شناسهٔ خبر: 70293840 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

سقوط بشار اسد: یک درس و یک توصیه!

سقوط حکومت اسد می‌تواند حاوی درس بزرگی برای همه کشورهای منطقه و ایران باشد.

صاحب‌خبر -

بیژن عبدالکریمی| با فرار بشار اسد از دست شورشیان مسلح و مردم، خاندان اسد، پس از گذشت حاکمیتی پنجاه ‌و اندی ساله پایان یافت. بشار اسد که از ژوئیه سال ۲۰۰۰ میلادی تا امروز، در مقام دبیرکل حزب بعث سوریه و نوزدهمین رئیس‌جمهور این کشور و همچنین فرمانده نیروهای مسلح سوریه حکومت کرد نتوانست کشورش را در مسیر اصلاحاتی اساسی و بنیادین، همسو با نیازهای زمان و جامعه قرار دهد. البته ناگفته نماند که آمریکا، اسرائیل و دیگر دول قدرتمند غربی نیز هیچ‌گاه به این کشور خاورمیانه‌ای اجازه ندادند که در یک چنین مسیری قرار گیرد. تکیۀ وی به قدرت‌ نظامی کشورهای روسیه و ایران و نیز حزب‌الله نتوانست جای اقدامات بنیادین در جهت اصلاحات و برقراری آشتی ملی را در سوریه پُر کند و حملات نیروهای مسلح هیئت تحریر الشام به همراه ائتلافی از شورشیان سوری نشان داد که یک حکومت بدون پشتوانه‌های مردمی چقدر می‌تواند پوشالی و توخالی باشد.

این رویداد تاریخی می‌تواند حاوی درس بزرگی باشد و آن این که احساسات، عواطف، خواست و ارادۀ مردم، حتی اگر در پاره‌ای موارد نیز درست نبوده و نیروهای بیگانه بخواهند از آن در جهت منافع خویش بهره‌برداری سیاسی نمایند، آنچنان که آمریکا، اسرائیل و ترکیه از نارضایتی و اعتراضات مردم سوریه و سقوط اسد در سوریه یک چنین بهره‌برداری‌ای را به عمل آوردند، به هر تقدیر، امری مهم و اساسی در تعیین نیروها و موقعیت‌های سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیک است و در جبهۀ مقاومت نمی‌توان صرفاً بر نیروهای نظامی حاضر در میدان تکیه داشت. لذا اینجانب، در مقام یکی از عاشقان و دلسوزان این کشور و مردم سرزمین آن، صمیمانه و مصرانه از حاکمیت سیاسی و نیروهای اصیل گفتمان انقلاب، خواهانم که در ارزیابی خویش در تعیین نقش مردم، به خصوص آن بخش از جامعه که با جهت‌گیری‌ها و سیاست‌های حاکمیت سیاسی از خود نه تنها همسویی نشان نداده، بلکه حتی مقاومت نیز نشان می‌دهند، تجدید نظر کرده، و هر چه زودتر در جهت بالاتر بردن انسجام ملی در کشور گام‌هایی اساسی برداشته و بیش از پیش زمینه‌های هر چه بیشتر قوت گرفتن انسجام ملی در این کشورِ پرخطر و پرآسیب را بردارند.

از سوی دیگر، روشنفکران، کنشگران سیاسی و اجتماعی و اپوزیسیون تندرو و بی‌تدبیر جامعه ما سقوط اسد را نشانه‌ای از شکست حاکمیت سیاسی کشور و نیروهای انقلاب در همه عرصه‌ها، از جمله در عرصه مقاومت در برابر نظام سلطۀ جهانی تلقی نکرده، و با تندروی‌ها و رادیکالیزه کردن بی‌مبنا و پوپولیستی فضای جامعه ایدۀ استقلال سیاسی انقلاب و حاکمیت را نشانه نرفته و با افزایش شکاف‌های اجتماعی در این کشور در زمین دشمنان این سرزمین بازی نکنند و زمینه‌های سازش و تسلیم در برابر غرب و قدرت‌های بزرگ جهانی را فراهم نیاورند. عاشقان و کنشگران سیاسی و اجتماعی اصیل ایرانی نباید اجازه دهند شوک حاصل از سقوط بشار اسد ضربه‌ای به روح ملی و سلحشور همه ایرانیان از جمله نیروهای مسلح و دفاعی شجاع و فداکار ما وارد آورد. همۀ ایرانیان و کنشگران اصیل این سرزمین، چه در میان جامعه و نخبگان آن و چه در گفتمان انقلاب و حاکمیت سیاسی کشور، باید بکوشند سقوط اسد در سوریه را به هر چه بالاتر بردن انسجام ملی جامعۀ ایران تبدیل نمایند و به یاوه‌گویان وابسته یا وراج‌های غیرمتعهد اجازه نخواهند داد تا سرنوشت این کشور عزیز را بازیچۀ بی‌هویتی‌ها و عقده‌گشایی‌هایشان قرار دهند. ‌

بیژن عبدالکریمی| با فرار بشار اسد از دست شورشیان مسلح و مردم، خاندان اسد، پس از گذشت حاکمیتی پنجاه ‌و اندی ساله پایان یافت. بشار اسد که از ژوئیه سال ۲۰۰۰ میلادی تا امروز، در مقام دبیرکل حزب بعث سوریه و نوزدهمین رئیس‌جمهور این کشور و همچنین فرمانده نیروهای مسلح سوریه حکومت کرد نتوانست کشورش را در مسیر اصلاحاتی اساسی و بنیادین، همسو با نیازهای زمان و جامعه قرار دهد. البته ناگفته نماند که آمریکا، اسرائیل و دیگر دول قدرتمند غربی نیز هیچ‌گاه به این کشور خاورمیانه‌ای اجازه ندادند که در یک چنین مسیری قرار گیرد. تکیۀ وی به قدرت‌ نظامی کشورهای روسیه و ایران و نیز حزب‌الله نتوانست جای اقدامات بنیادین در جهت اصلاحات و برقراری آشتی ملی را در سوریه پُر کند و حملات نیروهای مسلح هیئت تحریر الشام به همراه ائتلافی از شورشیان سوری نشان داد که یک حکومت بدون پشتوانه‌های مردمی چقدر می‌تواند پوشالی و توخالی باشد.

این رویداد تاریخی می‌تواند حاوی درس بزرگی باشد و آن این که احساسات، عواطف، خواست و ارادۀ مردم، حتی اگر در پاره‌ای موارد نیز درست نبوده و نیروهای بیگانه بخواهند از آن در جهت منافع خویش بهره‌برداری سیاسی نمایند، آنچنان که آمریکا، اسرائیل و ترکیه از نارضایتی و اعتراضات مردم سوریه و سقوط اسد در سوریه یک چنین بهره‌برداری‌ای را به عمل آوردند، به هر تقدیر، امری مهم و اساسی در تعیین نیروها و موقعیت‌های سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیک است و در جبهۀ مقاومت نمی‌توان صرفاً بر نیروهای نظامی حاضر در میدان تکیه داشت. لذا اینجانب، در مقام یکی از عاشقان و دلسوزان این کشور و مردم سرزمین آن، صمیمانه و مصرانه از حاکمیت سیاسی و نیروهای اصیل گفتمان انقلاب، خواهانم که در ارزیابی خویش در تعیین نقش مردم، به خصوص آن بخش از جامعه که با جهت‌گیری‌ها و سیاست‌های حاکمیت سیاسی از خود نه تنها همسویی نشان نداده، بلکه حتی مقاومت نیز نشان می‌دهند، تجدید نظر کرده، و هر چه زودتر در جهت بالاتر بردن انسجام ملی در کشور گام‌هایی اساسی برداشته و بیش از پیش زمینه‌های هر چه بیشتر قوت گرفتن انسجام ملی در این کشورِ پرخطر و پرآسیب را بردارند.

از سوی دیگر، روشنفکران، کنشگران سیاسی و اجتماعی و اپوزیسیون تندرو و بی‌تدبیر جامعه ما سقوط اسد را نشانه‌ای از شکست حاکمیت سیاسی کشور و نیروهای انقلاب در همه عرصه‌ها، از جمله در عرصه مقاومت در برابر نظام سلطۀ جهانی تلقی نکرده، و با تندروی‌ها و رادیکالیزه کردن بی‌مبنا و پوپولیستی فضای جامعه ایدۀ استقلال سیاسی انقلاب و حاکمیت را نشانه نرفته و با افزایش شکاف‌های اجتماعی در این کشور در زمین دشمنان این سرزمین بازی نکنند و زمینه‌های سازش و تسلیم در برابر غرب و قدرت‌های بزرگ جهانی را فراهم نیاورند. عاشقان و کنشگران سیاسی و اجتماعی اصیل ایرانی نباید اجازه دهند شوک حاصل از سقوط بشار اسد ضربه‌ای به روح ملی و سلحشور همه ایرانیان از جمله نیروهای مسلح و دفاعی شجاع و فداکار ما وارد آورد. همۀ ایرانیان و کنشگران اصیل این سرزمین، چه در میان جامعه و نخبگان آن و چه در گفتمان انقلاب و حاکمیت سیاسی کشور، باید بکوشند سقوط اسد در سوریه را به هر چه بالاتر بردن انسجام ملی جامعۀ ایران تبدیل نمایند و به یاوه‌گویان وابسته یا وراج‌های غیرمتعهد اجازه نخواهند داد تا سرنوشت این کشور عزیز را بازیچۀ بی‌هویتی‌ها و عقده‌گشایی‌هایشان قرار دهند. ‌