارد کرده است. بخش زیادی از آنچه چین در عرصه بین‌المللی انجام داده، بر حمایت از این کشور‌ها متکی بوده است و ناتوانی آنها در حمایت از بزرگ‌ترین شریکشان در خاورمیانه، پیام مهمی در مورد محدودیت توانایی چین برای اقدام فراتر از این منطقه دارد.»

فان هونگدا، پژوهشگر خاورمیانه در دانشگاه مطالعات بین‌المللی شانگهای، گفت: «سقوط ناگهانی اسد سناریویی نیست که پکن خواهان آن باشد. چین ترجیح می‌دهد خاورمیانه‌ای باثبات‌تر و مستقل‌تر داشته باشد، زیرا آشوب یا گرایش منطقه به سوی آمریکا با منافع چین همخوانی ندارد.»

بیل فیگوئرا، استادیار دانشگاه گرونینگن و کارشناس روابط چین و خاورمیانه، گفت: «چین واقعاً نمی‌تواند به طور بنیادی جایگزین غرب به عنوان یک شریک اقتصادی، قدرت.  دیپلماتیک یا نظامی در منطقه شود» چین در سال ۲۰۲۴ به‌مراتب منابع مالی کمتری نسبت به سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴، زمانی که ابتکار کمربند و جاده آغاز شد، در اختیار دارد. این امر نشان‌دهنده بازنگری آشکاری در جهت‌گیری چین به سوی سرمایه‌گذاری‌های ایمن‌تر و کاهش ریسک‌های کلی آن است.»

دغدغه‌های چین در سوریه؛ از اتباع چینی تا جنگجویان اویغور

یکی از دغدغه‌های فوری پکن، ایمنی اتباع چینی در سوریه است. دولت چین از شهروندان خود خواسته تا این کشور را ترک کنند. تعداد دقیق اتباع چینی در سوریه مشخص نیست، چرا که چین رویکردی محتاطانه در سرمایه‌گذاری در این کشور داشته است. نگرانی دیگر چین حضور جنگجویان اویغور در میان نیرو‌های شورشی سوریه است. برآورد‌ها تعداد این جنگجویان را بین صد‌ها تا هزاران نفر نشان می‌دهد. پکن تلاش خواهد کرد تا دولت جدید سوریه را تحت فشار بگذارد تا این جنگجویان از نقش‌آفرینی در دولت کنار گذاشته شوند و در بهترین حالت، به چین بازگردانده شوند. این امر چالشی است، زیرا جنگجویان اویغور روابط کاری نزدیکی با هیئت تحریرالشام دارند.

رهبران جدید در دمشق احتمالاً به دنبال گسترش روابط با پکن خواهند بود. سوریه طی جنگ، ۸۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست داده است. اولین گام در تقویت این روابط ممکن است حفاظت از دارایی‌های چین باشد. جنگجویان اویغور نیز ممکن است به‌عنوان قربانیان احتمالی این روند مورد معامله قرار گیرند. در همین حال، ارتباطات چین با هیئت تحریرالشام احتمالاً از طریق ترکیه انجام خواهد شد، چرا که آنکارا روابط قابل‌توجهی با این گروه دارد. اما پکن از نظر ایدئولوژیک به اندازه کافی انعطاف‌پذیر است تا با هر دولتی که از دل بحران در دمشق ظهور کند، همکاری کند.  

نتیجه گیری

تحولات اخیر در سوریه و سقوط غیرمنتظره نظام بشار اسد، چالشی جدی برای روابط استراتژیک چین با این کشور و تلاش‌های گسترده‌تر پکن برای گسترش نفوذ در خاورمیانه به شمار می‌رود. این رخداد، نه‌تنها سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی چین در سوریه و همکاری‌های دیپلماتیک دوجانبه را با ابهاماتی روبه‌رو کرده، بلکه توانایی پکن در تطبیق با تغییرات سریع منطقه‌ای و مدیریت بحران‌های ژئوپلیتیکی را نیز مورد آزمون قرار داده است. از سوی دیگر، حضور جنگجویان اویغور در میان نیرو‌های شورشی سوریه و نگرانی‌های امنیتی مرتبط با آن، بر پیچیدگی معادلات افزوده است.

در حالی که چین سعی دارد موضعی محتاطانه و انعطاف‌پذیر اتخاذ کند و از طریق دیپلماسی و تعامل غیرمستقیم با بازیگران جدید، منافع خود را حفظ کند، سقوط اسد نشان‌دهنده محدودیت‌های پکن در تأثیرگذاری بر تحولات سیاسی منطقه‌ای است. این رویداد همچنین پیامد‌های گسترده‌تری برای توازن قدرت در خاورمیانه دارد و احتمالاً به تجدیدنظر چین در راهبرد‌های بلندمدت خود در این منطقه منجر خواهد شد. به این ترتیب، سوریه همچنان نقطه‌ای محوری برای رقابت قدرت‌های جهانی باقی می‌ماند، جایی که امنیت، سیاست و اقتصاد در هم تنیده‌اند و هرگونه تصمیم‌گیری نادرست می‌تواند بر نفوذ و منافع بازیگران خارجی تأثیرات ماندگاری بر جای بگذارد.

 

برچسب‌ها: