طرفداری | در دنیای پرهیجان ورزش، تصمیمات مدیران شبیه ضربههای سرنوشتساز در لحظات حساس بازی است؛ گاهی یک تصمیم بهموقع میتواند مسیر تاریخ را تغییر دهد. اگر تصمیمی درست در لحظه طلایی گرفته شود، میتواند به جامها، افتخارات و خاطرات ماندگار تبدیل شود. اما اگر همان تصمیم با تأخیر یا در زمان نامناسب اتخاذ شود، حتی با نتایج مثبت هم به چشم نمیآید و گویی ضربهای است که دیرتر از سوت پایان به دروازه میرسد.
مثالی روشن از این موضوع، تصمیم دیرهنگام مدیران چلسی در فصل 2021/2022 برای اخراج فرانک لمپارد و انتصاب توماس توخل بهعنوان سرمربی بود. اگرچه این تغییر سرمربی نتیجهبخش بود و چلسی قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را جشن گرفت، اما بسیاری معتقد بودند که تصمیمگیری زودتر میتوانست از افت چلسی در نیمفصل اول و از دست دادن امتیازات ارزشمند در لیگ برتر جلوگیری کند. این نشان میدهد که حتی تصمیمات درست هم اگر دیر گرفته شوند، نمیتوانند به اندازه کافی تأثیرگذار باشند.
حال، با همین دیدگاه قصد داریم دو مثال از فوتبال ایران بررسی کنیم؛ نمونههایی که نشان میدهند چگونه تصمیمات درست در زمان مناسب میتوانند به مدیران ورزشی اعتبار و به تیمها موفقیت ماندگار ببخشند.
مثال اول: انتخاب موسیمانه در استقلال
انتخاب پیتسو موسیمانه بهعنوان سرمربی استقلال، نماد بارزی از تصمیمی درست اما در زمانی نامناسب است. این تصمیم در حالی گرفته شد که باشگاه استقلال پس از زنجیرهای از اشتباهات مدیریتی در وضعیت بحرانی به سر میبرد. در فصل تابستان، مدیران استقلال با وجود نارضایتی هواداران و فشار رسانهها از عملکرد سرمربی قبلی، قصد تغییر را نداشتند. این تأخیر نه تنها به افت کیفیت آمادهسازی تیم منجر شد، بلکه باعث شد در نقلوانتقالات نیز تصمیمات اشتباهی گرفته شود. بازیکنان کلیدی از تیم جدا شدند، قراردادها به شکلی نامنظم تمدید شدند و لیست ورود بازیکنان با توجه به ضعف برنامهریزی، نتوانست انتظارات را برآورده کند.
زمانی که سرانجام موسیمانه به استقلال پیوست، تیم در شرایطی قرار داشت که نه تنها روحیه بازیکنان افت کرده بود، بلکه هواداران نیز امید خود را به مدیریت باشگاه از دست داده بودند. موسیمانه در این شرایط توانست با تمرکز بر اصول ساده و کارآمد، استقلال را در مسیر موفقیت قرار دهد و کیفیت تیم را ارتقا دهد. اما آیا این بهتنهایی میتواند تصمیم مدیران را بهعنوان یک دستاورد واقعی در کارنامه آنها ثبت کند؟ پاسخ بسیاری از هواداران استقلال، منفی است.
هواداران همچنان مدیران استقلال را ناموفق میدانند، چرا که معتقدند این انتخاب بیش از آنکه نتیجه یک برنامهریزی هوشمندانه باشد، واکنشی تصادفی برای جبران اشتباهات قبلی بود. تاخیر در تغییر کادر فنی، عدم نظارت بر برنامههای آمادهسازی و فقدان تصمیمگیری بهموقع، همگی هزینههای سنگینی بر تیم تحمیل کردند؛ از جمله فشار روانی شدید بر هواداران و از دست رفتن بخشی از اعتبار باشگاه.
اگر مدیران استقلال درایت اتخاذ تصمیم مناسب در زمان طلایی را داشتند، شاید تیم میتوانست با هزینههای کمتر و شرایطی پایدارتر وارد فصل جدید شود. این موضوع نشان میدهد حتی تصمیمی به درستی انتخاب موسیمانه، وقتی در زمان نامناسب گرفته شود، نمیتواند بهطور کامل ضعفهای مدیریتی را پوشش دهد. تصمیمگیریهای نادرست پیشین همچنان سایهای بر عملکرد مدیریت فعلی استقلال انداخته و تا زمانی که این زنجیره اشتباهات اصلاح نشود، هواداران همچنان مدیران را از نگاه خود ناموفق خواهند دانست.
البته استقلال همچنان شانس قهرمانی در لیگ برتر را دارد ولی حسابی از رقبا عقب است و بعید است حداقل این فصل به این مهم برسد.
مثال دوم: جذب بازیکنان موثر در پرسپولیس
فصل گذشته پرسپولیس، نمونهای دیگر از قدرت تصمیمگیری صحیح در زمان مناسب بود. در اوج درگیریها و تنشهای میان یحیی گلمحمدی و رضا درویش، جدایی سرمربی موفق تیم چون ضربهای سنگین، هواداران را در شک و خشم فرو برد. آینده پرسپولیس مبهم به نظر میرسید، اما تصمیم مدیریت برای جذب بازیکنان کلیدی و باکیفیت، معادله را تغییر داد. این تصمیم، پرسپولیس را از بحران عبور داد و به مسیر قهرمانی رساند، گویی یک چرخش طلایی درست در لحظهای که نیاز بود رخ داد.
اما حالا فصل جدید آغاز شده و هواداران، باز هم نگران آینده تیم هستند. سایه انتقادات بر سر مدیریت پرسپولیس سنگینی میکند و پرسشی که در ذهن همه جریان دارد این است: آیا مدیران تیم میتوانند دوباره لحظه طلایی را پیدا کنند؟ این همان لحظهای است که نه تنها نتایج یک فصل، بلکه اعتبار و جایگاه مدیریت را نیز رقم میزند. امروز شاید یکی از همان بزنگاههایی باشد که تاریخساز است؛ فرصتی که اگر به درستی استفاده شود، قهرمانیهای جدید و افتخار برای تیم به ارمغان میآورد، و اگر از دست برود، تنها حسرتی عمیق برجای خواهد گذاشت.
اما کسی نمیداند مسیر درست ادامه دادن با خوان کارلوس گاریدو است یا انتخاب سرمربی جدید.
اهمیت لحظات طلایی در مدیریت ورزشی
مدیران ورزشی باید بدانند که زمانبندی، نیروی محرکهای است که میتواند مسیر یک باشگاه را از شکست به موفقیت تغییر دهد. تصمیمات صحیحی که در لحظه طلایی گرفته میشوند، مانند یک ضربه دقیق در دقیقه نود، میتوانند هم نتیجه را تغییر دهند و هم شور و شوق هواداران را بازگردانند. اما اگر این ضربه طلایی به تاخیر بیفتد یا از دست برود، تمام زحمات به حاشیه میرود و تنها حسرتی عمیق باقی میماند.
برای استقلال و پرسپولیس، این روزها شباهت زیادی به یک بازی حساس در مراحل پایانی لیگ دارد؛ جایی که هر تصمیم، سرنوشت یک فصل را رقم میزند. مدیران این دو باشگاه، درست مانند سرمربیانی که باید در لحظات حساس تصمیم به تعویض یا تغییر تاکتیک بگیرند، باید شجاعت و درایت لازم را داشته باشند تا تیمهایشان را از بحران عبور دهند.
تاریخ فوتبال پر است از مثالهایی که نشان میدهد لحظهای کوچک چگونه میتواند سرنوشت را دگرگون کند. مانند ضربه تاریخی سرخیو راموس در دقیقه 93 فینال لیگ قهرمانان 2014، که رئال مادرید را از شکست به یک قهرمانی بهیادماندنی رساند. اکنون، مدیران پرسپولیس در جایگاهی مشابه ایستادهاند. آیا میتوانند ضربه طلایی خود را در لحظهای مناسب وارد کنند؟ پاسخ به این سوال، نه تنها آینده این باشگاه، بلکه جایگاه مدیریتی آنها را نیز در ذهن هواداران رقم خواهد زد.