شفقنا رسانه_ یک روزنامه نگار حوزه بین الملل می گوید: صدا و سیما در اتفاقات سوریه حتی صدای خودی ها را هم درآورد به قدری بد و آماتور عمل کرد که بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت. چرا باید مجری برنامه های طنز بهخودش اجازه تفسیر و تحلیل در حوزه بین الملل را بدهد و ما را به حاشیه ببرد.
بردستانی با اشاره به اتفاقات اخیر به ویژه در چند ساله اخیر در سطح منطقه و بین المللی و تاثیرات آنها بر ایران به شفقنا رسانه می گوید: شباهت های عجیبی بین سقوط دولت اسد با سقوط اشرف غنی در افغانستان وجود داشت، مثلا از نیروهای نظامی هیچ مقاومتی دیده نشد و مردم استقبال کردند و گروهای تسخیر کننده در هر دو کشور خیلی راحت و بدون خونریزی به خواسته های خود رسیدند.
او ادامه می دهد: در تمام اتفاقات چون جنگ اوکراین، حاکمیت طالبان، عملیات طوفان الاقصی و الان سقوط دولت اسد، دولت جمهوری اسلامی بسیار متاثر شده است. در موضوع سوریه، مساله ایران بسیار پررنگ بود چرا که ایران سالها در این کشور حضور داشت و جدا کردن مسائل سوریه از ایران کمی سخت است.
این روزنامه نگار بین الملل در بیان ارزیابی خود از عملکرد رسانه های داخلی در پوشش اتفاقات رخ داده در منطقه می گوید: رسانه ها در موضوع افغانستان دچار تشدد بسیار عجیبی در اطلاع رسانی بودند، همچنین در زمان حمله روسیه به اوکراین خطوط قرمزهای زیادی برای خبرنگاران ما وضع شد و اجازه صحبت با هر کارشناس و تحلیلگری داده نشد. بعد از طوفان الاقصی مدتی دچار سرمستی بودیم تا اینکه به بحث لبنان و سوریه رسیدیم و شاهد بودیم که جامعه اطلاع رسانی ما دچار ضعف ساختاری بسیار شدیدی هم در نرم افزار هم در سخت افزار شد.
او با تاکید بر بهترین نوع روایتگری می گوید: بهترین نوع خبرنگاری تهیه گزارش در میدان است که اخبار دست اول را روایت می کنند. بسیاری از خبرنگاران در این مدت به راحتی در سوریه خبر تهیه کردند و از طرف رسانه خود حمایت شدند و مصونیت های بسیار ویژه ای داشتند و دارند و تعرضی به آنها نمی شود و از همه مهم تر تحلیل و اظهارات و صحبت های آن خبرنگار به معنای رویکرد دولت آن کشور نیست.
بردستانی می گوید: از خودمان بپرسیم چقدر خبرنگار خبره و حرفه ای در داخل کادر اطلاع رسانی کشور داریم که اگر میدان عمل را داشته باشند و اگر حمایت شوند به عنوان خبرنگار طراز اول جهانی و منطقه شناخته می شوند؟
او با انتقاد جدی به علملکرد صدا و سیما در پوشش بحران سوریه توضیح می دهد: صدا و سیما در اتفاقات سوریه حتی صدای خودی ها را هم درآورد به قدری بد و آماتور عمل کرد که بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت. چرا باید مجری برنامه های طنز بهخودش اجازه تفسیر و تحلیل در حوزه بین الملل را بدهد و ما را به حاشیه ببرد.
او ادامه می دهد: در زمانیکه سوریه دچار تحولات جدی شده بود سازمان صدا و سیما کارشناسانی را به برنامه دعوت کرده بود که وجاهت صدا و سیما را زیر سوال بردند. خبرهایی منتشر می شد که منبع و مرجع مشخصی نداشت و مدام سعی در ارائه اخبار آرام بخش داشتند و تحلیل ها سطحی بود. حتی اساتید دانشگاه وقتی می خواستند در این باره صحبت کنند، بسیار دست به عصا حرکت می کردند اما این رسانه تاکید عجیبی بر فضای آرام در سوریه داشت.
بردستانی می گوید: جامعه خبرنگاری ما سال هاست تذکر می دهد که در حوزه های مختلف اگر مرجعیت خبری به داخل برنگردد ما آسیب خواهیم دید و این مرجعیت باید برگردد.
او با اشاره به تبعات خلا حضور میدانی خبرنگاران در سوریه می گوید: نکته مهم در حوزه اطلاع رسانی تحولات سوریه این بود که خبرنگاری از رسانه خارجی به راحتی مسالهای را مطرح کرد و درباره یک تذکر پوششی حرف زد که صحت و سقم آن اصلا مشخص نشد. اما او با زیرکی و چون می دانست الان مساله ایران هست درباره آن موضوع صحبت کرد در حالیکه اگر خبرنگار میدانی ما آنجا حضور داشتند به راحتی می توانستند صحت و کذب آن را به افکار عمومی مخابره کند.
او با تاکید بر کار حرفه ای خبرنگاران در پوشش تحولات می گوید: نکته دیگر اینکه چه کسی گفته خبرنگاران در مخابره اخبار باید با انواع خطوط قرمز و فیلتر مواجه شوند ؟ کار خبرنگار، خبررسانی است. پس باید واقعیت را بدون هیچ سوگیری انجام دهند. در دو دهه گذشته ما هر چقدر مرجعیت خبر را از دست داده بودیم یک طرف، عملکرد رسانه های ما در این ۱۱ روز تا سقوط دولت بشار اسد یک طرف دیگر. باور کنید هیچ شهروند ایرانی اخبار سوریه را از منابع رسمی دنبال نمی کرد چون اخبار و تحلیل های ما با واقعیت بسیار فاصله داشت.
بردستانی بر مهم ترین مسائل رسانه و خبرنگاران ایرانی اشاره می کند و می گوید: متاسفانه مهم ترین مساله رسانه و خبرنگاران ما، عجین شدن سیاستِ رسانهای با ساختار رسمی کشور و دولت حاکم است در حالیکه بسیاری از کشورها این دو را از هم جدا کرده اند و پذیرفته اند که اظهارات و تحلیلی های یک رسانه و خبرنگار هیچ ارتباطی با سیاستِ مشخص آن کشور ندارد، چرا ما آنقدر همه خطوط را به هم وصل کردیم.
او بیان می کند: در جامعه غربی با یک سری خبرنگار مواجهایم که دسترسی نامحدود به اطلاعات دست اول دارند، یعنی از وزات امور خارجه گرفته تا دستگاه های امنیتی و نظارتی دسترسی های نامحدود دارند و اطلاعاتی را به خبرنگاران می دهند که سیاستمداران ما در اختیار ندارند و خبرنگار توییتی می زند که خبر را در دنیا به دست می گیرد ، مسالهای که جامعه خبری ما سال هاست از آنمحروم است. ما از خبرنگاران با دست خالی و دست بسته توقع داریم کار خبری را خوب انجام دهند. با همه این مسائل بسیاری از خبرنگاران ما در حوزه بین الملل خوب کار می کنند و از تلاشی در این حوزه دریغ نمی کنند.
او در پایان پیشنهاد می دهد: سیاستگذاران ما در معنای کلان اجازه دهند خبرنگار، خبرنگار باقی بماند، این بزرگترین لطفی است که به جامعه خبری می کنند از خبرنگار توقع روابط عمومی و….نداشته باشند. باید این را بپذیریم اخبار و تحلیل رسانه ها ربطی به سیاست آن کشور ندارد خبرنگاران به درستی خطوط قرمز اقناع کننده و منطقی را رعایت می کنند ما وقتی دچار چالش می شویم که توقع مضاعف از خبرنگار داریم.