شناسهٔ خبر: 70027338 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

داستان زندگی ویگن: صدایی که ۹۵ ساله شد! +عکس ‌های منتشرنشده

۲ آذر مصادف بود با نودوپنجمین سالگرد تولد ویگن دِردِریان، خواننده و آهنگساز ارمنی‌تباری که تاثیر مهمی در دگرگونی موسیقی پاپ ایرانی داشت.

صاحب‌خبر -

به گزارش اطلاعات آنلاین، ویگن از خانواده‌ای می‌آمد که روزگار پرمصیبتی را به چشم دیده بودند. پدرش از بازماندگان کشتار ارامنه به دست حکومث عثمانی بود که می‌خواست نسل ارمنی‌ها را از روی زمین‌ تحت سیطره امپراطوری وسیعش براندازد. پدر برای در امان ماندن از شر عثمانی‌ها رهسپار ایران شد و خودش را به همدان رساند. در همدان در باغی ساکن شد و به نوه صاحب باغ دل باخت. اقبالش بلند بود که از سایه مرگ به دامن عشق افتاد. حاصل این ازدواج شد ۵ پسر و ۳ دختر. یکی از این پسرها ویگن بود و پسر دیگر، کارو، برادر بزرگ ویگن که بعدها هر دو در آسمان موسیقی و ادبیات ایران از نام‌های ماندگار شدند.

داستان زندگی ویگن: صدایی که ۹۵ ساله شد! +عکس ‌های منتشرنشده

گیتار سرباز امریکایی

مثل هر خانواده پرجمعیتی، مسئله اصلی خانواده ویگن هم تامین معاش بود. نشد که پی درس‌ومشق برود. تحصیلات متوسطه‌اش که تمام شد، رفت و در شرکت راه‌آهن به عنوان نقشه‌بردار مشغول کار شد. از نوجوانی دلش پرمی کشید برای موسیقی. در زمان حضور متفقین در همدان، از سربازی امریکایی گیتاری خرید به قیمت چهار تومان و از شوهرخواهرش که کمی گیتار زدن می‌دانست، یاد گرفت که چطور صدای این ساز را درآورد. در کافه‌های همدان به زبان‌های ارمنی، فارسی و اسپانیایی می‌خواند و به واسطه دم گرمش که در شنوندگانش کارگر افتاده بود، زود به شهرت رسید و اسمی درکرد.

داستان زندگی ویگن: صدایی که ۹۵ ساله شد! +عکس ‌های منتشرنشده

آشنایی با شاعر

ابتدای دهه ۱۳۳۰، ۲۲ ساله بود که وارد تهران شد و در کافه‌رستورانی به نام باغ شمیران در تقاطع خیابان فردوسی و استانبول شروع به اجرا کرد. این کافه‌رستوران به لطف حضور کارو که از شاعران نیمایی بود پاتوق شاعران و روشنفکران بود و دوستداران موسیقی پاپ و جاز هم که در آن دوره موسیقی رایج نبود، به این کافه سر می‌زدند. در همین کافه با یکی از همکارانش که در بلندی نام و آوازه ویگن نقش بسزایی داشت آشنا شد. ناصر رستگارنژادِ شاعر که در شاعری دستی توانا داشت و از آمدوشدکنندگان به کافه بود، شبی ویگن را دید و از استعدادش چنان سر ذوق آمد که همان شب قطعه‌ای مخصوص ویگن سرود تا اجرا کند. چند روز بعد ترانه رستگارنژاد که «رقیب» نام داشت، با صدای ویگن در رادیو ضبط شد.

 سیروس جراح زاده، منصور سپهرنیا و ویگن و أرمان  سیروس جراح‌زاده، منصور سپهرنیا، ویگن و آرمان

از موسیقی تا سینما

صفحات ویگن به سرعت فروش می‌رفت و هر آهنگ جدیدش وِرد زبان جوانان می‌شد. فقط صدای ویگن نبود که متمایز بود. اندام ورزیده و ورزشکاری و قد و بالای بلندش هم او را به کاندیدای ستاره شدن بدل کرد و خیلی زود با کمک‌هایی که از این‌طرف و آن‌طرف رسید، سری بین سرها درآورد و بعد از مدتی به ستاره‌ای یکه و بی‌رقیب بدل شد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۵ در ۱۷ فیلم بازی کرد و برای ۲۸ فیلم خواند. در سینما به اندازه موسیقی موفق نبود، اما لطمه‌ای هم از بابت سال‌های بازیگری‌اش به حرفه خوانندگی‌اش نخورد.

داستان زندگی ویگن: صدایی که ۹۵ ساله شد! +عکس ‌های منتشرنشده

دوستی با تختی

مرحوم غلامرضا تختی از دوستان نزدیک ویگن بود که علاقه زیادی به صدای او داشت. یک‌شب وقتی ویگن اجرایی داشت، غلامرضا تختی به پشت‌صحنه رفت و از او خواست که آهنگ موردعلاقه‌اش یعنی «لالایی» را اجرا کند. «لالایی» آهنگی غمگین بود و تناسبی با اجرای آن شب ویگن نداشت. با این حال ویگن روی رفیقش را زمین نزد و بعد از دو سه آهنگ که اجرا کرد، روی سن گفت امشب جهان‌پهلوان تختی اینجاست و از من خواسته «لالایی» را اجرا کنم. اگر سکوت کنید، آهنگ مورد علاقه جهان پهلوان را می‌خوانم. بعد از مرگ تختی، ویگن هر وقت این آهنگ را اجرا می‌کرد، گریه امانش نمی‌داد. یاد رفیق زودپرکشیده‌اش می‌افتاد و چشمانش خیس می‌شد.

ویگن و ملکه رنجبر در نمایی از فیلم اعتراف ۱۳۴۵ ویگن و ملکه رنجبر در نمایی از فیلم اعتراف ۱۳۴۵

آهنگ انقلابی

ویگن با اجرای آهنگ «مهتاب» که آندارنیک تنظیمش کرد و شعرش را ناصر رستگارنژاد گفت و جازش را نیکول الوندی زد، یکی از بی‌همتاترین آهنگ‌های ایرانی را خواند. این آهنگ از مدل مألوف دستگاهی موسیقی ایرانی تبعیت نمی‌کرد و به موسیقی غربی شباهت داشت. آهنگی که در زمان خودش انقلابی در موسیقی ایران محسوب می‌شد. یکی دیگر از آهنگ های معروف ویگن، «شاه‌داماد» بود که هنوز که هنوز است در مراسم عروسی جوانان این روزگار پخش می‌شود و طنین سرور و شادی را به آغاز یک زندگی عاشقانه هدیه می‌کند.  

ویگن بعد از انقلاب ساکن امریکا شد و باز هم خواند، اما در این سال‌ها بیشتر خاطرات سال‌های دور را با حسرت و دریغ تکرار می‌کرد. ویگن ۴ آبان ۱۳۸۲ در اثر سرطان درگذشت. یادش گرامی.

به گزارش اطلاعات آنلاین، ویگن از خانواده‌ای می‌آمد که روزگار پرمصیبتی را به چشم دیده بودند. پدرش از بازماندگان کشتار ارامنه به دست حکومث عثمانی بود که می‌خواست نسل ارمنی‌ها را از روی زمین‌ تحت سیطره امپراطوری وسیعش براندازد. پدر برای در امان ماندن از شر عثمانی‌ها رهسپار ایران شد و خودش را به همدان رساند. در همدان در باغی ساکن شد و به نوه صاحب باغ دل باخت. اقبالش بلند بود که از سایه مرگ به دامن عشق افتاد. حاصل این ازدواج شد ۵ پسر و ۳ دختر. یکی از این پسرها ویگن بود و پسر دیگر، کارو، برادر بزرگ ویگن که بعدها هر دو در آسمان موسیقی و ادبیات ایران از نام‌های ماندگار شدند.

داستان زندگی ویگن: صدایی که ۹۵ ساله شد! +عکس ‌های منتشرنشده

گیتار سرباز امریکایی

مثل هر خانواده پرجمعیتی، مسئله اصلی خانواده ویگن هم تامین معاش بود. نشد که پی درس‌ومشق برود. تحصیلات متوسطه‌اش که تمام شد، رفت و در شرکت راه‌آهن به عنوان نقشه‌بردار مشغول کار شد. از نوجوانی دلش پرمی کشید برای موسیقی. در زمان حضور متفقین در همدان، از سربازی امریکایی گیتاری خرید به قیمت چهار تومان و از شوهرخواهرش که کمی گیتار زدن می‌دانست، یاد گرفت که چطور صدای این ساز را درآورد. در کافه‌های همدان به زبان‌های ارمنی، فارسی و اسپانیایی می‌خواند و به واسطه دم گرمش که در شنوندگانش کارگر افتاده بود، زود به شهرت رسید و اسمی درکرد.

داستان زندگی ویگن: صدایی که ۹۵ ساله شد! +عکس ‌های منتشرنشده

آشنایی با شاعر

ابتدای دهه ۱۳۳۰، ۲۲ ساله بود که وارد تهران شد و در کافه‌رستورانی به نام باغ شمیران در تقاطع خیابان فردوسی و استانبول شروع به اجرا کرد. این کافه‌رستوران به لطف حضور کارو که از شاعران نیمایی بود پاتوق شاعران و روشنفکران بود و دوستداران موسیقی پاپ و جاز هم که در آن دوره موسیقی رایج نبود، به این کافه سر می‌زدند. در همین کافه با یکی از همکارانش که در بلندی نام و آوازه ویگن نقش بسزایی داشت آشنا شد. ناصر رستگارنژادِ شاعر که در شاعری دستی توانا داشت و از آمدوشدکنندگان به کافه بود، شبی ویگن را دید و از استعدادش چنان سر ذوق آمد که همان شب قطعه‌ای مخصوص ویگن سرود تا اجرا کند. چند روز بعد ترانه رستگارنژاد که «رقیب» نام داشت، با صدای ویگن در رادیو ضبط شد.

 سیروس جراح زاده، منصور سپهرنیا و ویگن و أرمان  سیروس جراح‌زاده، منصور سپهرنیا، ویگن و آرمان

از موسیقی تا سینما

صفحات ویگن به سرعت فروش می‌رفت و هر آهنگ جدیدش وِرد زبان جوانان می‌شد. فقط صدای ویگن نبود که متمایز بود. اندام ورزیده و ورزشکاری و قد و بالای بلندش هم او را به کاندیدای ستاره شدن بدل کرد و خیلی زود با کمک‌هایی که از این‌طرف و آن‌طرف رسید، سری بین سرها درآورد و بعد از مدتی به ستاره‌ای یکه و بی‌رقیب بدل شد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۵ در ۱۷ فیلم بازی کرد و برای ۲۸ فیلم خواند. در سینما به اندازه موسیقی موفق نبود، اما لطمه‌ای هم از بابت سال‌های بازیگری‌اش به حرفه خوانندگی‌اش نخورد.

داستان زندگی ویگن: صدایی که ۹۵ ساله شد! +عکس ‌های منتشرنشده

دوستی با تختی

مرحوم غلامرضا تختی از دوستان نزدیک ویگن بود که علاقه زیادی به صدای او داشت. یک‌شب وقتی ویگن اجرایی داشت، غلامرضا تختی به پشت‌صحنه رفت و از او خواست که آهنگ موردعلاقه‌اش یعنی «لالایی» را اجرا کند. «لالایی» آهنگی غمگین بود و تناسبی با اجرای آن شب ویگن نداشت. با این حال ویگن روی رفیقش را زمین نزد و بعد از دو سه آهنگ که اجرا کرد، روی سن گفت امشب جهان‌پهلوان تختی اینجاست و از من خواسته «لالایی» را اجرا کنم. اگر سکوت کنید، آهنگ مورد علاقه جهان پهلوان را می‌خوانم. بعد از مرگ تختی، ویگن هر وقت این آهنگ را اجرا می‌کرد، گریه امانش نمی‌داد. یاد رفیق زودپرکشیده‌اش می‌افتاد و چشمانش خیس می‌شد.

ویگن و ملکه رنجبر در نمایی از فیلم اعتراف ۱۳۴۵ ویگن و ملکه رنجبر در نمایی از فیلم اعتراف ۱۳۴۵

آهنگ انقلابی

ویگن با اجرای آهنگ «مهتاب» که آندارنیک تنظیمش کرد و شعرش را ناصر رستگارنژاد گفت و جازش را نیکول الوندی زد، یکی از بی‌همتاترین آهنگ‌های ایرانی را خواند. این آهنگ از مدل مألوف دستگاهی موسیقی ایرانی تبعیت نمی‌کرد و به موسیقی غربی شباهت داشت. آهنگی که در زمان خودش انقلابی در موسیقی ایران محسوب می‌شد. یکی دیگر از آهنگ های معروف ویگن، «شاه‌داماد» بود که هنوز که هنوز است در مراسم عروسی جوانان این روزگار پخش می‌شود و طنین سرور و شادی را به آغاز یک زندگی عاشقانه هدیه می‌کند.  

ویگن بعد از انقلاب ساکن امریکا شد و باز هم خواند، اما در این سال‌ها بیشتر خاطرات سال‌های دور را با حسرت و دریغ تکرار می‌کرد. ویگن ۴ آبان ۱۳۸۲ در اثر سرطان درگذشت. یادش گرامی.