شناسهٔ خبر: 70270119 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

رافینیا؛ از کوچه‌های برزیل تا کاپیتانی بارسلونا

شاید کمتر کسی فکر می‌کرد روزی رافینیا بازوبند کاپیتانی بارسلونا را بر بازو ببند و ستاره تیمش باشد.

صاحب‌خبر -

طرفداری | تصور کنید یک اتاق کوچک را با کل خانواده خود به اشتراک بگذارید. این زندگی رافائل دیاز بلولی یا همان طور که همه او را می‌شناسیم، رافینیا بود. او در پورتو آلگره برزیل به دنیا آمد، در رستینگا، جایی که از مرکز شهر دور بود، بزرگ شد. او احساس می‌کرد به اندازه یک دنیا با رویای ستاره شدن فاصله دارد. پدر او نوازنده بود و برای تامین مخارج زندگی‌اش مجبور به اجرای خیابانی بود. روزهایی بود که حتی گذاشتن غذا روی میز نیز درخواست بزرگی به نظر می‌رسید. اما با وجود تمام این مشکل‌ها، رافینیا تنها یک راه نجات داشت؛ فوتبال.

با این حال، از همان ابتدا مسیر فوتبال حرفه‌ای برای او پوچ و تاریک به نظر می‌رسید. رافینیا پشت سر هم از سوی باشگاه‌های بزرگ اطرافش جواب رد می‌شنید. اینترناسیونال و گرمیو، هر دو او را نپذیرفتند و رافینیا را بسیار کوچک، شکننده و ضعیف توصیف کردند. اما او جوان و جاه‌طلب بود و به تلاش‌های خود ادامه داد. هر دری که بسته می‌شد، اراده او برای ادامه فوتبال بازی کردن، دری دیگر را باز می‌کرد.

لحظه شکوفایی؛ شانس دوم در آوای

در 18 سالگی، رافینیا بالاخره موفق شد در تیم زیر 20 سال آوای قرار گرفته و نفس راحتی بکشد اما حتی این اتفاق هم با نبردهای خاص خود همراه بود. در همان ابتدای کار رافینیا مصدوم شد و خودش را خارج از لیست تیم برای بازی دید. به مدت چند ماه، او حتی اجازه نداشت با تیم تمرین کند و مجبور بود به تنهایی به تمرین ادامه دهد، با این امید که شاید کسی بالاخره به او توجه کند.

پس از چند ماه ناامیدکننده، رافینیا با والدین خود تماس گرفت. او آماده کنار گذاشتن فوتبال و بازگشت به کوچه‌های آشنای رستینگا بود. پدر او به طرز متعحب کننده‌ای در واکنش به این مسئله آرام و خونسرد بود اما مادرش کاملاً برعکس بود. مادر رافینیا به او گفت: «اگر برگردی، یک شغل معمولی خواهی داشت».

این همان سیلی تلخ واقعیتی بود که رافینیا به آن نیاز داشت. او آماده تسلیم شدن نبود، به خصوص نه زمانی که دیده بود مادرش شغل‌های مختلفی را از آرایشگری تا پیش خدمتی تجربه کرده تا به او کمک کند به اینجا برسد. در نتیجه او ماند و این تصمیمی بود که همه چیز را تغییر داد.

رافینیا رافینیا در تیم آوای

از پرتغال تا لیگ برتر انگلیس؛ شروع دوران درخشان

در سال 2016 رافینیا به ویتوریا گیمارش پیوست و راهی پرتغال شد. او از میان گل و لای و سختی‌ها عبور کرده و بالاخره مکانی را پیدا کرده بود که بتواند در آن بدرخشد. در طول تنها چند فصل، او جایزه بهترین پیشرفت سال را دریافت کرد و در طول 43 بازی، 18 گل به ثمر رساند. همین مسئله باعث جلب توجه استعدادیاب‌ها شد. او در سال 2018 راهی اسپورتینگ لیسبون شد، سپس به رن در فرانسه رفت، جایی که رکوردهای باشگاه را شکست و در نهایت در سال 2020، انتقال بزرگ برای او اتفاق افتاد و راهی لیدز یونایتد در لیگ برتر انگلیس شد.

در لیگ برتر انگلیس، رافینیا نه تنها زنده ماند، بلکه رشد کرد. سرعت او، استعداد و توانایی‌اش برای این که مدافعان را مانند موانع و مخروط‌های ترافیکی از سر راه بردارد به رافینیا کمک کرد. با گذشت زمان، در سال 2022 بارسلونا با پیشنهادی به ارزش 58 میلیون یورو به سراغ رافینیا رفت و او آماده بود. رویای بچگی او برای بازی در یکی از بزرگ‌ترین باشگاه‌های فوتبال در حال تحقق بود.

حقیقت تلخ در مورد موفقیت در بارسلونا

اولین فصل حضور او در بارسلونا پر از فراز و نشیب بود. او در 37 بازی، 10 گل زد و 13 پاس گل ارسال کرد که به هیچ وجه عملکرد بدی نبود. اما هواداران بارسلونا از این وضعیت راضی نبودند. در شبکه‌های اجتماعی، رافینیا شاهد انتقادات بسیار و نسبت دادن پیراهنش به بازیکنی دیگر بود. پس از هر بازی، انتقال او مورد انتقاد قرار می‌گرفت. در نهایت او به این مسئله واکنش نشان داد و اظهار داشت که دیدن این بی احترامی‌ها به خصوص وقتی تمام تلاشش را برای باشگاه انجام می‌دهد، تلخ و آزاردهنده است.

لحظه تاریکی بود، لحظه‌ای که شاید یک بازیکن ضعیف را در هم می‌شکست اما رافینیا قبلاً این چیزها را تجربه کرده بود. او شنیده بود که مردم او را در کل زندگی‌اش، «بسیار کوچک»، «بسیار ضعیف» و «نه به اندازه کافی خوب» توصیف کرده بودند. تمام آن سروصداها در شبکه‌های اجتماعی برای او مانند خاطره‌ای در گذشته بود. در نتیجه او اهمیتی نداد، سرش را پایین انداخت و به کار خود مشغول شد.

تغییر وضعیت؛ فصل رستگاری رافینیا

تمام آن اتفاقات تلخ گذشت و فصل جاری آغاز شد. رافینیا از گزینه‌ای برای جدایی از بارسلونا به بهترین بازیکن تیم تبدیل شد. در 23 بازی فصل جاری، رافینیا 17 گل زده و 10 پاس گل ارسال کرده و در نقش یک قهرمان ظاهر شده است. به نظر می‌رسد بالاخره چیزی که باید، اتفاق افتاده و حال او آن فوتبالی که همیشه می‌دانست قادر به بازی کردنش است را بازی می‌کند.

او فقط تیتر یک روزنامه‌ها نمی‌شود، او حالا در حال تاریخ سازی است. با هر گل و هر پاس گل، رافینیا بخش جدیدی از سفرش از رستینگا تا نیوکمپ را می‌نویسد. حال او فقط بازیکنی نیست که موفق شد، او بهترین بازیکن بارسلوناست، قطعه‌ای کلیدی در مسیر آن‌ها به سوی شکوه و افتخار.

نگاهی به آینده؛ میراثی که او خلق می‌کند

داستان رافینیا فقط در مورد استعداد او نیست، بحث ثبات و استحکام اوست. از روزهایی که برای غذا التماس می‌کرد تا شب‌هایی زیر نورهای درخشان بارسلونا، سفر او اصلاً آسان نبوده است. اما این همان چیزی است که شکوفایی او با باورنکردنی می‌کند.

برای رافینیا، داستان هنوز تمام نشده است. این تازه شروع داستان است. برای هر کسی که به تماشای بازی رافینیا می‌نشیند، سفر او یادآورد این است که مهم نیست چند دفعه «نه» بشنوید، فقط به یک «بله» نیاز دارید تا همه چیز را تغییر دهید.

ترجمه از وب سایت Msport با اندکی دخل و تصرف

برچسب‌ها: