به گزارش جهان نیوز، رهبرانقلاب در سخنرانی مهم امروز خود پیرامون تحولات سوریه، مسائل مهمی از قبیل ماجرای ایجاد بسیج مردمی سوریه توسط شهید سلیمانی، ماجرای درخواست فرماندهان نیروهای مسلح از ایشان و تبیین دلیل حضور ایران در سوریه در زمان داعش را مطرح کردند که در ادامه خواهید خواند.
ماجرای ایجاد بسیج مردمی سوریه توسط شهید سلیمانی
در سوریه شهید سلیمانی یک گروه چند هزار نفری را از جوانهای خود آنها آموزش داد، مسلح کرد، سازماندهی کرد، آمادهشان کرد ایستادند.
بعد البته خب بعدها متأسفانه بعضی از خود مسئولان نظامی آن کشور ایراد درست کردند، مشکل درست کردند، چیزی که به نفع خودشان بود از آن صرفنظر کردند متأسفانه. و بعد از آن که فتنهی داعش خاموش شد نیروها بخشی از نیروها برگشتند، بخشی ماندند در آنجا.
در همین قضایا هم بودند و حضور داشتند منتها همانطور که عرض کردم جنگ اصلی را ارتش آن کشور باید بکند. در کنار ارتش آن کشور است که نیروی بسیجی که از جای دیگر آمده میتواند بجنگد. اگر ارتش آن کشور ضعف نشان داد از این بسیجی کاری برنمیآید و این اتفاق متأسفانه افتاد.
وقتی روح ایستادگی و مقاومت کم بشود میشود این. این مصیبتهایی که امروز بر سر سوریه دارد میآید که خدا میداند تا کی ادامه پیدا کند تا کی جوانهای سوریه انشاءاللّه بیایند در میدان و جلویش را بگیرند این بر اثر همان ضعفهایی است که آنجا نشان داده شد.
ماجرای درخواست فرماندهان نیروهای مسلح از رهبر انقلاب
مسئولان بالای نیروهای مسلح، سازمانهای مسلح به من نامه مینویسند که ما در قضیهی لبنان، در قضیهی حزباللّه که ما تاب تحمل نداریم اجازه بدهید ما برویم.
این را مقایسه کنید با آن ارتشی که تاب تحمل ندارد و میگریزد. دوران رژیم طاغوت متأسفانه ارتش ما همینجور بود؛ آنها هم در مقابل حملهی دشمنان، خارجیها در جنگهای مختلف از جمله در جنگ [جهانی] دوم ایستادگی نکردند، نایستادند. دشمن آمد تا خود تهران را گرفت آن روز. ایستادگی نکردند، ایستادگی نکردند. وقتی ایستادگی نمیکنند نتیجه این میشود. بایستی مقاومت کرد.
ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم اینجا به من آمدند گفتند که همهی امکاناتی که برای سوریها امروز لازم است ما آماده کردهایم آمادهایم که برویم. آسمانها بسته بود، زمین بسته بود، رژیم صهیونیستی و آمریکا هم آسمان سوریه را بستند هم راههای زمینی را بستند، امکان نداشت. اینجوری است قضایا. انگیزهها اگر چنانچه در داخل آن کشور به حال خود باقی میماند و میتوانستند در مقابل دشمن حرفی داشته باشند دشمن آسمانشان را هم نمیتوانست ببندد، راه زمینی را هم نمیتوانست ببندد. میشد بهشان کمک کرد.
تبیین دلیل حضور ایران در سوریه در زمان داعش توسط رهبر انقلاب اسلامی
در قضیهی فتنهی داعش. داعش یعنی بمب ناامنی. داعش به معنای این بود که عراق را ناامن کند، سوریه را ناامن کند، منطقه را ناامن کند، بعد به نقطهی اصلی و هدف نهایی یعنی جمهوری اسلامی ایران بیاید، جمهوری اسلامی ایران را ناامن کند. هدف اصلی و نهایی این بود. این معنای داعش است.
ما حضور پیدا کردیم، نیروهای ما هم در عراق، هم در سوریه حضور پیدا کردند به دو علت؛ یک علت حفظ حرمت اعتاب مقدسه بود. چون آن دور از معنویتها و دور از دین و ایمانها با اعتاب مقدسه دشمنی داشتند، قصد تخریب داشتند و تخریب هم کردند در سامرا مشاهده کردید به کمک آمریکاییها گنبد مطهر سامرا را از بین بردند، تخریب کردند بعدها این کار را میخواستند در نجف بکنند، در کربلا بکنند، در کاظمین بکنند، در دمشق بکنند هدف داعش این بود. خب معلوم است جوان مؤمن غیور محب اهلبیت به هیچ وجه زیربار چنین چیزی نمیرود، اجازه نمیدهد این یک علت.
یک علت دیگر مسئلهی امنیت بود. مسئولین خیلی زود، به وقت فهمیدند که اگر چنانچه جلوی این ناامنی در اینجاها گرفته نشود سرایت میکند میآید اینجا سرتاسر کشور بزرگ ما را ناامنی خواهد گرفت. ناامنی فتنهی داعش هم یک چیز معمولی نبود.
امیرالمؤمنین فرمود «ملتی که درخانهی خودش درگیر با دشمن بشود ذلیل میشود، نگذارید به خانهی شما برسد.» لذا نیروهای ما رفتند، سرداران برجستهی ما رفتند، شهید عزیز ما سلیمانی و یارانش و همکارانش رفتند جوانها را هم در عراق، هم در سوریه. اول در عراق، بعد در سوریه سازماندهی کردند، مسلح کردند، جوانهای خود آنها را، ایستادند در مقابل داعش، کمر داعش را شکستند توانستند غلبه پیدا کنند.
نوع حضور ما درحضور نظامی در سوریه در عراق هم همینجور به معنای این نبود که ما لشکرهایمان را برداریم ببریم آنجا بجای ارتش آن کشور.
کاری که نیروهای ما میتوانستند انجام بدهند و انجام دادند کار مستشاری بود مستشاری یعنی چه؟ یعنی تشکیل قرارگاههای مهم مرکزی و اصلی، تعیین راهبردها و تعیین تاکتیکها و در مواقع ضروری ورود در میدان جنگ اما از همه مهمتر بسیج جوانان خود آن منطقه البته جوانهای ما هم، بسیجیهای ما هم بیتاب، مشتاق، با اصرار، خیلیهایشان رفتند.
فیلم
ماجرای ایجاد بسیج مردمی سوریه توسط شهید سلیمانی
در سوریه شهید سلیمانی یک گروه چند هزار نفری را از جوانهای خود آنها آموزش داد، مسلح کرد، سازماندهی کرد، آمادهشان کرد ایستادند.
بعد البته خب بعدها متأسفانه بعضی از خود مسئولان نظامی آن کشور ایراد درست کردند، مشکل درست کردند، چیزی که به نفع خودشان بود از آن صرفنظر کردند متأسفانه. و بعد از آن که فتنهی داعش خاموش شد نیروها بخشی از نیروها برگشتند، بخشی ماندند در آنجا.
در همین قضایا هم بودند و حضور داشتند منتها همانطور که عرض کردم جنگ اصلی را ارتش آن کشور باید بکند. در کنار ارتش آن کشور است که نیروی بسیجی که از جای دیگر آمده میتواند بجنگد. اگر ارتش آن کشور ضعف نشان داد از این بسیجی کاری برنمیآید و این اتفاق متأسفانه افتاد.
وقتی روح ایستادگی و مقاومت کم بشود میشود این. این مصیبتهایی که امروز بر سر سوریه دارد میآید که خدا میداند تا کی ادامه پیدا کند تا کی جوانهای سوریه انشاءاللّه بیایند در میدان و جلویش را بگیرند این بر اثر همان ضعفهایی است که آنجا نشان داده شد.
ماجرای درخواست فرماندهان نیروهای مسلح از رهبر انقلاب
مسئولان بالای نیروهای مسلح، سازمانهای مسلح به من نامه مینویسند که ما در قضیهی لبنان، در قضیهی حزباللّه که ما تاب تحمل نداریم اجازه بدهید ما برویم.
این را مقایسه کنید با آن ارتشی که تاب تحمل ندارد و میگریزد. دوران رژیم طاغوت متأسفانه ارتش ما همینجور بود؛ آنها هم در مقابل حملهی دشمنان، خارجیها در جنگهای مختلف از جمله در جنگ [جهانی] دوم ایستادگی نکردند، نایستادند. دشمن آمد تا خود تهران را گرفت آن روز. ایستادگی نکردند، ایستادگی نکردند. وقتی ایستادگی نمیکنند نتیجه این میشود. بایستی مقاومت کرد.
ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم اینجا به من آمدند گفتند که همهی امکاناتی که برای سوریها امروز لازم است ما آماده کردهایم آمادهایم که برویم. آسمانها بسته بود، زمین بسته بود، رژیم صهیونیستی و آمریکا هم آسمان سوریه را بستند هم راههای زمینی را بستند، امکان نداشت. اینجوری است قضایا. انگیزهها اگر چنانچه در داخل آن کشور به حال خود باقی میماند و میتوانستند در مقابل دشمن حرفی داشته باشند دشمن آسمانشان را هم نمیتوانست ببندد، راه زمینی را هم نمیتوانست ببندد. میشد بهشان کمک کرد.
تبیین دلیل حضور ایران در سوریه در زمان داعش توسط رهبر انقلاب اسلامی
در قضیهی فتنهی داعش. داعش یعنی بمب ناامنی. داعش به معنای این بود که عراق را ناامن کند، سوریه را ناامن کند، منطقه را ناامن کند، بعد به نقطهی اصلی و هدف نهایی یعنی جمهوری اسلامی ایران بیاید، جمهوری اسلامی ایران را ناامن کند. هدف اصلی و نهایی این بود. این معنای داعش است.
ما حضور پیدا کردیم، نیروهای ما هم در عراق، هم در سوریه حضور پیدا کردند به دو علت؛ یک علت حفظ حرمت اعتاب مقدسه بود. چون آن دور از معنویتها و دور از دین و ایمانها با اعتاب مقدسه دشمنی داشتند، قصد تخریب داشتند و تخریب هم کردند در سامرا مشاهده کردید به کمک آمریکاییها گنبد مطهر سامرا را از بین بردند، تخریب کردند بعدها این کار را میخواستند در نجف بکنند، در کربلا بکنند، در کاظمین بکنند، در دمشق بکنند هدف داعش این بود. خب معلوم است جوان مؤمن غیور محب اهلبیت به هیچ وجه زیربار چنین چیزی نمیرود، اجازه نمیدهد این یک علت.
یک علت دیگر مسئلهی امنیت بود. مسئولین خیلی زود، به وقت فهمیدند که اگر چنانچه جلوی این ناامنی در اینجاها گرفته نشود سرایت میکند میآید اینجا سرتاسر کشور بزرگ ما را ناامنی خواهد گرفت. ناامنی فتنهی داعش هم یک چیز معمولی نبود.
امیرالمؤمنین فرمود «ملتی که درخانهی خودش درگیر با دشمن بشود ذلیل میشود، نگذارید به خانهی شما برسد.» لذا نیروهای ما رفتند، سرداران برجستهی ما رفتند، شهید عزیز ما سلیمانی و یارانش و همکارانش رفتند جوانها را هم در عراق، هم در سوریه. اول در عراق، بعد در سوریه سازماندهی کردند، مسلح کردند، جوانهای خود آنها را، ایستادند در مقابل داعش، کمر داعش را شکستند توانستند غلبه پیدا کنند.
نوع حضور ما درحضور نظامی در سوریه در عراق هم همینجور به معنای این نبود که ما لشکرهایمان را برداریم ببریم آنجا بجای ارتش آن کشور.
کاری که نیروهای ما میتوانستند انجام بدهند و انجام دادند کار مستشاری بود مستشاری یعنی چه؟ یعنی تشکیل قرارگاههای مهم مرکزی و اصلی، تعیین راهبردها و تعیین تاکتیکها و در مواقع ضروری ورود در میدان جنگ اما از همه مهمتر بسیج جوانان خود آن منطقه البته جوانهای ما هم، بسیجیهای ما هم بیتاب، مشتاق، با اصرار، خیلیهایشان رفتند.
فیلم