موضوع بازنشستگی تعدادی از کارکنان وزارت ورزش و جوانان از چندی پیش با روی کار آمدن احمد دنیامالی، وزیر جدید ورزش و جوانان در راهروهای این وزارتخانه دهان به دهان میچرخد و گویا پایان سال شاهد تغییر و تحولات تعداد زیادی از مدیران و کارمندان این وزارتخانه در بخشهای مختلف خواهیم بود.
ضرورت اجرای صحیح نص صریح قانون
به طور حتم اجرای صحیح و دقیق نص صریح قانون، بدون مماشت با داشتن نگاهی یکسان به تمامی پرسنل بدون توجه به رتبه شغلی، یکی از مهمترین مسائلی است که باید در هر مجموعه و دستگاهی مدنظر قرار گیرد، اتفاقی که در این خصوص به ویژه در وزارت ورزش و جوانان به خوبی رعایت نشده و بعضا شاهد چشم پوشیهایی در این مورد بودهایم که منجر به اخذ مجوز از مسئولان ارشد کشور به منظور ادامه فعالیت برخی افراد بازنشسته ذیل مجموعه وزارت ورزش و جوانان شده است.
چالش ورزش کشور؛ فضا ندادن به نیروهای جوان تحصیلکرده و ورزشی
متاسفانه یکی از چالشهای بغرنج ورزش ایران طی سالیان گذشته، عدم تربیت نیروی جوان مدیریتی و فضا ندادن به آنها در ورزش کشور بوده است و به نظر میرسد در برهه کنونی برای تصدی پستهای مهم مدیریتی با کمبود نیروی انسانی مواجه هستیم. حداقل اینکه در این بخش باید آزمون و خطا کنیم چرا که اجازه پرورش و فعالیت اثرگذار نیروی ورزشی تحصیلکرده داده نشده و کمترین فضای ممکن به جوانان طی سالیان گذشته داده شده که نتیجه آن رقابت کارمندان وزارت ورزش با یکدیگر برای رسیدن به صندلی مدیریتی فدراسیونهای ورزشی بوده است.
برخی فدراسیونهای ورزشی طی چند سال گذشته با مدیریت نیروهای جوان که سابقه ورزشی در کارنامه دارند، توانستهاند عملکرد قابل قبولی داشته باشند و شرایط خوبی را رقم بزنند؛ تجربهای قابل تامل که به نظر میرسد باید در سایر فدراسیونهای ورزشی نیز مدنظر قرار گیرد و بتوانیم به خوبی از تزریق تفکر جدید و جوان در ورزش کشور بهرهمند شویم.
بخش دیگر ماجرا به بدنه وزارت ورزش و جوانان مربوط میشود و طی سالیان گذشته به صورت جدی در این راستا اقدامی صورت نگرفته است. شنیده میشود حدود ۶۰ نفر از کارکنان وزارت ورزش و جوانان تا پایان سال بازنشسته میشوند و احکام آنها نیز صادر شده است و عمده این افراد در بدنه وزارتخانه مشغول به فعالیت هستند و به آنها اطلاع داده شده که آخرین ماهها و روزهای حضور خود را پس از سالها فعالیت در این وزارتخانه پشت سر میگذرانند.
راه تحول اثرگذار چیست؟
یقینا پایان فعالیت این افراد در وزارت ورزش و جوانان پیامدهای مهمی به همراه خواهد داشت و ضرورت اثربخشی این تغییرات اگر قرار است منجر به تحول شود باید با تزریق نیروهای جوان، تحصیلکرده و ورزشی همراه باشد و از بکارگیری افرادی که تخصصی در ورزش ندارند و حضور آنها صرفا منجر به پر کردن پستهای مدیریتی در ورزش کشور میشود و حیاط خلوت برخی افراد است، پرهیز شود؛ اتفاقی که طی سالیان گذشته و در زمان تصدی وزرای قبلی ورزش و جوانان نیز رخ داده و طی مدت اخیر فعالیت دنیامالی نیز تکرار شده است! به طور حتم استفاده از افرادی که سررشتهای از ورزش ندارند، تحصیلات ورزشی نداشتهاند و نیروی اثرگذاری برای توسعه ورزش در این به شمار نمیروند، چیزی جز روابط شخصی نیست و کم از خیانت به ورزش کشور ندارد.
در عین حال نباید از این نکته غافل بود که اساسنامه فدراسیونهای ورزشی نیز به گونهای نگاشته شده که به سهولت اجازه ورود نیروهای جوان ورزشی را نمیدهد و گویی منافع شخصی در آن لحاظ شده است؛ به طور مثال داشتن پنج سال سابقه مدیریتی یکی از این مواردی است که حضور برخی نیروهای جوان را در بدنه ورزش کشور را با چالش مواجه کرده و باعث شده است برای تصدی برخی پستهای کلیدی وزارت ورزش و جوانان نیز با کمبود مواجه باشیم. این سابقه مدیریتی ۵ ساله هم در گذشته بعضا تفسیرهای مختلفی داشته به طوری که برای دوستان لحاظ شده، اما برای غیرخودیها تنها سد راه ورود به چرخه مدیریت بوده است.
قحط الرجال برای مدیریت ورزشی!
در نهایت به این جمعبندی میرسیم که سیستم مدیریت در ورزش در سالهای اخیر باعث شده کمتر مدیر ورزشی پرورش داده باشیم و حالا که قرار است افراد با سابقه بازنشسته شوند، به نوعی قحط الرجال برای مدیریت ورزش کشور در حال رخ دادن است چرا که فدراسیونها در بین کارمندان وزارت ورزش دست به دست شدهاند و مدیران کارآمد جوان و ورزشی به تعداد انگشتان دست هم پرورش نیافتهاند.