شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی اوایل آذرماه طی قطعنامهای که پیشنویس آن توسط تروئیکای اروپایی و آمریکا تهیه شده بود، با اکثریت آرا، گسترش برنامه هستهای ایران را محکوم کرد. تفاوت متن این قطعنامه با مورد پیشین که در ژوئن صادر شده بود، این بود که اولاً ادعاهای مجعول رژیم صهیونیستی را تکرار و ثانیاً ایران را مقصر عدم احیای برجام در سالهای پس از پیروزی بایدن قلمداد کرده است. البته این قطعنامه هنوز پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل مرتبط نمیکند. گرچه ایران چنان که وعده داده بود، فرایند گازدهی به سه نسل جدید از سانتریفیوژها را آغاز کرد. در این خصوص، دو نکته مهم قابل ذکر است:
۱.بهرغم گفت وگوهای مثبت مدیرکل آژانس با مسئولان عالیرتبه دولت در تهران و وعده ایران به توقف انباشت ذخایر اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در ازای عدم تصویب قطعنامه؛ شورای حکام به صدور این قطعنامه مبادرت ورزید. امری که نشان میدهد تصمیم شورای حکام فارغ از ملاحظات فنی و با سویهای کاملاً سیاسی اتخاذ شده و در چارچوب یک برنامه سیاسی کلانتر قرار دارد. این برنامه، ناظر به سال دهم برجام و غروب مکانیسم ماشه، از قصد مشترک اروپا و آمریکا برای جلوگیری از لغو کامل قطعنامههای تحریمی شورای امنیت علیه ایران حکایت دارد. در این چارچوب، صدور قطعنامههای پیاپی شورای حکام علیه ایران، مشروعیت سیاسی لازم برای تشدید فضاسازی علیه برنامه هستهای و مقدمهای بر فعالسازی مکانیسم ماشه، تلقی میشود.
۲.عدم توجه شورای حکام به امتیاز پیشنهادشده از سوی ایران بهخصوص از این منظر قابل توجه است که طبق برآورد آژانس، حدود ۴۲ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصد، در صورت غنیسازی بیشتر تا سطح ۹۰ درصد میتواند برای ساخت یک بمب هستهای کافی باشد. بیاهمیتی اروپا به این امتیاز را از این جهت باید مهم تلقی کرد که یک دهه پیش، نگرانی از ارتقای ظرفیت اورانیوم به سطح ۶۰ درصد، یکی از اهرمهای فشار ایران برای مذاکرات منتج به توافق هستهای بود. به معنای دیگر، نگرش طرف غربی به چگونگی مهار برنامه هستهای ایران تغییر کرده و این میتواند ناشی از این باشد که تجربه حمله هوایی رژیم صهیونیستی به اهداف نظامی در ایران، اعتبار گزینه نظامی را برای طرف آمریکایی و اروپایی افزایش داده و به همین دلیل، امتیاز مشخص و عینی ایران را نادیده گرفتهاند و گمان دارند که میتوانند با رویکرد تقابلی، امتیازات بیشتری از ایران بستانند.در نتیجه میتوان بیان کرد که رویکرد تعاملی با طرف غربی تا زمانی که نتوان اهرم فشار قویتری برای بیاعتبارسازی گزینه نظامی علیه تاسیسات ایران یافت، سودی برای گفت وگوهای پیشرو نخواهد داشت. نمود این امر آن که پس از گفت وگو با گروسی و وعده توقف انباشت ذخایر، طرف اروپایی نهتنها این وعده را کافی ندانست، بلکه سه کشور اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان با صدور بیانیهای از ایران خواستند که علاوه بر توقف غنیسازی در سطوح بالاتر، «فوراً ذخایر اورانیوم غنیشده خود را نیز از بین ببرد»، بنابراین به نظر میرسد تا زمانی که ایران نتوانسته گزینه حمله هوایی را نامعتبر کند، نمیتواند اهرم فشار جدیتری برای ادامه مذاکرات ژنو و نتیجهبخشی به سوی یک توافق جدید، بیابد.
خراسان