شناسهٔ خبر: 70152246 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

به بهانه پایان یکی از محصولات شبکه نمایش خانگی؛

سریال "غربت"؛ غریبه با مخاطب ایرانی

قصه سریال"غربت" و نوع کنشگری بازیگران و همچنین ادبیات و لحن دیالوگ های شخصیت های محوری آن نسبتی مشخص با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی و اسلامی ندارد و این مشکل البته منحصر در همین سریال شبکه نمایش خانگی نیست.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، تماشای برخی از سریال های شبکه نمایش به وضوح نشان می دهد که متأسفانه محتوای این قبیل آثار نه تنها در راستای ترویج فرهنگ ایرانی- اسلامی نیست بلکه فرم آن حتی در تعارض با شاخصه های سبک زندگی ایرانی و اسلامی نیست.

شاهد مثال این ادعا، سریال "غربت" است که به تازگی به پخش خود در شبکه نمایش خانگی پایان داده است؛ اثری که با نمادها و نشانه هایی که به تصویر کشید و به خصوص با لحن و نوع دیالوگ های بازیگران اصلی خود ثابت کرد که با مخاطب جامعه ایرانی غریب است و به بهانه نشان دادن برخی معضلات اجتماعی صرفاً می خواهد جذابیت را ولو با افزایش چاشنی خشونت حفظ کند.

به تعبیر یکی از منتقدین، این سریال برپایه نماد صورت‌بندی شده است و لذا هرقدر هم سازندگان، این موضوع را انکار کنند باز هم این موضوع به‌وضوح در اثر هویداست، کما این که این صورت‌بندی نمادین هرچه به پایان قصه نزدیک‌تر می‌شویم خود را بیشتر نمایان می‌کند.

برای کسانی که این سریال را به هر دلیلی تماشا نکرده اند، متذکر می شوم که "غربت" ترسیم گر محله‌ای است در حاشیه شهر تهران که شبیه به زندانی نمادین می باشد که اطراف آن را فنس پوشانده، دیده بانی دارد و در مرکز آن چند خانه قرار گرفته که ساکنان غربت در آن روزگار می‌گذرانند؛ ساکنین البته عمدتاً زنانی هستند که از آنها به شیوه های مختلف توسط شخصیت ضدقهرمان قصه به نام فری یا همان فرهاد، بهره‌کشی می‌شود.

آرزوی زنان ساکن در این محله، مهاجرت و البته به تعبیر درست فرار از موقعیت فعلی است؛ همین‌جا بین شخصیت منفی داستان و باقی زنان تضادی شکل می گیرد و این تضاد در همان آغاز قصه نمایان می شود.

آنچه در این میان حائز اهمیت است این که اساساً قصه سریال و نوع کنشگری بازیگران و همچنین ادبیات و لحن دیالوگ های شخصیت های محوری آن نسبتی مشخص با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی و اسلامی ندارد و این مشکل البته منحصر در همین سریال نیست و در بسیاری دیگر از آثار شبکه نمایش خانگی که در سال های اخیر تولید و پخش شده اند، به نوعی وجود داشته است.

به عنوان مثال در یکی از سکانس های سریال غربت به زبان یکی از شخصیت ها می شنویم که؛ "-خدا با ما حرف می‌زنه‌ها! -اینجا غربته، این خدایی که میگی اگه زبونم داشته باشه اینجا نداره"

البته کسی منکر مشکلات و معضلات اجتماعی به خصوص ناظر به حاشیه نشینی و فقر مشهود در این مناطق نیست اما باید در بیان هنری و استفاده از فرم به نحوی عمل کرد که بتوان نوعی ارتباط با فرهنگ و زیست ایرانیِ مسلمان در آن پیدا کرد.

سید محمدمهدی موسوی