شناسهٔ خبر: 70129199 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

خطاب به علیرضا دبیر؛ ز لبنان برگشتی، سری هم به قفقاز بزن!

بسیاری از کشتی گیران قفقازی از عشق‌شان نسبت به ایران سخن گفته‌اند.

صاحب‌خبر -

طرفداری | اخیرا اخبار، مصاحبه ها و نقل قول هایی از قهرمانان بزرگ کشتی دنیا منتشر می شود که در آن خود را دارای ریشه ایرانی دانسته و به آن افتخار می کنند.

اساطیر بی بدیل و قفقازی کشتی دنیا که نه ده ها بلکه صدها مدال رنگارنگ جهانی و المپیک را برای اتحاد جماهیر شوروی، روسیه و کشور های استقلال یافته کسب کرده و نام‌شان در این ورزش بلند آوازه شده است، حالا بدون واهمه و ترس از داس و‌ چکش کمونیسم و هر خطری که ممکن است برای‌شان رخ دهد، با تمام وجود از عشق به ایران و اصالت این سرزمین سخن رانده و خود را متعلق به ایران می دانند.

شهرت قهرمانانی که در این پویش خود جوش شرکت کرده و به تعلق خاطر و ریشه ایرانی داشتن خود اذعان داشته اند آنقدر سنگین و قابل اعتناست که مایه فخر و مباهات هر ایرانی میهن دوستی خواهد بود.

آرسن فادزائف، سلطان بی چون و چرای ۶۸ کیلوگرم دنیا، صاحب دو نشان طلای المپیک، شش قهرمانی جهان و یک نقره وزن ۷۴ کیلوگرم دنیا، ماخاربک خادارتسف؛ پر افتخارترین ۹۰ کیلویی تاریخ کشتی با دو طلا و یک نقره المپیک، پنج قهرمانی و دو‌نایب قهرمانی جهان. لری خابلوف، قهرمان المپیک بارسلون و مرد نقره ای المپیک سئول، قهرمان پنج دوره مسابقات جهانی و مدال های رنگارنگ از مسابقات مختلف بین المللی، جامیولات تدیف، بهترین و پر افتخار ترین مربی تاریخ کشتی آزاد دنیا، سوسلان رامونوف قهرمان المپیک ۲۰۱۶ ریو و مرد طلایی مسابقات جهانی ۲۰۱۴ و ده ها قهرمان سرشناس اوستیای قفقاز از جمله مراد گاسیوف قهرمان سنگین وزن بوکس جهان که لقب ایرونی ها را یدک کشیده و بارها و بارها عشق و علاقه خود به ایران را بیان داشته اند. 

همه و همه عاشقانه ایران را دوست داشته و به آن عشق می ورزند. این عشق و تعلق نه به مرز ها که به فرهنگ و تاریخ ایران گره خورده است. ماخاربک خادراتسف گفته است؛ «ما در اوستیا پیوند های تاریخی و فرهنگی مشترکی با ایران داریم. جایی  که من در آن به دنیا آمدم روستایی به نام ایران در حومه اوستیای قفقاز است که مردم آن به زبان فارسی سخن گفته و خود را ایرونی (ایرانی) می دانند.»

حال در چنین شرایطی که زبان فارسی، فرهنگ و تاریخ کهنْ‌سرزمین مان ایران، بهانه ای برای وصل و پیوند دوباره این قهرمانان با سرزمین آبا اجدادی‌شان شده است، وظیفه مسوولین بخصوص ورزشی ها و بویژه فدراسیون کشتی، تکریم، تجلیل و حمایت از این قهرمانان و تشویق حس ایران‌دوستی آنان است. از علیرضا دبیر که به تازگی از سفر لبنان و سوریه بازگشته است انتظار می رود، سفری هم برای دیدار با قهرمانان ایرانی تبار قفقاز به آن دیار داشته و پیام آور دوستی، مهر و مودت ساکنان ایران زمین برای آنها که با وجود فرسنگ ها دوری، همچنان عشق به مام میهن را در دل دارند، باشد.

کمترین منفعت برقراری تعامل با فارسی زبانان ایرانی تبار قفقاز، کمک به ارتقای کشتی ایران خواهد بود. تصور کنید جامبولات تدیف با آن همه افتخار و شکوه در مربیگری، هدایت قهرمانان ما را بر عهده گرفته و زمینه حضورش در سرزمین اجدادیش فراهم شود.

کمتر کسی هست که تاریخ ایران را بداند و نداند عهد نامه های ننگین گلستان و ترکمنچای و ده ها معاهده حقارت بار شاهان قاجار با روس و انگلیس چه شهرها و بلاد ارزشمند و عزیزی را از خاک سرزمین‌مان ایران جدا کرده است! اما این جدایی جغرافیایی هرگز نتوانسته است دل های مردمان ایرانی تبار آن مناطق بزرگ و دشت های وسیع را از مهر و علاقه به سرزمین مادری شان دور کند.

آنها اگر چه در چارچوب مرز های معاصر نفوس فعلی ایران محسوب نمی شوند اما ساکنین ابدی ایران فرهنگی بوده، هستند و خواهند بود. ایران فرهنگی همان سرزمین گمشده ای‌ست که ده ها کشور فعلی دنیا را در خود جای داده است. سرزمین هایی از شمال تا جنوب و شرق و غرب عالم که در اثر بی عرضگی و ضعف برخی پادشاهان از خاک ایران جدا شده اند. این گستره وسیع بواسطه مشترکات زبانی، تاریخی و فرهنگی، بهترین میدان برای انجام کارهای فرهنگی به شمار می روند که متاسفانه از سوی متولیان امور مغفول مانده و هیچ فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته است.

برای اینکه بدانیم فرهنگ، تاریخ و زبان فارسی تا چه اندازه شکافنده است، هیچوقت دیر نیست.