از اولین ساعات بعد از سقوط بشار اسد، عدهای از تحلیلگران خارجی درصدد برآمدند به این سؤال پاسخ بدهند که آینده سوریه چه خواهد شد؟ این، سؤال خوبی است ولی مهمتر از آینده سوریه، آینده منطقه بعد از حوادث سریع و کمسابقه یکسال اخیر است.
درباره آینده سوریه، گمانهزنی شده که ممکن است یکی از این 5 احتمال تحقق پیدا کند.
1- اعلام تشکیل «حکومت اسلامی» توسط گروه تروریستی «تحریرالشام».
2- تأسیس یک دولت وابسته به اسرائیل با گرایشهای ضداسلامی به ویژه ضدشیعه.
کروم
3- شکل گرفتن یک «جمهوری فدرال» زیر بلیط آمریکا.
4- تأسیس یک جمهوری دموکراتیک با مشارکت احزاب با گرایشها و افکار مختلف.
5- تجزیه سوریه به چند کشور و به وجود آمدن جنگهای داخلی برای مدتی نامعلوم.
هر یک از این احتمالات به وقوع بپیوندند، دو نکته را باید به عنوان پیوستهای قطعی آنها در نظر گرفت.
اول اینکه تا مدتی سوریه دستخوش هرج و مرج، کشت و کشتار و منازعات گروهها بر سر کسب قدرت یا سهم خود از قدرت خواهد بود. در این منازعات، شخص جولانی و بعضی دیگر از عناصر مؤثر در حوادث اخیر سوریه قربانی خواهند شد.
آنچه در سوریه رخ داده، محصول اراده قدرتهای بیرونی بود، قدرتهائی که معمولاً از مهرههای خود فقط برای رسیدن به هدف استفاده میکنند و بعد از آن، به نفعشان است که آنها را کنار بگذارند و مطمئنترین راه کنار گذاشتن، معدوم کردن است.
پیوست دوم اینست که رژیم صهیونیستی در هر حال و با اجرائی شدن هر یک از فرضیهها قطعاً سلطه خود بر سوریه را حفظ خواهد کرد. اصل به راه انداختن جریان تروریستهای تکفیری برای اسقاط رژیم اسد با این هدف صورت گرفت که سوریه تحت نفوذ رژیم صهیونیستی قرار بگیرد که تحقق پیدا کرد و ابومحمد الجولانی سرکرده تروریستهای شورشی با صراحت اعلام کرده است روابط دوستانه ای با اسرائیل خواهد داشت.
روشن است که سران رژیم صهیونیستی این دستاورد بسیار مهم را بهیچ وجه از دست نخواهند داد و حتی برای گسترش آن به طرف شرق تلاش خواهند کرد.
درباره آینده منطقه، نباید گرفتار این تصور خام شد که صهیونیستها به تضعیف جبهه مقاومت اکتفا خواهند کرد و دستاورد خود در سوریه را کافی خواهند دانست. آنها برای تمام کشورهای منطقه برنامه دارند و به نوبت و با رعایت ترتیباتی که در برنامه دارند سراغ آنها خواهند رفت.
هرچند رجب طیب اردوغان با رژیم صهیونیستی برای تحت سلطه درآوردن سوریه همراهی کرد و به عنوان پادوئی فرمانبردار همدوش با نتانیاهو توطئه مشترک آمریکا و روسیه را به اجرا درآورد، ولی او قطعاً به آرزوی تشکیل امپراطوری عثمانی جدید نخواهد رسید و چه بسا زودتر از سران تعدادی از کشورهای عربی که بودجه شورش تروریستهای تکفیری در سوریه را تأمین کردهاند دستش از قدرت کوتاه شود.
ترکیه، کشورهای عربی، ایران و تعدادی از کشورهای منطقه در طرح توطئه جامع صهیونیستها قرار دارند و اینطور نیست که پالوده خوردن سران رژیم صهیونیستی با اردوغان به معنای تضمین دادن به او برای ماندن و رسیدن به آرزوهایش باشد.
این احتمال وجود دارد که از اردوغان برای ادامه اجرای سایر اجزاء توطئه ایجاد تغییرات دلخواه اسرائیل و غرب استفاده شود و او حلقه پایانی قربانی این توطئه باشد ولی قطعاً او را معاف نخواهند کرد.
در چنین وضعیتی که برای کشورهای منطقه در نظر گرفته شده، مسئولیت زمامداران این کشورها بسیار حساس و سنگین است. رژیم صهیونیستی اگر تنها بود و حامیانی از قدرتهای غربی و شرقی نداشت، به راحتی قابل حذف کردن بود ولی وقایع غزه، لبنان و سوریه در یکسال اخیر نشان دادند برای مقابله با خطر این رژیم باید تمام کشورهای منطقه متحد شوند و در یک اقدام دستجمعی، جامع و پایدار، منطقه را از لوث وجود این غده سرطانی پاک کنند.
درست است که رسیدن به این اتحاد و اجرائی ساختن این آرمان مشترک، کار آسانی نیست ولی اگر ارادهای جدی همراه با صبر و تدبیر وجود داشته باشد قطعاً شدنی خواهد بود. توصیههائی که برای رها کردن مسأله اسرائیل میشود، نشاندهنده عدم توجه توصیهکنندگان به خطر این رژیم وحشی برای منطقه است. توصیه خردمندانه اینست که برای رسیدن به هدف مورد نظر که ریشهکن ساختن غده سرطانی صهیونیسم از منطقه است، باید راههای رفته فاقد نتیجه را رها کرد و راه جدیدی را که مورد توافق خرد جمعی است و حمایت ملتها را به همراه دارد در پیش گرفت.
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی