شناسهٔ خبر: 70009960 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

دانشگاه هنر پس از پزشکیان

صاحب‌خبر -

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: دانشجویان دانشگاه هنر می‌گویند که شرایط با آمدن سیدبهشید حسینی تغییر کرده است. ۲۴ مهر سرپرست دانشگاه هنر تهران، سیدبهشید حسینی، منصوب شد.

خبرنگار انصاف نیوز برای تهیه گزارش ساعاتی به دانشگاه هنر رفته است؛ دانشجویان که در دولت پیش از وضعیت به‌شدت شکایت داشتند حالا از تغییر برخوردها و تکرار نشدن درگیری‌های حراست با دانشجویان، ممکن شدن گفت‌وگوی مستقیم دانشجویان با رئیس دانشگاه، خوشحالی واقعی دانشجویان، احیای کانون‌ها و جشنواره‌هایشان، امیدواری، تشکیل شورای صنفی و… می‌گویند.

پس از انتصاب سیدبهشید حسینی در فضای سیاسی و رسانه‌ای هجمه‌هایی علیه او شکل گرفت طوریکه محمد سراج، نماینده‌ی مجلس حرف از استیضاح وزیر بر سر این انتصاب می‌زد. همزمان با این اتفاقات دانشجویان هنر کارزاری در حمایت از حسینی راه انداختند.

سیدبهشید حسینی

هر چند بنابر این گزارش به نظر می‌رسد تغییراتی از جنس تغییر رئیس دانشگاه می‌تواند باعث افزایش امید جوانان به آینده‌ی کشور و دولت مسعود پزشکیان شود اما دانشگاه هنر از معدود دانشگاه‌هایی‌ست که تغییراتی این چنین رخ داده. دانشجویان دانشگاه‌های دیگر مانند دانشگاه شهید بهشتی با مصاحبه و راه انداختن کارزار نیز تلاش کردند صدایشان را به گوش حسین سیمایی صراف، وزیر علوم، برسانند اما تا به حال این امر ممکن نشده است. برخی دانشجویان این امر را حاصل فشارهای بیرونی و سیاسی بر وزیر می‌دانند.

نام سیدبهشید حسینی را اگر جست‌وجو کنید او در لیست اساتید تعلیقی سال ۱۴۰۲ نیز می‌یابید. سرپرستی او که نتیجه‌ی انتخابات میان اساتید دانشگاه هنر است در این مدت کوتاه هم تفاوت‌های آشکاری برای دانشجویان ساخته است.

متن پیش رو گزارش میدانی انصاف نیوز از دانشگاه هنر و فضای آن یک ماه پس از آمدن دولت جدید و نیز رئیس دانشگاه جدید است:

همان قدر که حصار فرفورژه و تابلوی ساده‌ی دانشگاه هنر در میانه‌ی خیابان سرهنگ سخایی با هنر بیگانه است نمای قدیمی ساختمان، پنجره‌های بلندِ چوبی‌اش، نشان دانشگاه هنر و ورودی خیابان کوشک مصری متناسب و آشنا با نام دانشگاه هنر است. البته مدتی‌ست که این ورودی را بسته‌اند و چه حیف!

ورودی خیابان کوشک مصری

ظاهر و پوشش دانشجویان و اساتید خارج از چارچوب معمول و نماینده‌ی زیست هنرمندانه‌ی آدم‌های دانشگاه است. به گواه دانشجویان تذکرهای تنش‌زای حراست کمتر شده. روابط‌شان هم به نظر صمیمی‌تر و راحت‌تر از دانشگاه‌های دیگر است.

فضاهای داخلی ساختمان دانشگاه از جمله حراست ورودی بازسازی شده‌‌اند.

سلف غذاخوری، اولین اعتراض صنفی که شنیده شد

دو فضای مجزا برای غذاخوری دختران و پسران وجود دارد. در سلف پسران دختران هم می‌توانند حضور پیدا کنند اما هیچ دانشجوی دختری آن جا نبود.

متوسط قیمت 12هزار تومان و نیم‌پرس‌ها رایگانند. به نظر دانشجویان از کیفیت غذا راضی‌اند. تا چند روز پیش اما شرایط اینطور نبوده است. 

یکی از دانشجویان که سابقه‌ی فعالیت صنفی هم دارد می‌گفت همین چند روز پیش به کیفیت غذا اعتراض کرده‌اند. بهشید حسینی هم پای حرف آن‌ها نشسته است. نهایتا این اعتراض‌ها به کیفیت غذا و مسائل رفاهی دیگر منجر به تغییر معاونت دانشجویی‌ای شده که از دور قبل باقی مانده بود. گویا سلیقه و شیوه‌ی صرفه‌جویی‌اش در هزینه‌ها با سلیقه‌ی دانشجویان خیلی همخوانی نداشته.

در بخش‌هایی از دانشکده کارگران مشغول بازسازی و ساخت‌و‌ساز هستند و سیمان و آجر و مصالح ساختمانی هم در حیاط دانشگاه هست.

کارگران مشغول کارند

پردیس باغ ملی دانشگاه هنر شامل دانشکده‌ی نظری، دانشکده‌ی معماری و شهرسازی، دانشکده‌ی کارشناسی تئاتر و هنرهای تجسمی است.

رژه‌ی حراست | «برادر بزرگ» شما را می‌بیند

دانشکده‌ی معماری و شهرسازی ساختمانی یک طبقه در وسط محوطه‌ی دانشگاه هنر است. نام کلاس‌هایشان آتلیه است؛ آتلیه‌ی 1، آتلیه‌ی 2 و… فضای کلاس از شیشه‌ی کوچک روی در مشخص بود. دانشجویی می‌گفت یکی از آزارهایی که حراست دانشگاه در دور قبل داشته چک کردن کلاس‌ها از همین پنجره‌ی کوچک درها و تذکر حجاب بوده.

یکی از دانشجویان کارشناسی دانشگاه که نام مستعارش رامین بود می‌گفت دوره‌ی آقای حسنایی به قدری سخت‌گیری‌ها زیاد بوده که سیگار کشیدن در نزدیکی دوربین‌ها می‌توانست منجر به تشکیل پرونده‌ی انضباطی شود!

بوفه‌ای که بسته شده بود مجددا باز شده است. خانمی که مسئول جدید بوفه بود گلایه می‌کرد که قبلی‌ها تمام امکانات بوفه از جمله سینک را برده‌اند و کار کردن برایش سخت شده اما مسئولان دانشگاه قول داده‌اند امکانات جدیدی برای آن جا فراهم کنند.

بوفه دانشگاه

«الاکلنگ باعث تجمع دانشجویان می‌شود»

جلوتر، در حیاط خبری از الاکلنگ دانشگاه نیست. رامین می‌گفت آقای حسنایی گفته الاکلنگ دانشگاه باعث تجمع دانشجوها می‌شود و به همین دلیل آن را برداشته‌اند اما همان زمان دانشگاه در خبری رسمی علت را «لزوم نمایش دوره‌ای آثار همه دانشجویان» عنوان کرد. الاکلنگ نامی‌ست که دانشجویان به مجسمه‌ی محسن رافعی داده بودند.

تصویر قدیمی و مربوط به قبل از انتقال این اثر است

در ضلع جنوبی محوطه هنوز ردپایی از ارتش هست. ساختمانی مخروبه که نشان بزرگ ارتش روی آن نقاشی شده و دیوارنوشته‌هایی با مضامین عقیدتی از پشت پنجره‌هایش دیده می‌شود.

ضلع غربی محوطه، دانشکده‌ی کارشناسی تئاتر و هنرهای تجسمی‌ست. دانشجویی که با من همراه شده پلاتوها، محل تمرین دانشجویان تئاتر و سینما، را نشانم می‌دهد. یکی از پلاتوها را دختران دانشجو برای کلاس حرکات موزون اشغال کرده‌اند.

کارگاه سفال، طراحی صحنه و عروسک‌سازی هم در این ساختمان هست. پیانوی دانشگاه هم در یکی از کلاس‌های همین ساختمان است. دیوار راهروها هم متفاوتند و با نقاشی یا پوستر نمایش‌ها و اجراهای دانشجویان پوشیده شده‌اند.

پیانو پردیس باغ ملی دانشگاه هنر

اساتیدی که به دانشگاه هنر برمی‌گردند

بالای یکی از دیوارها عکس اساتید را گذاشته‌اند. تصویر شهاب اسفندیاری، کارشناسی که در تلویزیون محمد فاضلی را عصبانی کرد هم بود. نام یکی، دو نفر از اساتید نظر دانشجوی همراه من را جلب کرد و گفت: اساتیدی که رفته بودن دارن برمی‌گردن دانشگاه! خانم شکیب مثلا داره برمی‌گرده. حتی یه استادی داشتیم که کلا رفت خارج، علی‌اکبر علیزاده. دارن تلاش می‌کنن اونم برگرده. برای دانشجوها هم تلاش کردن. دیروز اتفاقا داشتم با یکی از اساتید حرف می‌زدم. اونم از تغییرات تو ریاست دانشگاه خوشحال بود. می‌گفت «اون تمامیت‌خواهای قبلی رفتن و الآن شرایط داره بهتر میشه»

خشایار سفیدی به تحصیل بازگشت | حکم قضایی و اوین مانعش شد

از رامین درباره‌ی خشایار سفیدی هم پرسیدم. او توضیح می‌داد که خشایار سفیدی هم مانند سایر دانشجویان به تحصیل بازگشته اما به دلیل پرونده‌ی قضایی 26 آبان برای اجرای حکم یک سال حبس به زندان اوین رفته است. دانشگاه تلاش‌های مختصری برای جلوگیری از اجرایی شدن این حکم داشته اما بی‌نتیجه مانده است. او امیدوار بود که حکم خشایار سفیدی تغییر کند و مجددا او را در دانشگاه ببیند.

خشایار سفیدی

در ستایش گفت‌وگو

رامین در نقد روش محمدرضا حسنایی به عنوان رئیس دانشگاه می‌گفت: «دوره‌ی حسنایی واقعا بد بود. اصلا نمی‌شد دیالوگ برقرار کرد. وقتی آقای حسینی اومد بین بچه‌ها؛ دانشجوها واقعا تعجب کرده بودن که ینی میشه با رئیس دانشگاه حرف زد؟! پشماشون ریخته بود! قبلا رئیس رو می‌دیدن فرار می‌کردن! از کارمندا هم بپرسید اون زمان اینطوری بودن که «هیس! تو راهرو هیشکی حرف نزنه!» بلاخره ایشون هم سیاست‌های خاص خودشون رو داشتن!

آن قدر فشار آوردند که دیگر یک نفر هم سمت صنفی نیامد

شورای صنفی هم عملا زمان ایشون داغون شد. شورای صنفی اوایل دوره‌ی ریاست ایشون می‌تونست در جلسات هیئت رئیسه حضور داشته باشد اما بعد دیگه راه ندادن! بعد هم که سر مقنعه اون مشکلات پیش اومد! اصلا عرف دانشگاه هنر هیچوقت مقنعه نبوده. بچه‌های صنفی سر اتفاقات این شکلی خیلی تحت فشار قرار گرفتن. در نتیجه‌ی اون فشارها دور بعد دیگه حتی یک نفر هم ثبت نام نکرد!

تصاویری از کارگاه نقاشی

تضمین میدی بچه‌ها سر و صدا نکنن؟!

شرایط خیلی سختی بود. یکی از بچه‌ها تعریف می‌کرد تو جشن ورودیا به آقای حسنایی گفته که فلان جشنواره رو بین‌المللی کنیم. ایشون گفتن تضمین میدی بچه‌ها سروصدا نکنن؟! حالا من لفظ دقیقشون رو نمیگم. من خودم چهار ساله تو این دانشگاهم روزی که آقای حسینی منصوب شد از خوشحالی گریه می‌کردم.»

او به تغییر شخصی که در تعلیق و اخراج دانشجویان و اساتید اثر داشت نیز اشاره کرد: «روز اول آقای حسینی ایشون رو تغییر دادن!»

بسیجی‌های دانشگاه اصلا خودشان را نشان نمی‌دهند

نام تشکیلات بسیج دانشگاه هنر «قطره» است. رامین اطلاعی از بچه‌های بسیج ندارد و فقط با یکی‌شان دوست بود. دلیل این غریبگی را هم از سمت اعضای بسیج می‌دانست: «همیشه یه گاردی از جانب اون‌ها بوده». دختر دانشجوی دیگری می‌گفت: «اصلا خودشون رو نشون نمیدن! من حتی اونایی که خیلی محجبه‌ان رو نمی‌تونم بگم صد درصد بسیجیه؛ تو دانشگاه‌های دیگه معلومن. رفتارشونم فرق داره.»

ماموران حراستی که با آمدن حسینی دیگر خبری از آن‌ها نشد

شینا، دانشجوی کارشناسی معماری

شینا می‌گفت تغییرات در حراست بارزترین تفاوتی‌ست که میان دو ریاست دانشکده می‌بیند. او از نیروی حراستِ زنی گفت که لحن و کلام شایسته‌ای هم نداشته است. شینا حرفش را اینطور ادامه داد: «بعد انتصاب دکتر حسینی دیگه خبری از این خانم نشد. حراست با ما درگیر نشد. هنوز هم حراست تذکر میده ولی با بچه‌ها درگیر نمیشن!»

راهروهای دانشکده‌های تئاتر و مجسمه‌سازی

اگر دانشگاه هنر «ایران» است باید خوابگاهش برای همه مهیا باشد

موضوع دیگری که شینا به آن اشاره کرد شرایط سخت اسکان دانشجویان دختر بود. او می‌گفت چند سالی هست که در دفترچه هم می‌نویسند که دانشگاه هنر مسئولیتی در قبال اسکان دانشجویان ندارد و با گلایه می‌گفت: اسم دانشگاه را گذاشته‌اند «دانشگاه هنر ایران»! با این وضعیت خوابگاه‌ها چطور می‌خوان به «ایران» سرویس آموزش هنر بدَن؟!

شینا می‌گفت با وجود آن توضیحات باز هم غالب دانشجویان به خوابگاه می‌رسند اما به این ترتیب که دانشجویان سال اولی‌ به خوابگاه کرج می‌روند بعد به خوابگاه قریب در تهران می‌آیند و طبق اولویت تراز کنکور اتاق به آن‌‌ها می‌دهند.

خوابگاه قریب یا زندان قریب؟!

دختری که در جمع ما ایستاده بود می‌گفت خوابگاه قریب به زندان قریب معروف است! و از شرایط بد دانشجویان دختر در این خوابگاه گفت. در مقابل شرایط خوابگاه‌های پسران از هر نظر بهتر است. او می‌گفت در خوابگاه کرج واقعا شرایط بهتری داشته اما رفت‌و‌آمد به تهران خیلی زمانبر بوده. 

زهرا که تازه ترم سه‌ی ادبیات نمایشی بود هم از شرایط خوابگاه خصوصا در دور قبل گلایه داشت. او هنوز هم در خوابگاه کرج سکونت دارد.

کارگاه های دانشکده مجسمه‌سازی

همین حالا به گفته‌ی شینا به چند دانشجوی دختر اصلا خوابگاه نرسیده است! و بین این‌ها تعدادی هستند که شرایط مالی خوبی هم ندارند. شینا می‌گفت این موضوع را با رئیس دانشگاه مطرح کرده‌اند و او هم به در حال پیگیری این مشکل است. شینا حرفش را اینطور ادامه داد: اتفاقی پشت در دفتر دکتر حسینی بودم دیدم دارن راجع به همین موضوع حرف می‌زنن! ولی رئیس قبلی انگار اصلا براشون مهم نبود!

دانشجوی فنی رو میشه تو چارچوب فعالیت سیاسی قرار داد اما هنر را نه!

در دانشگاه هنر هیچ تشکل سیاسی دیگری جز بسیج این دانشگاه وجود ندارد. به همین خاطر از شینا پرسیدم که با توجه به شناختی که دارد «آیا دانشجوهای دانشگاه هنر مستعد فعالیت مداوم سیاسی و دانشجویی می‌داند یا خیر؟» او پاسخ داد: «از زمانی که من یادمه فقط شورای صنفی داشتیم. اونا هم خیلی به سختی افتادن تو جریان اعتراضات. از داخل و خارج دانشگاه تحت فشار قرار گرفتن.

ولی خب کلا دانشجوهای هنر دراماتیک‌تر از بقیه رشته‌هان! دانشجوی فنی رو میشه تو چارچوب قرار داد اما از پس هنر به سختی میشه براومد! چیزی که تو میگی دیگه فقط بیانیه نیست! اینا با هنرشون حرف می‌زنن و این قابل نشرتره. فک می‌کنم استعدادش رو دارن ولی خب احتمالا هیچوقت امکانش پیش نیاد.»

چارچوب پنجره‌های بلند دانشگاه خلوتی برای تلفن‌های طولانی‌ست

یکی از اساتید در پاسخ به سوالم درباره‌ی انجمن اسلامی دانشگاه هنر نیز گفت که این تشکل حدودا سال 87 منحل شده است. او دلیل این انحلال را به خاطر نداشت.

فیلم یکسانی که به شکل همزمان از رسانه‌های مختلف علیه بهشید حسینی منتشر شد

شینا از ویدئویی که تقریبا همزمان با انتصاب سیدبهشید حسینی از جشنواره نهال منتشر شد نیز گفت. به باور شینا این فیلم با آن تیتر و شیوه‌ی نمایش تنها برای تخریب رئیس جدید منتشر شده است درحالیکه در فیلم هیچ نکته‌ی خلاف عرف و اخلاقی نبوده و هر سال هم جشنواره به همین شکل برگزار می‌شده.

اشاره‌ی شینا به فیلمی بود که در فارس‌نیوز، اکانت‌های خاص اینستاگرام و… با متنی یکسان از جشنواره‌ی نهال این دانشگاه و با تیتر «خرابخانه‌ای به نام دانشگاه هنر» منتشر شد.

مخالفین رئیس جدید دانشگاه نه راستند و نه چپ! | در جست‌و‌جوی قدرتند

بنظر پیگیر و علاقه‌مند به رئیس جدید می‌آمد. پرسیدم آیا گروه‌های مقابل بهشید حسینی را می‌شناسد؟! و آیا این‌ها به طیف فکری و سیاسی خاصی تعلق دارند یا خیر؟! شینا حدس و گمان من را کامل رد کرد و گفت تصورش این است که هیچ وابستگی‌ای ندارند الا قدرت! 

کارگاه سفال

با گریه و التماس کارتش را از ریاست قبلی گرفت!

نیلوفر، دانشجوی کارشناسی تئاتر

نیلوفر تایید می‌کرد که تذکرهای حراست برای حجاب و سیگار کمتر شده اما تذکر می‌داد که این موضوع خیلی ربطی به رئیس دانشگاه ندارد و از جانب ریاست فقط قدری قابل کنترل است. نیلوفر گفت: «به هر حال گیر دادن کمتر شده، درگیری نیست، یهو صدای کسی تو دانشگاه بالا نمی‌ره و…»

او نمونه‌ای از این برخوردها که خودش هم در آن‌جا حضور داشته را مثال زد: «یه بار خودشون(رئیس قبلی دانشگاه هنر) اومد کارت دوست من رو بخاطر حجاب گرفت! فقط یه لحظه شال از سرِش افتاده بود. با التماس و گریه آخرِش کارت رو بهِمون دادَن! اوکی متوجهم قانون کشور و دانشگاهه اما من انتظار نداشتم اونطوری به من تنش و استرس وارد بشه!»

«با اومدن دکتر حسینی بچه‌ها واقعا دارن می‌خندن؛ خنده‌ی خوشحالی»

از نیلوفر راجع به تفاوت دو رئیس دانشگاه پرسیدم. او پاسخ داد: «بخوام قیاس کنم خب از زمانی که دکتر حسینی اومدن بچه‌ها واقعا دارن می‌خندن، خنده‌ی خوشحالی. دیروز دکتر حسینی به دلیلی اومدن بین ما. بعد یه گروهی بودن فقط می‌خواستن بهشون سلام کنن! اینقدر عجیب بود.

اولین بار است که در مورد رئیس دانشکده‌مان از ما نظر خواسته‌اند

اولین بار بود که اَزمون پرسیدن «دوست دارید رئیس دانشکده‌تون کی باشه؟» می‌دونی من قبلا رئیس دانشگاه رو حتی نمی‌دیدم. هرچند اعتراضاتم باعث اون فاصله شده بود اما خب…»

کارگاه عروسک‌سازی

شرایط بهتر شده اما برای قضاوت باید صبر کرد

در گفت‌وگو با نیلوفر بحث انتخابات هم شد. او در انتخابات شرکت نکرده بود. قبول داشت که شرایط قدری بهتر شده اما تاکید می‌کرد که «هنوز سال اوله!» و باید صبر کرد. نیلوفر می‌گفت اگر همین روند ادامه پیدا کند ممکن است چهار سال دیگر در انتخابات شرکت کند. او در توضیح صبرش حرف جالبی می‌زد: «دیدی چقدر باید برای غذای ایرانی صبر کرد؟! عین فرهنگمون لایه لایه‌ست. صبر میخواد. الآن مثلا اگر دوره‌ی آقای حسینی چهار ساله بشه باید ببینیم تصمیماتشون در ادامه چطوره!»

دانشجوی ایرانی همیشه همین بوده | امیدوارتر شده‌ام

نیلوفر علیرغم این توضیحات معصومانه می‌گفت: «من واقعا امیدوارم. دانشجوی ایرانی همیشه همینه. یه تایمی خیلی جدی داشتم ایتالیایی می‌خوندم اما لااقل الآن یه ذره امیدوار شدم.»

اساتیدمان می‌گفتند شاید با پزشکیان دوران خاتمی تکرار شود | دوره‌ی اعتلای هنر بود

نکته‌ی دیگر نیلوفر در مورد فضای قبل انتخابات و گفت‌و‌گوهای کلاسی میان اساتید و دانشجویان بود: «کسی کسی رو تشویق نمی‌کرد به رای دادن چون بالاخره مسئولیت داره ولی خب یه جوی بود همه قیاس می‌کردن با دوران آقای خاتمی. چون اون دوره، دوره‌ی اعتلای هنر بود دیگه. می‌گفتن شاید دوباره با پزشکیان تکرار بشه. استادامون می‌گفتن شاید یه اتفاقی بیفته. مثل خاتمی حرف می‌زنه. چون الان گیر ما سانسوره دیگه.»

این بین چند ورق دست دوستان نیلوفر دیدم. ظاهرا کارت دانشجویی‌شان در دوران ریاست قبلی را گرفته بودند. نامه‌ای در همین موضوع برای رئیس دانشگاه نوشته بودند و می‌خواستند به خودش برسانند.

مجبوریم که امیدوار باشیم

علی، دانشجوی باسابقه‌ی کارشناسی تئاتر

علی می‌گفت الآن خیلی زود است برای قیاس دو دوران دانشگاه. او البته تایید می‌کرد که ریاست دانشگاه و معاونین آن خیلی متفاوت از دور قبل هستند و او هم کارزار حمایت از بهشید حسینی را امضا کرده است. علی با اشاره به شرایط کشور به تکرار می‌گفت: «ما مجبوریم که امیدوار باشیم. چاره‌ای نداریم جز امیدواری.»

علی جزو کسانی بود که اعتراض صنفی یا سیاسی‌اش توسط مسئولان دانشگاه به مسائل آموزشی تغییر شکل داده و منجر به اخراجش شده بود. او می‌گفت در دور قبل تعداد افرادی که مانند او فعالیت سیاسی یا صنفی‌شان به دلیلی برای اخراج «آموزشی»شان بدل شده «وحشتناک» بوده. علی البته در همان دوره‌ی ریاست قبلی به دانشگاه بازگشته بود.

مشکل انتخابات کانون نمایش

این دانشجو از مشکلات فعلی از جمله شیوه‌ی رای‌گیری برای انتخاب دبیر کانون نمایش نیز گفت. به باور او این رای‌گیری باید فقط بین دانشجوهای تئاتر باشد اما دانشگاه می‌گوید طبق قانون تمام دانشجویان می‌توانند در این انتخابات شرکت کنند. علی می‌گوید چنین قانونی وجود ندارد. او همچنان در حال رایزنی و مکاتبه با مسئولان دانشگاه است. 

از دو دانشجویی که کنارمان بودند یکی تایید می‌کرد که گفته‌ی مسئولان دانشگاه مطابق قانون است و دیگری هم می‌گفت که معاونت فرهنگی بین دانشجویان و مجموعه‌اش گیر کرده و نمی‌تواند در همین مدت کوتاهی که آمده همه چیز را تغییر دهد.

ساره و ماهی، دو دوانشجوی کارشناسی گرافیک

با چند دانشجوی کارشناسی گرافیک هم حرف زدم. تایید می‌کردند که برخورد حراست و کیفیت غذا بهتر شده است. نکته‌ی جالبی که اضافه کردند این بود که در دور قبل استادی به دانشکده‌شان اضافه شده که هیچ تخصصی در رشته‌ی آن‌ها نداشته و تدریسش هم خوب نبوده. طبق اطلاعاتی که داشتند رشته‌ی تحصیلی این استاد هم کاملا بی‌ربط بوده است.

کارگاه دانشجویان مجسمه‌سازی در وقت استراحت

زهرا، دانشجوی ترم 3 ادبیات نمایشی

زینب می‌گفت هنوز نمی‌داند محمدرضا حسنایی چه شکلی‌ست! در حالیکه در این دوره رئیس دانشگاه در میدان دانشگاه حضور دارد. او تایید می‌کرد که تغییرات در حال رخ دادن است که از جمله اینکه شورای صنفی بعد مدت‌ها در حال شکل گرفتن است.

شرایط برگزاری جشنواره‌ها در همین مدت کوتاه هم بهتر شده

دبیر یکی از جشنواره‌ها از سختگیری‌هایی گفت که مدیریت قبلی برای برگزاری چنین مراسمی به خرج داده است. به طور مثال اینکه حراست وسایل و کیف دانشجویانِ غیر از دانشگاه هنر که دعوت به شرکت در این رویدادها می‌شدند را بازرسی می‌کرده! این دانشجو هم تفاوت فضا و جو دانشگاه را مشهود می‌دانست. او در مورد تفاوت برگزاری جشنواره‌هایشان نیز به جشنواره نهال اشاره کرد.

مطهره، چفیه و مسئله‌ی فلسطین

«سر قضیه فلسطین و اینکه چفیه می‌ندازم به من می‌گفتن بسیجی و راپورت‌بده!» مطهره که چفیه‌ای به گردن داشت و محجبه هم بود این را به من گفت. او توضیح داد که بعضی دانشجویان بسیجی خیلی در دانشگاه بسیجی بودنشان را بروز نمی‌دهند و این به دلیل نگاه تک‌بعدی بعضی از دانشجویان است.

بسیجیان دانشگاه هنر متفاوتند | بالاخره هنرمندند و دید بازی دارند

مطهره اما راحت می‌گفت که عضو بسیج است و خیلی‌ها او را می‌شناختند. او باور داشت که بسیج دانشگاه هنر یا همان تشکیلات قطره به دلیل روحیه‌ی هنری و دید بازی که دارند با بسیج دانشگاه‌های دیگر خیلی متفاوت است و اتفاقا همین باعث شده که خودش هم آن‌ها نزدیک شود.

او می‌گفت مدت زمانی که بهشید حسینی به عنوان سرپرست انتخاب شده خیلی برای قیاس و نظر دادن کوتاه است اما برخوردها در دانشگاه به طور کلی کمتر و دانشگاه آرام‌تر شده است. جالب است که حراست با پوشش مطهره هم تا مدتی مشکل داشته! 

دانشجویان بسیجی هم از فضاسازی رسانه‌ای علیه بهشید حسینی دلخور شدند

در مورد فضاسازی‌های رسانه‌ای علیه بهشید حسینی به حرف‌های یکی از دانشجویان معماری که عضو تشکیلات قطره هم هست اشاره کرد که چقدر بابت این موضوع ناراحت بوده و آن را به ناحق می‌دانسته.

دانشجویان دانشگاه هنر در جمع حرفی نمی‌زنند اما در خفا حامی فلسطینند

مطهره در مورد بازتاب موضوع فلسطین در دانشگاهشان گفت که بسیاری واکنش خوبی به طرح این مسئله در جمع ندارند چون «احتمالا (موضوع رو) حکومتی می‌دونن!»

دانشجوی دیگری کنار ما می‌گفت: «اگر از بچه‌های ما بپرسید در خفا اینطورن که به کارهایی که اسرائیل کرده اعتراض دارن اما در (ملا) عام یا حرف نمی‌زنن یا میگن به من چه؟!»

مطهره ادامه داد: «فک می‌کنم می‌ترسن قضاوت بشن که تو اگر حامی فلسطینی پس حامی حکومت هم هستی!»

شیوه‌ی تغییر دادن روسای دانشکده‌ها هم تغییر کرده

در پایان مصاحبه‌های میدانی‌ام و زمان پایان کلاس‌ها یا غروب آفتاب یا تاریکی بود که آقای حسینی را هم از دور در دانشگاه دیدم. همراه چند نفر دیگر به سمت ساختمان حوزه‌ی ریاست می‌رفت. یکی از دانشجویان خبر داد که از پردیس سینما و تئاتر خیابان ورزنده آمده است و برای تغییر رئیس دانشکده به آنجا رفته. 

شیوه‌ی تغییر روسای دانشکده‌ها در این دوره متفاوت از دوره‌های قبل است و از طریق رای‌گیری میان اعضای هیئت علمی انجام می‌شود. دقیقا همان روشی که خود رئیس جدید دانشگاه انتخاب شد. دانشجوی سینمایی که اطراف رئیس جدید بود به من گفت که سیدبهشید حسینی برای اعمال چنین تغییراتی شخصا نزد افراد می‌رود تا کدورتی از این اتفاقات حاصل نشود. این دقیقا عکس اتفاقی‌ست که برای خود او در دور قبل، زمانی که رئیس دانشکده‌ی معماری بود افتاد.

کروکی‌ها و دست‌نوشته‌های بهشید حسینی در راهروی دانشکده معماری

آخرین تصویر این گزارش از دانشجویان دانشگاه هنر خارج از دانشگاه نشان‌دهنده‌ی دوستی در عین تکثر دانشجویان این دانشگاه است.

(اسامی در این گزارش مستعار بودند)

انتهای پیام