شناسهٔ خبر: 70274684 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه قدس | لینک خبر

بی‌زبانیِ قانون حجاب

صاحب‌خبر -

​​​​​​​ دو هفته قبل بود که بلافاصله با انتشار متن 30صفحه‌ای آنچه به قانون حجاب شهره است، از عواقب «انتشار متن این قانون به صورتی خام و بدون پیوست رسانه‌ای فراگیر» گفتیم و نوشتیم که « اگر ادراک عمومی درخصوص چنین قانونی در همین گام اولیه به‌درستی شکل نگیرد، هر قدر هم طراحان این قانون مدعی باشند رویکردی نرم را جایگزین برخورد سخت کرده‌اند، این قانون به سرانجام نخواهد رسید». 
حالا با گذشت دو هفته و عبور از موعدی که رئیس مجلس وعده ابلاغ این قانون را داده بود می توان نشانه‌های واضحی از اختلاف‌نظر بر سر اجرایی بودن یا نبودن این قانون را مشاهده کنیم. نکته مهم این است که با کنار هم قرار دادن ابهامات رئیس قوه مجریه در خصوص امکان اجرایی بودنش تا ان‌قلت‌هایی که برخی مخالفان نسبت به مفاد آن دارند با پاسخ‌هایی که طراحان این قانون برای رفع ابهام و پاسخ به شبهات مخالفان می‌دهند، می‌شود مدعی شد منشأ بیشتر این اختلافات به عدم طراحی پیوست رسانه‌ای برای این قانون برمی‌گردد. به تعبیر بهتر این قانون که قرار است ابرموضوع حجاب را سامان دهد، با چند صد نکته تفسیر و تأویل پذیر، بی زبان و مفسر و سخنگو 
یِله و رها شده بود. این بی زبانی هم که می‌گوییم، منظورمان رفت و برگشت‌ها در قالب خبرسازی و کلیپ پُرکردن‌ها بین طراحان و شبهه‌داران و مخالفان طی این دو هفته نیست؛ مسئله این است که با از سرگذراندن حوادث 1401 و غائله‌ای که بر سر گشت ارشاد به‌وجود آمد و همه معترف‌اند که سویه شناختی و رسانه‌ای آن بسیار پرقدرت و پررنگ بود، چطور ممکن است این‌قدر نسبت به وجه رسانه‌ای قانونی که قرار است بسترهای شکل گیری حوادث دو سال پیش را از میان بردارد، بی تفاوت بود و نسبت به آن طرح و برنامه ای نداشت؟ چطور می‌شود مدعی شد از هفتاد و چند ماده این قانون بیش از 50 ماده آن در مورد تکالیف دستگاه‌ها، کار ایجابی کردن و فرهنگ‌سازی است ولی در همین قدم اول که باید در مخاطب نگرش مثبتی برای پذیرش قانون شکل بگیرد، او را خالی الذهن با یک متن 30 صفحه‌ایِ خشک و عریان رها کنیم؟ بعد هم زبان به گلایه باز کنیم که جریانات خاص، چیزی غیر از آنچه هست و دلشان می خواهد را بر تن این قانون می‌پوشانند تا قانون‌هراسی کنند. خُب طبیعت رسانه این است که آنکه چه بسا مخالف اصلِ حجاب- و نه فقط این قانون- است، با عِدّه و عدّه‌ای که در این میدان دارد، وارد کارزار می‌شود تا هزینه‌های اجرای قانونی که بر خلاف میل و غرضش است را بالا ببرد تا بالاخره مجری را قانع کند که یا قید قانون را بزند یا او را چند گام عقب‌تر در اجرا متوقف کند.
واقعاً یادآوری بدیهیات حکمرانی، سخت و عذاب‌آور است: مگر فرهنگ‌سازی کردن غیر از اقناع و دادن روایت دست اول و اطمینان خاطر، به مخاطب است؟ بدون «خلق اراده عمومی» چطور می توان انتظار داشت جلو روند بی‌حجابی در جامعه گرفته شود؟ سازوکار خلق این اراده عمومی برای توقف روند بی‌حجابی از چه مسیری ممکن است؟ آیا جز از مسیر طراحی رسانه‌ای است؟
این‌ها سؤالاتی است که باید طراحان آنچه قانون حجاب خوانده می‌شود پیش از نگارش آن، برایش پاسخ‌های درخوری فراهم می کردند تا به‌واسطه آن بتوانند پیش از انتشار هر متنی در قالب قانون، نطق جامعه را –آن‌طور که بسیاری از صاحبنظران حوزه و دانشگاه از آن صحبت کرده‌اند-در گلایه از وضعیت بی‌حجابی و تن نمایی باز کنند. در چنین نقطه‌ای است که اساساً می‌توان به اجرایی شدن قانون امیدوار بود وگرنه چه این قانون حجاب و چه صورت اصلاح شده آن توفیق چندانی کسب نخواهد کرد.