شناسهٔ خبر: 70072547 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

عباس محبی، بازیگر پیشکسوت صداوسیما در گفت‌وگو با «جام‌جم» مطرح می‌کند

۴۰ سال زندگی در رادیو

عباس محبی، از بازیگران پیشکسوت رادیو، تلویزیون و سینماست که از دهه۶۰ تاکنون با رادیو همکاری می‌کند. او با نقش «جانعلی» و با لهجه ملایری به اوج شهرت رسید و همچنان هم با بازی در نقش‌های طنز خوش می‌درخشد. به بهانه اجرا و بازی در برنامه‌های به‌یادماندنی با او گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.​​​​​​​

صاحب‌خبر -
 
از دهه ۶۰ تاکنون در رادیو هستم
عباس محبی که خانه و کاشانه‌اش را رادیو می‌داند، صحبت‌هایش با جام‌جم را این‌گونه آغاز می‌کند: بازنشسته نیروی هوایی ارتش هستم. بیشتر از آن‌که در نیروی هوایی خدمت کرده باشم، در رادیو خدمت کردم. از دهه ۶۰ تاکنون در رادیو هستم. در سال‌های اخیر کم‌کم تلویزیون را رها کردم، چون خانه و کاشانه‌ام رادیوست.وی در پاسخ به این پرسش که درحال‌حاضر مشغول بازی یا اجرا در کدام‌یک از شبکه‌های رادیویی هستید، توضیح می‌دهد: درحال‌حاضر گاهی با شبکه رادیویی نمایش همکاری می‌کنم. دو روز در هفته پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها در شبکه رادیویی فرهنگ پخش زنده دارم، برنامه‌ای با عنوان «هفت کوچه» را به اتفاق منوچهر آذری از ساعت ۹ تا ۱۱ اجرا می‌کنم. سال‌هاست که به همراه جمعی از پیشکسوتان و هنرمندان در رادیوایران برنامه «صبح جمعه با شما» را جمعه‌ها ساعت ۹ اجرا می‌کنم. در شبکه رادیویی صبا با عنوان برنامه «صبامک» با محمد اوزی و با امیر پارسی بخش‌های طنز را اجرا می‌کنم. به‌تازگی اجرای برنامه «این روستا برنده است» از شبکه رادیویی تهران را پنجشنبه‌ها از ساعت ۱۰ تا ۱۱ برعهده دارم که به روستاهای استان تهران سفر می‌کنیم و در قالب مسابقه ضمن معرفی روستاهای اطراف تهران، به توانمندی‌ها و دستاوردهای روستاییان می‌پردازیم. 
محبی ادامه می‌دهد:تقریبا خیلی اهل سفر هستم. چندهفته قبل به سیرجان رفته بودیم، ازما خیلی استقبال شد،گزارش‌های تصویری و صوتی گرفتیم، چیزی شبیه برنامه «این روستا برنده است» بود. محبی درباره اهدافی که این‌گونه برنامه‌ها با سفر به روستاها و مناطق گردشگری دارند، می‌گوید: هزاران نفر در خودرو رادیو گوش می‌کنند یا در خانه‌ها نشسته‌اند و گوش و دل به رادیو سپرده‌اند و در این میان روستاهای اطراف تهران به آنها معرفی می‌شود. مثلا روستایی که به‌تازگی مهمان اهالی آن بودیم، توچال است. خودم هم نمی‌دانستم چنین روستایی در اطراف تهران هست. فکر می‌کردم که ما فقط یک توچال داریم آن‌هم همان کوهی است که مشرف به شمال تهران است. درحال‌حاضر می‌دانیم روستای توچال یک جای خوش‌آب‌وهوا و باصفاست که باغات بسیاری دارد و نزدیک دماوند وجزو توابع پاکدشت است ومحصولات خیلی خوبی دارد. ازمحصولات مهم آن هم می‌توان به انار اشاره کرد، به‌طوری‌که سنبل انار به‌صورت تندیس در میدان‌گاه روستا ساخته شده است. همچنین آلو، زردآلو، سیب، انگور و صیفی‌جات و... از دیگر محصولات این منطقه است.زمانی که شنونده‌ها این برنامه را می‌شنوند، کنجکاو می‌شوند و تمایل دارند به‌عنوان گردشگر یا تفریحی به این روستاها سفر کنند و...اینها خودش بحث فرهنگی ایجاد می‌کند. هدف صداوسیما و رادیوتهران هم همین است؛ آشنایی بیشتر بین مردم روستا و شهر تا ضمن همدلی،با همدیگر تبادل‌نظر داشته باشند.
   
برنامه‌های ماندگار، حرف دل مردم را می‌زند

 پیشکسوت رادیو با اشاره به مهم‌ترین دلیل ماندگاری وعدم تکراربرنامه‌های پرمخاطب وماندگار این رسانه می‌گوید: برنامه‌های ماندگار، آن دسته از برنامه‌هایی هستند که ارتباط بیشتری با مردم برقرار می‌کنند و به بیان حرف دل آنها می‌پردازند. این‌گونه برنامه‌ها ارتباط عمیق‌تری با مخاطب دارند و به همین دلیل در دل آنها می‌نشینند. بالطبع، تعداد مخاطبان این برنامه‌ها نیز بیشتر و ماندگارتر خواهد بود. از یک ترانه سه‌دقیقه‌ای تا یک برنامه صددقیقه‌ای فرق نمی‌کند، همین که توانسته با مردم ارتباط دلی پیدا کند، می‌شود خواننده، بازیگر، مجری، نویسنده و گوینده ماندگار و هنر ماندگاری خواهد داشت. مثلا حتی یک گزارشگر خوب در رادیو به قدری شنونده دارد که یک مجری به آن اندازه محبوبیت ندارد. گزارشگر ترفندهای خاص خود را دارد و به‌خوبی می‌داند کجا برود، با چه کسانی صحبت و چه سوژه‌ای را انتخاب کند. او با بیان حرف‌های دل مردم، به یک گزارشگر رادیویی معروف تبدیل می‌شود و سپس به تلویزیون می‌آید و شهرت بیشتری کسب می‌کند.مردم با این گزارشگر ارتباط خوبی برقرار می‌کنند. در مورد دیگر دوستان از نوازنده و خواننده و... هم این موضوع صدق می‌کند. هنرمند و فرد اهل قلمی اگر بتواند با مردم خیلی خوب ارتباط برقرار کند، ماندگارتر است.
     
ساده و صادق باشیم

محبی هم به‌عنوان بازیگری مطرح شناخته‌شده و موفق است وهم میان اهالی رادیو به دوستی حامی وخوش‌صحبت شهرت دارد. از او درباره راز موفقیت در عرصه اجتماعی و زندگی شخصی می‌پرسیم و می‌گوییم چگونه می‌توان فرد موثری در زندگی خود و دیگران بود؟ این هنرمند پاسخ می‌دهد: صداقت، باید محور کار هر فرد باشد. بی‌شک دروغ، ریا و تظاهر هرچند اندک، برملا می‌شود و از محبوبیت فردکم می‌کند. برای این‌که هم بتوانیم درعرصه اجتماع و هم در زندگی شخصی موفقیت کسب کنیم، باید صاف و ساده باشیم تا بر دل‌ها بنشینیم و در صدر قرار بگیریم. فردی که در صدر باشد، قدر هم می‌بیند.
   
اگر به رادیو نیایم مریض می‌شوم

بازیگر صبح جمعه با شما در ادامه در مورد حس‌وحالش پس از سال‌ها کار در رادیو می‌گوید: همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره کردم، من از دهه ۶۰ کار در رادیو را آغاز کردم. از آنجا که رشته اصلی‌ام تئاتر است، بازیگری، کارگردانی و نویسندگی جزءلاینفک فعالیت‌های من بوده است. حین کار درصحنه و تئاتر،به سینما راه یافتم وسپس به تلویزیون دعوت شدم. در تلویزیون با کاراکتر معروف «جانعلی» و با حضور در صبح جمعه آن دوران که زنده‌یاد منوچهر نوذری کارگردان بود و... کار کرده‌ام. با تمام این تفاسیر رادیو به تئاتر خیلی نزدیک است. هرچه بیشتر کار کردم، بیشتر جذب رادیو شدم و چه از لحاظ مفهومی و چه به لحاظ کیفیت دیدم در رادیو خیلی بیشتر می‌توان تفکر را روی کاغذ آورد و به منصه ظهور رساند، چراکه به آنتن نزدیک‌تر خواهی بود. بروکراسی در رادیو کمتر وجود دارد. تا این‌که کاری در تلویزیون آماده شود، صدها کار نمایش رادیویی انجام داده‌ام و به گوش شنونده رسانده‌ام. به لحاظ فن بیان هم رادیو به بازی در تئاتر خیلی کمک می‌کند. این قرین‌بودن رادیو با تئاتر باعث شده که من بیشتر در رادیو ماندگار شوم و دیگر به اندازه‌ای عادت کرده‌ام که اگر رادیو نیایم مریض می‌شوم و حالم بد می‌شود. به رادیو، رادیویی‌ها، اهالی رادیو و بچه‌های رادیو خیلی ارادت دارم و خیلی با هم دوست و مثل خانواده هستیم. درواقع من عضو کوچکی از این خانواده هستم.

اوقات فراغتم، کارم است
از محبی می‌پرسیم کدام‌یک از اعضای خانواده‌اش کار او را دنبال کردند؟ وی توضیح می‌دهد: متاسفانه هیچ‌کدام! همه در حرفه خودشان هستند. زحمت‌های ما را که می‌بینند فراری می‌شوند.این بازیگر پیشکسوت در پایان درباره اوقات‌فراغتش و این‌که چقدر اهل مطالعه است صحبت می‌کند و می‌گوید: خیلی کم اوقات‌فراغت دارم. اوقات‌فراغت ما همین اینجاست. اوقات‌فراغتم در حقیقت کارم است.خیلی اهل مطالعه هستم. اگر مطالعه نباشد کار پیش نمی‌رود.بیشتر رمان،کتاب‌های علمی وبرخی اوقات هم کتاب‌های تخیلی می‌خوانم.درحال‌حاضر که وارداین سن‌وسال شدم،بیشترسراغ حافظ،سعدی و مولانا می‌روم وازآنهامدد می‌گیریم.