در یک تابستان سرد بهاری استارک در یک شهر ویران شده در حال نگاه به تلوزیون بود . محتوا تلوزیون: عاباس رضایی بعد از ۳۰ مورد فحاشی مفقود و شهید راه زانتی خوری شده. استارک در حالی اشک داخل چشمانش جمع شده بوده تلفن را برداشت و حسن زنگ زد و جریان را با او در میان گذاشت حسن به سمت خانه نویان (دختری در مزرعه تعلیق) رفت ممد سال ها بود با افتخار در راه خدمت به شهر × فعالیت می‌کرد و جانش را بار ها در راه ... فدا کرده .

حسن با قیافه ای پر از ابهام شاهد دزدیده شدن دختری در مزرعه نویان بود سریع با دانیال تماس گرفت دانیال که در حال دید زدن یک خانه بود با زنگ خوردن گوشی هرچی دیده بود رو فراموش کرد و گوشی برداشت الو بگو داداش

حسن: نویان رو دزدیدن

دانیال : خب حتما همسرش اینکارو کرده چون انگار نویان مهریه اشو رو به اجرا گذاشته بود

حسن: چرت و پرت نگو امیر مونالیزا رو ور دار بیار خونه استارک دانیال سوار بر موتور غول پیکر خودش شد و حسن را سوار کرد و در حال رفتن به سمت خانه استارک بودند که ناگهان دیدند رو یک محوطه بزرگ نوشته کنسرت حسن بارسالند با قیافه مبدل وارد شدند و دیدن حسن روی صحنه ایستاده و میگه این آهنگ رو تقدیم میکنم به عشق از دست رفته ام دانیال اغوا شده توسط حسن

امن مثل غار تو تنهایی من

نور مثل ماه یه پیرهن رو بدن

کی میگیره جاتو رو صفحه ام جای فحش هاتو

سیر نمیشم از درد هر سفر سختی خوبه با تو .

آهنگ کامل حسن

حسن گفت بیا بریم کار داریم این الان میخواد کل موسیقی های عاشقانه رو برات بخونه .که ناگهان یکی از میان جمعیت گفت من از همون اول با این بارسالند و دارو و دستش حال نمیکردم اینگ از کنسرتش ما رفتیم. با خونه استارک رسیدم درو که باز کردن استارک با فرهام داشت جوک غومیتی تعريف میکرد و تلوزیون داشت بازی چلسی و رئال رو پخش میکرد که استارک گفت بشینیم بازی و ببینیم و یه فکری هم بکنیم که ناگهان یک چلسی فن با پیراهن کوبهام اومد وسط ورزشگاه با میکروفون بانگ بلندی گفت جکسون نابکاره چلسی غیرت نداره هم هواداران رئال هم چلسی شروه به تکرار این شعار کردن که تلوزیون پخش برنامه رو قطع کرد.

استارک گفت خب بچه ها بیاین راجب دختری در مزرعه حرف بزنیم ولی قبلش یه چندتا جوک قومیتی بگم حالمون خوب شه که دانیال گفت ریدم حسن گفت چیشده گفت هیچی حسن بارسا لند ترک رفیق فابریک رو پخش کرده استارک گفت اون که مال شایع هست ...

رفیق فابریک واری بی‌نظیر از حسن بارسالند

بارسا لند همزمان هم شاهین نجفی بود هم شایع هست قضیه بیخ دار شد. امیر مونالیزا زنگ در رو زو و با لگد وارد شد همه در حالی از ترس ریخته بودن ک چیزی جز پشم براشون نمونده بود گفتن چته مردک امیر بانگ بر آورد و گفت چه نشسته اید که شهر به فنا رفته دانیال گفت چیشده نکنه حسن تتلو شده ترک داده برای من بیرون گفت خفه زر نزن بابا همه رفیقامون رو دزدیدن شهر داره سقوط میکنه .

آنچه در قسمت بعد خواهید دید ...........چیزای خوبی نیست وادارم نکن بگم