شناسهٔ خبر: 70068737 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

دانلود جزوه حقوق مدنی 3

صاحب‌خبر -

جزوه حقوق مدنی 3

دانلود جزوه

 

 

 

 

 

 

 

مثال معلق : مانند اینکه پدر به پسر بگوید فلان ماشین را به نامت میزنم به شرطی که در آزمون وکالت قبول شوی که در این قرارداد مابین پدر و پسر قبض ماشین توسط پسر منوط به قبولی در آزمون وکالت می باشد.

اثر عقود : بیع : مالکیت/اجاره : مالکیت منفعت/هبه و معاوضه وصلح : دانلود جزوه حقوق مدنی 3  عین/وکالت : اذن در وکالت اگر عقد ) معلق ( را موکول به آینده نکنیم = منجز است ؛ در حالت عادی عقد منجز می باشد.

شرایط معلق علیه:   اگر مجموع این شرایط نباشد تعلیقی وجود نخواهد داشت 

استقبالی باشد : اگر نسبت به گذشته باشد یا منجز است یا اصلا عقدی واقع نشده.

مشکوک الحُصُول باشد:   قطعی نباشد ، احتمالی باشد یعنی شاید معلق علیه محقق شود شاید هم محقق نشود.

خارجی باشد : یعنی خارج از شرایط عمومی صحت عقد و جزو ارکان آن نباشد در ماده 190ق.م باشد.

در عقد معلق دو تعلیق وجود دارد یکی تعلیق در انشاء و یکی تعلیق در مُنشاء تعلیق در انشاء:  

) اتومبیل را باتو صلح خواهیم کرد اگر... ( = باطل است تعلیق در انشاء مربوط به آینده است در حالی که باید تعلیق مضارع باشد.

تعلیق در مُُنشاء : ) مََنشاء یعنی انشاء پس مُُنشاء درست است(

) اتومبیل را با شما صلح نمودم  )همین الان( اگر( ... = علی الصول صحیح است چون تعلیق مضارع است ؛ درست است که اثر حقوقی را به آینده موکول می کنیم اما قصد فرد صلح کننده جدی تر می باشد. و البته استثنائاتی دارد : در عقودی مانندعقد نکاح یا ضمان نقل ذمه یا طلاق نمیتوان تعلیق در مُُنشاء نمود. چون نکاح عقدی عبادی و اجتماعی است ؛ در صورت وارد کردن تعلیق در مُنشاء در طلاق عرف اجتماعی آسیب می بیند )عرف بر قانون مقدم است( و در ضمان نقل بر ذمه چون باعث میشود بدهکار مشخص نشود.

 

دانلود رایگان جزوه حقوق مدنی 3

 

نکته ! :  در عقد ضمان اگر ضامن قید کند که ضامن میشوم و مضمون عنه ) ضمانت شده ( هم مدیون باشد؛ در این فرض تاکید کرده است به یکی از شروط عقد ضمان و در نتیجه عقد معلق نیست.

تفاوت عقد معلق با موجل:  

)ماده 189ق.م( : عقد منجز آن است که تاثیر آن بر حسب انشاء موقوف به امر دیگری نباشد والا معلق خواهد بود.

موجل = اجل= آنی= در لحظه مثل نسیه= مهلت دار

در عقد موجل که مصداقی ازعقود منجز  است، مالکیت و آثار حقوقی عقد در همان لحظه انعقاد و فی المجلس ایجاد میشود. حالا چه ثمن نقدا تادیه شود چه به صورت نسیه؛ اما در عقد معلق مالکیت بعد از تحقق معلق علیه حاصل میشود.

در عقد موجل ، مالکیت )اثر عقد (با انعقاد عقد منتقل می شود ولی یکی از عوضین با تاخیر تحویل داده میشود.)نسیه ،اقساطی( و باید توجه داشت که عقد موجل یکی از مصادیق عقود منجز می باشد.اما در معلق اثر عقد که مالکیت باشد بعد از حصول حادثه خارجی احتمالی آینده ) معلق علیه ( می آیند.

تفاوت عقد معلق با عقد مشروط 

عقد مشروط شرط دارد )خانه را با تو صلح میکنم به شرطی که...( اما عقد معلق تعلیق دارد )خانه را با تو صلح میکنم اگر...( و اثرش نسبت به آینده می باشد.

اگر بخواهیم اثر عقد را به آینده موکول کنیم عقد معلق خواهد شد اما در عقد مشروط عقد را معلق نمیکنیم و صرفا شرطی در عقد ذکر میکنیم و مدت آن شرط نسبت به حال است نه آینده و اگر متعهد شرط عقد مشروط را محقق نکند ما با آوردن خیار تخلف از شرط عقد را فسخ میکنیم.  

در معلق ، معلق علیه اصل است و اگر نباشد یا باطل باشد یا محقق نشوداثر عقد پدیدار نمی شود. این در حالی است که در عقد مشروط شرط جنبه فرعی دارد و رکن نیست. در نتیجه اگر شرط باطل باشد عقد صحیح است و مشروط له از امتیاز خیار تخلف از شرط برخوردار خواهد بود.

در معلق مالکیت بعدا حاصل میشود ولی در مشروط از همان ابتدا مالکیت ایجاد میشود اما شرط فرعی هم دارد.

عقدی که در آن شرط تاخیر مالکیت شده؛ )مثلا عقد ایجاد میشود ولی در آن ذکر میکنند که 3 ماه بعد مالکیت منتقل میشود( در اینجا عقد ایجاد شده اما مالکیت در حال حاضر  و فی المجلس ایجاد نمیشود و خریدار باید تا پایان مهلت شرط تاخیر مالکیت صبر کند ولی مالکیت به تبع عقدی که منعقد شده به هرحال قطعی ایجاد میشود و مصداقی از عقود منجز می باشد.

در عقد معلق ایجاب و قبول را طرفین میگویند و عقد واقع میشود ولی اثر دانلود جزوه حقوق مدنی 3 کاملاً معلق است و چه بسا که اتفاق نیفتد و مالکیت منتقل نشود مثلا شاید آن پسر در کنکور قبول نشود بنابر این مالکیت ماشینی که قرار بود پدرش به نامش بزند هم به طور تبعی اثرش را از دست میدهد گویی که اصلا از اول هیچ چیز اتفاق نیفتاده است.

نکته! : در 99 درصد مواقع عقد مشروط است.

نکته! : ملاک تشخیص عقد مشروط از عقد معلق قصد طرفین ونیت آنهاست.

یعنی اگر قصد طرفینمالکیت را بعد از حصول معلق علیه بدانند یعنی موکول به آینده کنند معلوم است که عقد معلق است ولی اگر مالکیت را از ابتدا جاری بدانند عقد مشروط است.

نکته! : عقد مشروط نیز مثل عقد موجل از مصادیق عقد منجز است.

مثال : 

اگر در معامله شرط شود میوه های خانه که مال پدر بوده بعد از بیع به پسر برسد میوه های موجود در باغ برای پسر خواهد بود ولی اگر شرط نشود میوه های موجود در باغ مال پدر بوده و بعد از رسیدن میوه های جدید آن میوه ها برای پسر خواهد بود )نظریه ناقل(

 

بررسی 3 دوران در رابطه با حصول معلق علیه:    

مثال :پدری به پسری در عید سال 1401عقد معلقی ایجاد میکند که به موجب این عقد بعد از قبولی در آزمون وکالت بهمن ماه باغی را که دارای میوه های مختلفی هست به پسرش منتقل کند.

قبل از حصول معلق علیه : در مثال پدر و پسر : در این دوران پسر حق عینی ابتدایی دارد و میتواند از تخریب مال جلوگیری نماید و باید تا بهمن ماه صبر کند تا مالک عین و منفعت شود.

بعد از حصول معلق علیه : نظریه ناقل یعنی در بهمن ماه بعد از قبولی در آزمون وکالت،  پسر هم مالک عین و هم منفعت می باشد.

عدم حصول معلق علیه : منفسخ زیرا چیزی ایجاد نشده.

آیا پسر نسبت به منافع گذشته هم مالکیت دارد ؟ خیر مگر شرط شده باشد : ماده 10 ق.م

اما در معاملات فضولی نظریه کشفی حکمی پذیرفته شده است یعنی مالکیت عین از زمان تنفیذ منتقل ولی مالکیت منافع از روز عقد فضولی. م258 ق.م

ایا میشود همان اول شرط شود منافع مال مال او باشد؟ بله ماده 10ق.م) کاتوزیانم همینو میگه( *در معاملات فضولی نظریه کاشف حکمی مورد قبول است در اینجا از همان اول نمیشود

 

برسی سه نظریه :

نظریه ناقل ——»مالکیت عین مالکیت منافع هر دو آینده است از زمان حصول معلق علیه در عقد معلق

نظریه کاشف حقیقی—-» در زمان انعقاد قرارداد هم مالک عین و هم مالک منفعت میشود ) عید 1401در مثال پدر پسر(

نظریه کاشف حکمی ——-» حد وسط کاشف و ناقل است یعنی مالکیت عین نسبت به آینده )بهمن در مثال پدر پسر(ولی مالکیت منافع از همان انعقاد عقد معلق )عید 1401(میباشد. 

 

جزوه حقوق مدنی 3 pdf

 

باتوجه به نکاتی که ذکر شد و اینکه یک عقد منعقد میشود و در اثر انعقاد آثاری دارد و حتی بسته به شرایطی انحلال می یابد؛ در ادامه نکات جدیدی راجع به بحث صحت قرارداد ها را بررسی میکنیم:

 ماده 190ق.م: این ماده شرایط عمومی صحت قراردادها را متذکر شده و چهار شرط دارد: 

الف( قصد و رضای طرفین )م191-209ق.م( ب( اهلیت طرفین )م210-213ق.م(

ج( موضوع معین که مورد معامله باشد )م214-216ق.م( د( مشروعیت جهت معامله )م217-218ق.م( خلاصه ماده 190ق.م:   

توافق اراده های خالی از عیب )بند1( از دو یا چند اهل دارای اختیار تصرف )بند2( نسبت به موضوع حاوی 10شرط )بند3( با انگیزه مشروع ، مشروط بر اینکه وارد قلمرو تراضی طرفین شده باشد. یعنی انگیزه طرفین برای یکدیگر محرز شود .)بند4( نکته: !   

در یک عقد باید تمام شرایط ماده 190ق.م رعایت شود و اگر یکی از شروط نقض شود عقد باطب می باشد مگر یک استثناء که آنهم رضا می باشد و اگر نباشد باز هم عقد صحیح است یعنی قصد و اهلیت و موضوع و مشروعیت رکن یک معامله است و اگر هر یک از این موارد نباشد عقد باطل است ولی اگر رضای طرفین که رکن نیست و از شرایط است نباشد عقد باطل نیست ولی غیر نافذ

است و بستگی به تنفیذ طرفین دارد و اگر تنفیذ توسط متعاملین صورت بگیرد عقد صحیح است و اگر تنفیذی توسط متعاملین صورت نگیردعقد غیر نافذ باقی میماند. مانند : معاملات اکراهی یا فضولی یا صغیر ممیز.

سوال : 

آیا عبارت هر معامله در ماده 190ق.م شامل ایقاعات هم می شود؟ 

دکتر شهیدی : ماده 190ق.م فقط شامل عقد می باشد و ایقاعات در این ماده جای ندارند. و به معنای خاص کلمه معامله اشاره دارند دکتر کاتوزیان : ماده 190ق.م شامل ایقاعات هم می شود و عبارت هر معامله عام الشمول می باشد و هم عقد را و هم ایقاع را شامل میشود ضمن اینکه قانون گذار در مقام بیان است و عامه مردم بیشتر عقد میبندند تا ایقاع ، ولی به این معنا نیست که ماده 190ق.م شامل ایقاعات هم نشود.

به عنوان مثال ابرای اکراهی باطل است آن هم به این دلیل که ایقاعات عقد نیست و یکطرفه است و از همان اول این عمل حقوقی را باطل اعلام نمود ولی دکتر کاتوزیان ابرای اکراهی را غیر نافذ اعلام نمودند چون بر این عقیده هستند که اگر اکراه مرتفع گردد ایقاع صحیح میشود.

فرمایش استاد حسن زاده در این باره : 

این گونه می توان نتیجه گرفت که اگر ایقاع ناشی از اکراه دانلود جزوه حقوق مدنی 3 طبق نظر دکتر کاتوزیان غیر نافذ و طبق نظر دکتر شهیدی باطل است.

سوال : چرا نظر کاتوزیان مورد قبول واقع شد ؟

چون عبارت هر معامله در ماده 190ق.م هم شامل عقد و هم شامل ایقاع میشود فلذا ابرا و فسخ اکراهی غیر ناافذ است ولی استثنائ ااً سه ایقاع داریم که اگر ناشی از اکراه باشند باطل خواهند بود .1.طلاق ، 2.خیارات فوری ) تدلیس ،عیب،غبن، رویت و تخلف از وصف( یعنی اگر سایر خیارات به صورت اکراهی باشند غیر نافذ اند ، 3.اخذ به شفعه

نکته ! : وقتی در ماده 190ق.م عبارت شرایط ذیل اساسی است آمده یعنی : همه شرایط ذکر شده باید رعایت شود.

1. قصد و رضای طرفین : یعنی هر دو طرف هم قاصد باشند و هم راضی ؛ آن وقت با جمیع شرایط ) ارکان( ذکر شده در ماده

190ق.م عقد ایجاد میشود. 

مراحل تکوین اراده:   

مرحله خطور به ذهن ) تصور (

مرحله تفکر ) تدبر (

مرحله شوق درونی ) رضا ( شرط                فقدان  آن باعث غیر نافذ بودن میشود.          اراده باطنی باید ابراز و به فعلیت برسد.

ماده 191ق.م : عقد محقق می شود به قصد انشاء به

مرحله تصمیم جدی ) قصد ( رکن               فقدان آن باعث باطل بودن معامله میشود.                شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت بر قصد کند. عقد

ابراز باید به چه نحو باشد ؟              چیزیمحقق  که می شود دلالت به بر قصدقصد  کند.انشاء  به شرط مقرون بودن به طبق مواد 191/192/193ق.م ابراز باید :  بالفعل ، بالفظ ، مکتوب ، با اشاره ، سکوت همراه با قرینه ، ماشین های خودکارATM ماده 192ق.م : در مواردی که برای طرفین یا یکی از آنها تلفظ ممکن نباشد اشاره که مبین قصد و رضا باشد کافی خواهد بود.

ماده 193ق.م : انشاء معامله ممکن است به وسیله عملی که مبین قصد و رضا باشد مثل قبض و اقباض حاصل گردد مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد.

سوال : توافق اراده ها یا وحدت قصد بین متعاملین یعنی چه ؟ ) بند1ماده 190ق.م()م194ق.م(

در معنای کلی یعنی روی حرف هم حرف نزنند )تعارضی بین حرف آنها نباشد( یعنی موجب )پیشنهاد دهنده( و قابل )پذیرنده( هردو یک چیز بخواهند وگرنه  : ما وَقعََ لََم یُقصَدَ وَ ما قُصدَِ لَمَ یَقََع : آنچه واقع شده مورد قصد قرار نگرفته و آنچه قصد شده واقع نشده

م194ق.م: الفاظ و اشارات و اعمال دیگر که متعاملین به وسیله آن انشاء معامله مینمایند باید موافق باشد به نحوی که احد طرفین همان عقدی را قبول کند که طرف دیگر قصد انشاء آن را داشته است والا معامله باطل خواهد بود.

بیشتر بفهمیم : 

توافق اراده ها بر روی چه چیزی باید قرار بگیرد ؟ برروی : )نوع/ خصوصیات/ موضوع/ مصداق/ کمیت و مقدار/ کیفیت و وصف اساسی( به عبارتی هر دو یک چیزی را بخواهند که مفهوم آن به جزئی ترین حالت ممکن در آمده باشد. مثال صحیح: 

الف بگوید : فروختم ماشین لیفان620، 1800CC، رنگ سفید، مدل 1395، با این مقدار رنگ، با شماره تنه فلان/ب بگوید : خریدم همینو.þ

نوع عقد:   

مثال 1. الف بگوید مال را به تو فروختم ولی ب بگوید قبول کردم آن را به صلح که باطل استý مثال2. الف بگوید مال را به تو هبه کردم ولی ب بگوید قبول کردم آن را به بیع که باطل است ý خصوصیات عقد:  

مثال 1.  الف بگوید مال را به صورت بیع حال به تو فروختم ولی ب بگوید قبول کردم به صورت بیع موجل که باطل استمثال 2. الف بگوید مال را به صورت معلق به تو فروختم ولی ب بگوید قبول کردم به صورت منجز که باطل است ý موضوع عقد:  

مثال 1. الف بگوید ماشین را به تو فروختم ولی ب بگوید قبول کردم خانه را که باطل استý مثال2. الف بگوید لپتاپ را به تو فروختم ولی ب بگوید قبول کردم اسپیکر را که باطل است ý مصداق عقد:  

مثال 1. الف بگوید پژو را به تو فروختم ولی دانلود جزوه حقوق مدنی 3 بگوید قبول کردم بنز را که باطل استý

مثال2. الف بگوید کیف لپتاپ را به تو فرختم ولی ب بگوید قبول کردم کیف ورزشی را که باطل استý مقداروکمیت:  

مثال1. الف بگوید 4کیلو برنج را به تو فروختم ولی ب بگوید قبول کردم 2کیلو را که باطل استمثال2. الف بگوید 5تن سیمان را به تو فروختم ولی ب بگوید قبول کردم 10تن را که باطل استý   کیفیت یا وصف اساسی:  

الف قصد میکند لباسی را بخرد که رنگ مشکی و فلان مارک و سایز خر ایکس لارج را داشته باشد. اگر همگی این وصف ها نباشد عقدی واقع نمیشود زیرا در مراحل تکوین اراده وصف اساسی ایجاد کننده رضا یا شوق درونی است که یک مرحله قبل از قصد و تصمیم جدی است و اگر رضا یا شوق درونی حاصل نشود قصدی هم اتفاق نخواهد افتاد در نتیجه عقد صحیح ایجاد نخواهد شد و باطل خواهد بود.

نکته 1 : وصف مهم یک درجه پایین تر از وصف اساسی است مانند رنگ مشکی در مثال بالا ، اگر وصف اساسی رعایت نشود عقد باطل است ولی اگر وصف مهم رعایت نشود عقد صحیح است ولی حق فسخ توسط خیار تخلف از وصف را خریدار خواهد داشت.

نکته 2 : در کنار وصف مهم و اساسی وصف فرعی هم وجود دارد که از درجه اهمیت کمی برخوردار است مثلا دکمه لباس یا زیپ لباس.

تفاوت هبه و صلح 

در هبه قبض توسط موجب مهم است ولی در صلح مهم نیست.

در صلح ثمن از جانب قابل به موجب پرداخت میشود ولی عقد هبه بلا عوض ) مجانی ( است.

 

سوال : توافق بر روی چه ارکانی باید صورت گیرد ؟ ارکان اساسی یا فرعی یا هردو ؟ برو صفحه بعد جوابشو ببینJî

فقط ارکان اساسی ) ثمن و مبیع(  لازم است نه فروعات که باید فروعات را به قانون تکمیلی و عرف بسپاریم در نتیجه برای اینکه عقد واقع شود کافی است بر روی ارکان اساسی توافق کنیم مثلا در عقد بیع بر روی ثمن و مبیع توافق میکنیم و فروعات را به عرف و قانون تکمیلی میسپاریم.

ممکن است طرفین توافق را منوط بر موافقت در تک تک جزئیات عقد بدانند یعنی وقتی عقد به معنای واقعی ایجاد می شود که رد تمام شروط ضمن عقد نیز توافق نمایند.

شرایط ایجاب

کامل باشد  : یعنی در عقود معوض هر دو عوض را در بر بگیردیعنی موجب هم مبیع و هم ثمن رو به صورت شفاف و کامل به قابل توضیح بدهد. مثلا در عقد بیع بگوید یک واحد آپارتمان طبقه همکف با فلان مشخصات را فروختم به مبلغ 4 میلیارد تومان.

مبیع : واحد آپارتمان با فلان مشخصات ثمن : 4 میلیارد تومان 

 

قاطع باشد : موجب خیلی جدی و بدون شک پیشنهاد خود را به قابل عرض کند. به قدری که به محض قبولی عقد واقع شود.)دو دل نباشد و شکی در کارش نباشد(.

 

مشخص : یعنی موضوع ایجاب مبهم نباشد یعنی هم معلوم باشد)به علم برسیم( و هم معین باشد )تردید نداشته باشیم( الف( معلوم باشد یعنی چی ؟ یعنی علم به 3 چیز داشته باشیم : 1. مقدارمبیع 2.جنس مبیع3.وصف مبیع مثال : 10 کیلو برنج دم سیاه کلات 

ماده 342 ق.م :  مقدار و جنس و وصف مبیع باید معلوم باشد ماده 351 ق.م : 

 در صورتی که مبیع، کلی )یعنی صادق بر افراد عدیده( دانلود جزوه حقوق مدنی 3 ، بیع وقتی صحیح است که مقدار و جنس و وصف مبیع ذکر شود

 

ب( معین باشد یعنی چی ؟ 

مثال : فروختم آپارتمان 100 متری را یا 70 متری را بلاخره کدام را ؟

 

خطاب به شخص معین : موجب باید مخاطب ایجاب که قابل باشد را مشخص نماید. و به عبارتی اگر همان مخاطب قبول کند عقد با همان فرد واقع میشود.

اما اگر شخص دیگری قبول کند عقدی نسبت به شخص دیگر واقع نمیشود. مگر اینکه ایجاب خطاب به عموم باشد و در این صورت اگر 3 شرط کلی ایجاب محرز باشد اولین کسی که قبول کند عقد با همان فرد واقع میشود. مثال آگهی هایی گه در دیوار گذاشته میشود.

مثال: 10 کیلو برنج دم سیاه کلات را به مبلغ 2 میلیون تومان به آقایx  فروختم.

شرایط قبول : 

مطلق و بدون قید و شرط : اگر قبول صورت گیرد ولی همراه باشرط باشد عقد باطل است و واقع نمیشود بلکه خود ایجاب جدیدی است

)ایجاب متقابل صورت گرفته( که اگر این ایجاب جدید )متقابل( بدون قید و شرط قبول شود عقد واقع میشود )عقد واقع شده عقد جدید است( 

 

به عنوان مثال اگر الف آپارتمان طبقه اول با فلان مشخصات را به 4 میلیارد پیشنهاد دهد و ب قبول کند ولی به مبلغ 3 میلیارد و 800 میلیون تومان  در این صورت این عقد واقع نمیشود و ایجاب جدیدی شکل گرفت و اگر الف قبول کند به 3 میلیارد و 800 میلیون تومان لیکن تا 3 ماه مجانا حق استفاده داشته باشد در اینجا باز هم ایجاب جدیدی است و اگر ب قبول کند عقد آخر واقع میشود و اگر ب قبول نکند و ایجاب جدید شکل میگیرد.

 

قبول حاوی شرایط و قیود ایجاب باشد : الف پیشنهاد میدهد خانه ام را به 4 میلیارد تومان فروختم به صورت 3 میلیارد نقدی و دو فقره چک پانصد میلیونی و هر چک دوماه مدت دارد. اگر ب قبول کند و بگوید قبول میکنم ولی با سََفته ، این خود ایجاب جدیدی است و اگر الف قبول کند عقد با سفته واقع میشود یعنی موجب هر شرایطی را گفت قابل باید بدون قید و شرط قبول کند.

 

قبول مسبوق به رد نباشد : یعنی سابقا ایجاب توسط قابل رد نشده باشد. اگر قابل ایجاب را رد کرده باشد هزار بار هم که قبول کند فایده ای ندارد چرا که عقد باطل را که نمیتوان صحیح کرد. و قبول بعدی هیچ تاثیری ندارد چراکه باید ایجابی باشد تا قبولی صورت گیرد.

 

قبول مسبوق به عقد معارض نباشد : در ایجاب به عموم اولین کسی که قبول کند عقد باهمان فرد شکل میگیرد و اگر سایر افراد قبول کنند عقد واقع نمیشود. چون سابقا یک عقد معارضی واقع شده است. و عقد سابق تقدم دارد.

 

نه موجب نه قابل فوت یا محجور نشده باشند : 

چرا که با فوت یا حجر ایجاب از بین میرود و نوبت به قبول نمیرسد و اگر قابل هم فوت کند به وراثش نمیرسد. حتی اگر ایجاب همراه با التزام هم باشد بازهم با فوت یا حجر از بین میرود و قبول بعدی تاثیری ندارد.

 

قبول سالبه به انتفاع موضوع نباشد : )همان دانلود جزوه حقوق مدنی 3 شدن مبیع( وقتی موضوعی نیست و مثلا اتومبیل پس از ایجاب تلف شده است معلوم است که قبول تاثیری ندارد و عقد واقع نمیشود.

 

در ادامه ی مباحث مربوط به بند 1 از ماده 190ق.م بعد از مراحل تکوین اراده و ابراز و مبرزات و توافق اراده و شرایط ایجاب و قبول به مباحث مربوط به مکان انعقاد عقد و زمان انعقاد و عیوب اراده میرسیم که در ادامه این 3 مبحث را به مراتب بررسی خواهیم کرد: 

 

مکان انعقاد عقد : 

مثال :  موجب پیشنهاد به انعقاد عقد در مشهد میدهد ولی قابل در تهران می باشد حالا عقد در کجا واقع میشود ؟ در تهران زیرا قبول موخر است نسبت به ایجاب و تا قبولی صورت نگیرد عقدی صورت نمیگیرد. 

در تعریف مکان وقوع عقد استاد این چنین بیان کردند که مکان وقوع عقد مکانی است که بخش اخیر علت تامه یعنی قبول در آنجا صورت میگیرد. به عنوان مثال اگر پیشنهاد از طریق ایمیل در مشهد صورت گیرد و قبول از این طریق در اصفحان صورت گیرد مکان وقوع عقد شهر اصفهان است

نکته ! : دادگاه صالح در خصوص رسیدگی به دعاوی عقود : محل اقامت خوانده _ محل اجرای دادرسی : محل انعقاد عقد زمان انعقاد عقد :

در عقود مکاتبه ای زمان انعقاد فی المجلسی است که عقد مکاتبه میشود و به سمع و بصر متعاملین میرسد.

ماده 194ق.م

الفاظ و اشارات و اعمال دیگر که متعاملین به وسیله آن انشاء معامله مینمایند باید موافق باشد به نحوی که احد طرفین همان عقدی را قبول کند که طرف دیگر قصد انشاء آن را داشته است والا معامله باطل خواهد بود.  

اما در عقد فی مابین متعاملین غایب چی ؟ در عقد فی مابین متعاملین غایب 4 نظر مفروض است:

اعلان قبول

ارسال قبول

وصول قبول

4. اطلاع از قبول ) اعلام قبول ( توسط قابل به موجب þ

مثال : الف طی یک نامه ای که به شخص ب میفرستند ایجاب کند که تعداد 10 یخچال را با شرایط و مبلغی که در نامه ذکر شده میفروشم و شخص ب در اصفحان قبول کند. حالا انعقاد عقد از چه زمانی رخ داده است؟ 

از زمان اطلاع از قبول ) زمانی که شخص ب در اصفحان بگوید قبول کردم و این قبول را به اطلاع موجب برساند( ولی در حقوق ایران با استناد به ماده 191 قانون مدنی عقد زمانی واقع میشود که عقد با اعلان قبول همراه باشد  یعنی همزمان با اعلان عقد واقع میشود.

به عبارتی اگر اراده باطنی ابراز شود عقد واقع میشود بنابر این بین 4 نظریه نظریه اعلان قبول پذیرفته شده و همین که مخاطبی که در شیراز است قبول خود را با لفظ یا عمل یا کتابت یا سکوت مقرون به رضایت  به موجب ابراز کند برای صحت عقد کافی است مگر اینکه توافق طرفین بر این باشد که زمانی عقد واقع میشود که قبول ارسال شود یا وصول شود یا اطلاع از قبول.

) کاتوزیان( : ارسال قبول اگر چه یکی از بهترین راه ها برای ابراز اراده است ولی تنها ترین راه نیست پس ارسال طرقیت دارد نه موضوعیت.

)شهیدی( : ارسال موضوعیت دارد و نظریه ارسال را پذیرفته در حقوق تجارت در حق العمل کاری می داند و نظریه ارسال را به عنوان موضوعیت پذیرفته است.

 

 

ایوب اراده:   

الف(  مخل صحت عقد                           ب ( غیر مخل صحت عقد الف ( مخل صحت عقد:  یعنی در صحت عقد خلل ایجاد میکنند.

اشتباه ç از محل قصد عبور میکند ç باطل ç مانند اینکه یک ماشین بخریم و پول زیاد بدهیم با این تصور که این ماشین عتیقه است ولی بعدا معلوم شود که بر خلاف تصور ما عتیقه نبوده است. ) تصور نادرست از واقعیت ( 

اکراه  çاز محل رضا عبور میکند çغیر نافذ و اگر تنفیذ کنیم çصحیح است و اگر تنفیذ نکنیم ç  باطل 

نکته ! : اگر معامله ناشی از تهدید باشد معامله اکراهی محسوب میشود و غیر نافذ است و بعد از زوال کُرّّه  اگر مُکُره ) تهدید شونده ( اجازه دهد یعنی تنفیذ کند عقد نافذ می باشد و اگر رد کند عقد باطل می شود و اگر رد کند عقد باطل می شود. 

مثال : الف به ب بگوید می گوید موبایلت را هبه یا صلح محاباتی کن واگرنه آبرویت را میبرم که در این مورد معامله اکراهی است اگر اکراه به درجه ای باشد که قصد را زایل کند عقد باطل است.

توضیح اکراه:  

برای اکراه 4 مورد شرط است : 

عمل اکراه آمیز باشد : یعنی شخص واقعا تهدید شود دانلود جزوه حقوق مدنی 3 نیاد بگه گوشیتو به من هبه کن وگرنه زنگ خونتونو با آدامس خرسی یکسره میکنم.

 پس اکراه باید متناسب باشد و مجرد خوف از شخصی اکراه محسوب نمیشود.

موثر باشد : روی فرد تاثیر بگذاره یعنی اکراه متاسب با شخص مکره باشد و تاثیر گذار باشد.

نامشروع باشد : اکراه از جانب قانون و مشروع نباشد مثلا نیاد بگه من در مورد کاری که باید برای من انجام بدی برگه جلبتو دارم و اگر انجام ندی جلبت میکنم.

مستقیما باعث ایجاد اثر حقوقی کند : مثلا شخصی بگه بیا دفترخونه شماره فلان و خونتو بزن به نامم وگرنه بچتو میکشم. یا در مثال دیگر شخصی به من بدهکار است و از من عکس و فیلم دارد و میگوید بیا طلبی که از من داری ابراء کن وگرنه فیلم و عکس هاتو پخش میکنم.

ولی غیر مستقیم نمیشود مثلا فردی من را به آبروریزی تهدید میکند و میگوید 4ماه به من ماهی 15 میلیون تومان بده و ماشینم رو میفروشم تا بتونم پولشو بدم و بر اثر این اکراه عمل حقوقی غیر مستقیمی انجام داده ام.

 

توضیح اشتباه : علی القاعده باعث بطلان عقد نمیشود مگر در دو صورتیکه حتما عقد را باطل میکند: 

اشتباه در خود موضوع معامله :

 اشتباه در وصف اساسی ) که این وصف اساسی برای هر کس سلیقه ای هست( 

ماده 200 قانون مدنی : اشتباه وقتی موجب عدم نفوذ معامله است که مربوط به خود موضوع معامله باشد.

مثلا تو یک 206رو که میخوای  معامله کنی به خاطر رنگ مشکی متالیکشه که میخوایش حالا این معیار وصف اساسی برای هرکسی میتونه متفاوت باشه مثلا اگه یکی دیگه بیاد پای معامله شاید شاسی های سالمش یا موتورسالمش براش وصف اساسی باشه.

شخصیت علت عمده عقد باشد :

 ) یعنی به خاطر شخصیت واعتبار طرف معامله شما معامله را انجام دهید(

ماده 201 قانون مدنی: اشتباه درشخص طرف به صحت معامله خللی وارد نمیآورد مگر در مواردی که شخصیت طرف علت عمده عقد بوده باشد.

مثل شرکت های تضامنی در حقوق تجارت که شرکت های شخص هستند ، ما به خاطر شخصیت افراد داخل شرکت با آن شرکت وارد معامله میشیم و فعالیت های تجاری انجام میدیم.) مثلا شرکت تضامنی ایلان ماسک و شرکاء(  و شخص ایلان ماسک اعتبار مهمی برای ما ایجاد میکند.

اشتباه در شخص به طور کلی در 3 حالت پیش می آید:   

1. هویت مادی شخص : یعنی هویت فیزیکی یا جسمی شخص مثلا شما با شخصی به نام علی حسینی دوست هستی و ایشونم یه برادر دوقلو داره به نام امیر حسینی و شما با علی قراردادی برای انجام کار خدماتی میبندی و شما فکر میکردی علی بوده ولی انگار با امیر قرارداد بستی.

و در اینجا شما هویت فیزیکی و جسمی علی رو با امیر اشتباه میگیری و اگر علی شخصیت عمده برای شما باشد قراردادی که با امیر بستی باطله.

هویت مدنی شخص : یعنی جایگاه اجتماعی طرف برای شما وصف اساسی هست. مثل اینکه شما با شخصی قرارداد میبندی مثل مهران مدیری در فیلم هزار چهره و شما فکر میکردی ایشون مدیر عامل شرکت تمیز گستر اندیشان هست ولی محرز میشه که ایشون خودشو به اون شخصیت جا زده و با شما قرارداد بسته در این صورت هم چون هویت مدنی مدیر عامل شرکت تمیز گستر اندیشان برای شما وصف دانلود جزوه حقوق مدنی 3 بوده معامله باطل میشه.

وصف اساسی شخص : همان وصف اساسی که در مبیع در نظر میگرفتیم که سلیقه ای بود ولی در اینجا همان وصف اساسی در شخصیت طرف معامله است.

مثلا : استاد میخوان برای موسسه آسیا تعدادی مشاور پشتیبان برای دانشجویان موسسه استخدام کنند و در نظرشون این هست که این مشاور ها باید خدمت سربازی رفته باشند و متاهل باشند و حداقل لیسانس حقوق را داشته باشند و بالای 20 سال را داشته باشند ) مواردی که در مثال ذکر شد وصف اساسی بود که استاد حسن زاده برای انتخاب مشاور و استخدام در مجموعه مد نظر داشتند(