صندوقهای بازنشستگی در ایران با استانداردهای پایینی مدیریت میشوند و کمتوجهی به آینده، چشمانداز سختی را پیش روی شاغلان امروز و بازنشستگان آتی ترسیم میکند. گزارش رسمی وزارت رفاه نشان میدهد در سال۱۴۰۳ نسبت به سال۱۳۵۴، نسبت بیمهگذاران به مستمریبگیران تأمین اجتماعی تا عدد ۵ افول کرده و همزمان تعداد بازنشستگان با آهنگی صعودی بالا رفته که این روند از سال۱۴۱۵ سرعتی دوچندان پیدا خواهد کرد.کاهش نرخ باروری و افزایش امید به زندگی، ساختار سنی جمعیت را به سمت سالمندی سوق داده است. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ایران در دهههای آینده با چالش بحران جمعیت مواجه خواهد شد و تا سال۱۴۳۰ یکسوم جمعیت ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد. این تغییر جمعیتی، فشار زیادی بر بیمه ها وارد خواهد کرد. با توجه به اینکه اکنون صندوقهای بیمه با ناترازی شدید مواجهاند، معلوم نیست در آینده فشار هزینههای جمعیت سربار بر شانه جمعیت مولد را تاب خواهد آورد یا خیر.
سرانجام بیمه نیروی کاری که همیشه اخراج میشود
چالش دیگری که سازمان تأمین اجتماعی با آن روبهرو است این است که در سال۱۴۱۵ حدود ۵میلیون نفر بیشتر از حد معمول بازنشسته خواهند شد. این درحالی است که بزرگترین اعضای نسل زد (Z) که در حال حاضر ۲۷سال سن دارند، باید جایگزین آنها شوند.
براساس گزارشی که مجله آنلاین اینتلجنت منتشر کرده است بسیاری از جوانان نسل «زد» در ماههای ابتدایی از کار اخراج میشوند. اینجاست که باید پرسید قوانینی که سازمان در دهههای قبل تدوین کرده میتواند پاسخگوی نیازهای نسلهای آینده باشد؟ هماکنون در عصر اطلاعات هستیم تأمیناجتماعی به عنوان یک سازمان بیننسلی موظف است افق دید خود را برای ورود بیمهگذاران جدید، وسیع و بلندمدت کند.این نسل فارغ از دیدگاههای سنتی بازار کار، از ابزارهای عصر دیجیتال به عنوان قطبنمای خود استفاده میکند و معتقد است مسیرهای سنتی پسانداز، برای آنها کاربردی نخواهد بود. این افراد برای تأمین امنیت مالی و رفاه آینده خود، به تلاشهای پیشگیرانه، منابع درآمدی متنوع و برنامهریزی مالی متکی است.
رواج قراردادهای کوتاهمدت بدون بازنشستگی
از طرفی در فضای فعلی بازار کار، نوع قراردادهای کاری کوتاهمدتتر و منعطفتر شده و جابهجاییهای شغلی در بازار کار نسبت به گذشته بیشتر شده است به همین دلیل برخلاف نسلهای قبل، نسل زد به سمت کارهای آزاد و بازار کار مبتنی بر قراردادهای کاری موقت رفتهاند که بر این اساس نمیتوانند به برنامههای بازنشستگی دل خوش کنند.
این همه نشان میدهد شکل سنتی طرحهای بازنشستگی اجباری تناسبی با آینده کار در جهان و نیز در کشور ما ندارند. بهعنوان مثال سازمان تأمین اجتماعی بهشدت به دنبال زیر پوشش قرار دادن مشاغل تحت پلتفرم ازجمله رانندگان اینترنتی است، اما این گروه از مشاغل در تعریفهای سنتی از شغل نمیگنجند و این سازمان هنوز در این امر موفق نبوده است.یکی دیگر از آسیبهای سازمان تأمیناجتماعی تصمیمات و برنامهریزی ناپایدار است؛ تصمیمگیری و برنامههایی که به علت کوتهنگری، نادیده گرفتن برخی ذینفعان، تغییرات حزبی و تأثیر پیشرانهای خارج از سازمان، بارها تغییر کرده و موجب هدر رفتن منابع سازمان شده است. یکی از نیازهای مهم برای رسیدن به آینده مطلوب، ایجاد تصمیمات پایدار و انعطافپذیر است. برای مثال اجرای قانون افزایش سن بازنشستگی که در ظاهر به افزایش دارایی صندوق تأمیناجتماعی منجر میشود، ممکن است در دهههای آینده نتایجی به بار بیاورد که اکنون به آن فکر نشده است. شاید بسیاری از جوانان با تأمل در این قانون تمایل خود به بیمه شدن را از دست بدهند و دارایی صندوق با بحران مواجه شود و بسیاری احتمالات که ممکن است رخ دهند.
چشمانداز مبهم بیمهگذاران و مستمریبگیران
در این میان تأمین اجتماعی که در عمل به یک سازمان دولتی تبدیل شده است چشمانداز مشخصی برای مواجهه با بیمهگذاران جدید و مستمریبگیران خویش ندارد. براساس آنچه کامبیز لعل، کارشناس بیمه به خبرنگار قدس میگوید: با وجود اینکه منابعی که در این سازمان جمعآوری میشود دولتی نیست و کاملاً مبتنی بر زحمت و تلاشی است که نیروی کار جامعه در سالهای گوناگون بین نسلهای مختلف انجام داده و حقالناس محسوب میشود، اما مدیریت و فرایندهای درونیاش کاملاً تحت تأثیر دولت عمل میکند. دولتها همیشه نگاهشان به تأمین اجتماعی بهمثابه نگاه به یک قلک رفاهی یا دستگاه عابربانک بوده، نه نظام بیمههای اجتماعی در مفهوم کلاسیک آن.
وی درباره اینکه چه ساختاری لازم است تا سازمان تأمین اجتماعی بتواند به آن چیزی که در حقیقت ماهیت اصلی اوست برگردد، میگوید: فکر میکنم تعریف و مفهوم بیمههای اجتماعی در کلیت بدنه حکمرانی کشور باید یک بازنگری جدی شود، چون استباط درستی از نظام بیمههای اجتماعی در همه سطوح حکمرانی وجود ندارد. بنابراین، نخستین اصلاحی که باید انجام شود این دیدگاه باید در تمام سطوح حکمرانی تغییر پیدا کند. نکته دوم اینکه سهجانبهگرایی به معنای واقعی آن باید ساری و جاری باشد. در کنار اینها، اصلاحات دیگری متناسب با شرایط اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی کشور لازم است انجام شود که یکی از آنها سن بازنشستگی است و دیگری، پارامترهای بیمهای ماست. درصدی از حقوق و دستمزد که به عنوان حق بیمه کسر میشود، نحوه محاسبات حقوق و دستمزد در کل کشور و سهم بیمهها از این حقوق و دستمزد نیز از دیگر مواردی هستند که باید اصلاح شوند. به گفته وی، در حال حاضر در کشور ما، متوسط دوران مستمریبگیری از متوسط دوران بیمهپردازی بالاتر است. با این اعداد و ارقام، هیچ سازمان و نهاد بیمهای امکان پایداری در بلندمدت را ندارد، بنابراین اگر نگران وضعیت آینده و تأمین معاش شاغلان فعلی هستیم ناچاریم الگوی محاسبات بیمهای را بازنگری کنیم.
از سوی دیگر دولت با بدهی ۴۰۰ هزار تا ۷۰۰ هزار میلیارد تومان بزرگترین مقصر در عدم ایفای تعهدات تأمین اجتماعی است. کامبیز لعل میگوید: معلوم نیست این نقشه راهی که دولت به عنوان تهاتر برای تسویه مطالبات بدهکاران در حوزه تأمین اجتماعی در بودجه ترسیم کرده دردی از بیمهها دوا میکند یا خیر؟ براساس تجربههای گذشته، تسویه بدهیها بیشتر در حد حرف است تا اینکه عملیاتی شود. نکته بعدی اینکه اگر واقعاً دولت عزمی برای پرداخت بدهی خود به تأمین اجتماعی دارد، بهتر است جلو ایجاد بدهیهای جدید را بگیرد.دهقانکیا، رئیس کانون کارگران بازنشسته تأمین اجتماعی نیز به خبرنگار ما میگوید: در سال جاری، دولت ۳۴۱ همت از تأمین اجتماعی خدمات خواهد گرفت در حالی که فقط ۱۳۰همت به این سازمان پرداخت میکند یعنی ۲۱۱ همت از اصل پول سازمان در سال جاری تسویه نخواهد شد و به بدهی قبلی افزوده میشود. یعنی دولت دست در جیب ما دارد و برای ما ناترازی باقی میگذارد و به همان نسبت از خدمات و رفاهیات مد نظر در حوزههای مختلف برای بازنشستگان میکاهد، روندی که در صورت ادامه، بحرانهای جدی در سطح جامعه به بار خواهد آورد.
ضرورت ایجاد همدلی میان ذینفعان فعلی و آتی تأمین اجتماعی
در حالی که چشمانداز نسل «زد» برای مسیر بازنشستگی خود مشخص نیست و آنها با ترکیبی از سواد مالی اولیه، استفاده از فناوری و ابزارهای مختلف، منابع درآمدی متفاوت و تنوعبخشیدن به سبدهای سهامی، خود را برای آیندهای غیرقابلپیشبینی آماده میکنند و مستمریبگیران و شاغلان فعلی چشم به قل خالی این سازمان برای گذران معیشت خویش دارند، وقت آن رسیده است که تأمیناجتماعی به عنوان یک سازمان پویا برای ایجاد همدلی میان ذینفعان فعلی و آتی، سیگنالهای تغییر بازار کار را رصد و برای مواجهه با آنها آماده باشد و دولت فعلی و دولتهای بعدی باید تدوین قواعدی پایدارتر برای خروج از انفعال صنعت بیمه در کشور را در اولویت ویژه قرار دهند چراکه با روند فعلی بیمه در کشور ما دیگر بیمه نخواهد بود!
خبرنگار: زهرا طوسی