با تغییر نظام سیاسی در سوریه، ابهاماتی درباره نتایج عملکرد محور مقاومت در این کشور به وجود آمده است؛ اینکه هزینههای مادی و معنوی و بهویژه خون باارزش جمعی از مجاهدان محور مقاومت در سوریه به کجا رسید؟ برای پاسخ به این مهم باید مروری بر ماهیت رابطه ما با سوریه و اهداف حضور در آن منطقه داشت.
روابط نزدیک ایران و سوریه به پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد؛ زمانی که خصومت با حزب بعث عراق، منافع مشترکی برای دو طرف، شاه ایران و حافظ اسد ایجاد کرد.
این روابط پس از انقلاب اسلامی گسترش بیشتری یافت، چرا که حالا علاوه بر عراق، دشمنی با اسرائیل نیز به فصل مشترک منافع دوطرف تبدیل شده بود. این فصل مشترک، بنیاد همکاریهایی را گذاشت که به تولد هستههای مقاومت در کشورهای اسلامی و بعدها ظهور محور مقاومت انجامید.
با آغاز تجاوز رژیم بعث عراق به میهن اسلامی، سوریه به معدود کشورهای حامی سیاسی و تسلیحاتی ایران تبدیل شد. این حمایت
دو دهه بعد با ظهور داعش در سوریه جبران شد و منافع مشترک دوطرف در مبارزه با تکفیریها، نیروهای مستشاری ایران را راهی سوریه کرد.همانطور که از فراز و فرودهای روابط دوطرف پیداست «منافع مشترک» تنها عامل پیونددهنده دو کشور بوده و قرابت خاصی میان دو نظام حکومتی به چشم نمیخورد؛ چهاینکه ماهیت نظام حکومتی تکحزبی و سکولار سوریه در تضاد با نظام مردمسالار و اسلامی ایران نیز بود.
هرچند ما با حضور در سوریه هدف دیگری را پیگیری میکردیم، ولی باید اذعان کرد در زمینه اجتماعی و ارتباط با مردم منطقه، کمکاریهایی صورت گرفته و نتوانستیم از مزیت اصلی انقلاب در فتح قلوب و صدور انقلاب در میان تودههای مردم منطقه به درستی استفاده کنیم.
هدف جمهوری اسلامی ایران از حضور در سوریه، مقابله با تروریسم تکفیری داعش و تروریسم دولتی اسرائیل و حفظ محور مقاومت بود و هزینههای مادی و معنوی و خونهایی که بر زمین ریخته شد، در راستای همین اهداف بود. طبیعی است در نظام فکری الهی، خونی که در چنین راهی ریخته شود هیچگاه هدر نخواهد رفت.
هدف اول با ریشهکن شدن داعش و رفع تهدید از ایران اسلامی محقق شد و هدف دوم نیز با ایجاد و تقویت محور مقاومت و وارد کردن ضربات پیاپی بر موجودیت اسرائیل به نقطه مناسبی رسیده است؛ گرچه تحقق کامل آن مستلزم تلاش و جهاد مضاعف ملتهای آزاده است.
بنابراین اصل حمایت از رژیم حاکم بر سوریه هیچگاه هدف نهایی محور مقاومت نبوده است و تغییر رویکرد بشار اسد و فاصله گرفتن از محور مقاومت در ماههای اخیر نیز همکاری و حمایت را تقریباً بلاموضوع کرده بود.
نهالی که سالها پیش با همکاری سوریه کاشته شد، با درآمیختن خون مجاهدانی از جهان اسلام به درخت ریشهدار «محور مقاومت» تبدیل شده است که ضربات بزرگتر از این هم نتوانسته آن را از ریشه درآورد و حیاتش را با مخاطره مواجه کند.
مقاومت بدان حد از بلوغ رسیده است که از ناکامیها درس بگیرد و از دل چنین تهدیدهایی، فرصتهای بیبدیلی بیافریند تا به تعبیر دیروز رهبر معظم انقلاب، گستره مقاومت را در تمام منطقه فراگیر کند.