شفقنا_ جمهوری اسلامی نوشت: امروز، واقعيترين نکتهاي که بايد گفته و نوشته شود و مورد توجه نمايندگان مجلس قرار گيرد اينست که نام مدرس بر تارک مجلس قرار دارد ولي متأسفانه راه مدرس توسط نمايندگان پيموده نميشود.
به گزارش شفقنا، روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت: امروز دهم آذرماه، سالروز شهادت غريبانه مجاهد سادهزيست آيتالله سيدحسن مدرس است. او مجتهد روشنضمير و مردمدوستي بود که به دليل ايستادگي در برابر استبداد رضاخاني به خواف در نزديکي مرز افغانستان تبعيد شد و چون توانست علماي اهل سنت آن منطقه را با افکار ظلمستيزانه خود همراه کند، رضاخان او را به کاشمر تبعيد کرد ولي در آنجا نيز گرايش مردم به او موجب ترس رضاخان شد و لذا دستور مسموم کردن او را در يکي از روزهاي ماه رمضان که مصادف با 10 آذرماه 1316 بود صادر کرد و دژخيمان شاه، اين عالم مجاهد را با دهان روزه به شهادت رساندند.
آيتالله سيدحسن مدرس، يکي از مجتهداني بود که نظارت بر قانون اساسي مشروطه را برعهده داشتند. او بعدها وارد مجلس شوراي ملي شد و با اينکه رياست مجلس را برعهده نداشت، هدايت واقعي مجلس با اراده او صورت ميگرفت.
همين اراده پولادين بود که جلوي خطرهاي بزرگي از قبيل تهديد دولتهاي خارجي براي تصرف تهران، انعقاد قراردادهاي استعماري و اجرائي شدن نقشههاي خودکامانه رضاخان را گرفت. ايستادگي مدرس در برابر استعمار و استبداد موجب شد او مبغوض قدرتهاي سلطهگر خارجي شود و شخص رضاخان پهلوي نيز درصدد از ميان برداشتنش برآيد.
مهمترين نکتهاي که در تاريخ زندگي آيتالله سيدحسن مدرس بايد مورد توجه قرار گيرد، پاسخ به اين سؤال است که يک روحاني فاقد امکانات چگونه توانست چنين کارهاي بزرگي انجام دهد و در تاريخ ضداستعماري و ضداستبدادي کشورمان جاودانه شود؟ رمز اين موفقيت را امام خميني با شفافيت کامل اينگونه توضيح داده است:
«رضاخان از مدرس ميترسيد، براي اينکه (مدرس) انسان بود… رضاخان رقيب خودش را مدرس ميدانست، به ديگران اعتنايي نداشت، رقيب خودش را مدرس ميدانست که وقتي ميايستاد و صحبت ميکرد، متزلزل ميکرد همه را. يک انسان بود، وضع زندگيش آن بود که شما شنيديد و من ديدم وقتي که وکيل شد؛ يعني از اول به عنوان فقيهي که بايد در مجلس باشد تعيين شد، آنطور که نقل کردهاند يک گاري با يک اسبي در اصفهان خريده بود و سوار شده بود و خودش آورده بود تا تهران. آنجا آن را هم فروخته بود و منزلش يک منزل محقر از حيث ساختمان، يک قدري بزرگ بود ولي محقر از حيث ساختمان و زندگي يک زندگي مادون عادي که در آن وقت لباس کرباس ايشان زبانزد بود، کرباسي که بايد از خود ايران باشد ميپوشيد». (صحيفه امام، ج13، صفحات 417 و 418).
اگر بخواهيم اين سخن امام خميني درباره مدرس را به صورت بسيار خلاصه عرضه کنيم، بايد بگوئيم «علت موفقيت مدرس اين بود که او به هيچکس و هيچ چيز وابسته نبود».
آنچه انسان را از عزت و آزادگي به ذلت بردگي و بندگي ميکشاند و انسانيت را از او سلب ميکند، وابستگي او به امور مادي و ابراز نيازمندي به اين و آن است. حقارت ناشي از وابستگيها وقتي به افراد شاغل در حکمراني مربوط ميشود، آثار زيانبارتري دارد. ضروريترين شرط ورود به مسئوليتهاي مرتبط با حکمراني، عزت نفس و پرهيز از وابستگيهاست. آيتالله سيدحسن مدرس چون تا آخر عمر، وارسته و مستقل باقي ماند توانست منشأ آنهمه خدمت براي کشور و مردم باشد و تا زماني که رضاخان او را تبعيد نکرده بود مانع اجرائي شدن توطئههاي او و اربابان استعمارگرش شود. درست به همين دليل بود که بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي، مدرس را الگوي نمايندگان مجلس دانست و روز شهادت مدرس، روز مجلس نام گرفته است.
امروز، واقعيترين نکتهاي که بايد گفته و نوشته شود و مورد توجه نمايندگان مجلس قرار گيرد اينست که نام مدرس بر تارک مجلس قرار دارد ولي متأسفانه راه مدرس توسط نمايندگان پيموده نميشود. مردم ايران به شعار و مشغول بودن به منازعات و مشاجرات شخصي و جناحي و به کساني که حقوقهاي نجومي بگيرند و از مزاياي ويژه برخوردار باشند نيازي ندارند. مردم در جستجوي افرادي هستند که ويژگيهاي سادهزيستي، شجاعت، استعمارستيزي، خوي ضداستبدادي، بينش قوي، صراحت، مناعت طبع و استقلال فکري مدرس را داشته باشند تا بتوانند مجلس شوراي اسلامي را به جايگاهي که در خور شأن ملت بزرگ ايران باشد برسانند. افسوس که اکنون از چنين مجلسي محروم هستيم.