شناسهٔ خبر: 70005855 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

محمدجواد اخوان

عبرتی که از وینوگراد گرفته نشد

بالاخره همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، رژیم‌صهیونیستی با اعلام آتش‌بس، از مرز‌های لبنان عقب‌نشینی کرد و دو ماه تهاجم بی‌نتیجه متوقف شد. هرچند نتانیاهو مدعی است که آتش‌بس موقت است و تلاش می‌کند پرونده جنگ مختومه نباشد، اما تصریح آموس هوکشتاین، فرستاده ویژه امریکا به لبنان بر دائمی بودن آتش‌بس، نشانگر آن است که امریکایی‌ها تمایلی به ادامه پشتیبانی ماشین جنگی اسرائیل ندارند و به دنبال بستن این پرونده هستند. 

صاحب‌خبر -

بالاخره همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، رژیم‌صهیونیستی با اعلام آتش‌بس، از مرز‌های لبنان عقب‌نشینی کرد و دو ماه تهاجم بی‌نتیجه متوقف شد. هرچند نتانیاهو مدعی است که آتش‌بس موقت است و تلاش می‌کند پرونده جنگ مختومه نباشد، اما تصریح آموس هوکشتاین، فرستاده ویژه امریکا به لبنان بر دائمی بودن آتش‌بس، نشانگر آن است که امریکایی‌ها تمایلی به ادامه پشتیبانی ماشین جنگی اسرائیل ندارند و به دنبال بستن این پرونده هستند. 
حدود سه ماه قبل که حملات ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان شدت گرفت و نخستین نشانه‌های شعله‌ور شدن جنگ جدید نمایان شد، مهم‌ترین دستورکار اسرائیلی‌ها در تهاجم به لبنان، تحقق آرزویی بود که از سال ۲۰۰۶ بر دل صهیونیست‌ها مانده بود. در جنگ ۳۳ روزه هدف اسرائیل، در هم پیچیدن طومار مقاومت در لبنان بود که نه‌تنها این آرزو محقق نشد، بلکه حزب‌الله طی دو دهه گذشته به سازمانی فراملی و قدرت تأثیرگذار منطقه‌ای ارتقا یافت. 
عقده شکست از حزب‌الله در طول این سال‌ها، همچنان بر دل صهیونیست‌ها بود و شاید به همین دلیل بود که برخلاف اختلاف‌نظری که در مورد حمله به غزه در درون نخبگان جامعه صهیونیستی وجود داشت، در تهاجم به شمال تقریباً اجماع‌نظر حاکم بود. همچنین نقش ویژه حزب‌الله در تقویت سایر اضلاع مقاومت در فلسطین و یمن نیز صهیونیست‌ها را به این جمع‌بندی رساند که پیروزی در غزه بدون نابودی حزب‌الله ممکن نیست، ازاین‌رو با آنکه پرونده جنگ غزه هنوز مفتوح بود، ماشین نظامی خود را به‌سوی شمال گسیل داشتند تا این بار برای همیشه کار مقاومت لبنان را یک‌سره کنند. 
نوع استراتژی تهاجمی اسرائیل در جنگ اخیر تنها معطوف به سازمان مقاومت نبود، بلکه در کنار ضربه به حزب‌الله، کوچ اجباری شیعیان حامی مقاومت از جنوب لبنان را دنبال می‌کردند تا محیط اجتماعی مقاومت نیز نابود شود. 
ضربات سنگینی که در روز‌های نخست جنگ به بیروت و ضاحیه وارد شد و نیز شهادت جمعی از فرماندهان مجرب حزب‌الله و به‌ویژه شهید سیدحسن نصرالله و شهید سیدهاشم صفی‌الدین، این امید کاذب را در تل‌آویو ایجاد کرد که کار حزب‌الله رو به اتمام است و دیگر مقاومت از زیر بار این ضربات کمر راست نخواهد کرد. 
به رغم دو ماه بمباران بی‌امان هوایی با مخرب‌ترین سلاح‌های ساخت امریکا و نیز ورود زمینی، ماشین جنگی زرهی اسرائیل به جنوب، نه‌تنها پیشروی قابل‌اعتنایی حاصل نشد، بلکه پاسخ موشکی مقاومت افزایشی شتابناک داشت. بدین‌ترتیب نه‌تنها آواره‌های الجلیل به خانه‌های خود بازنگشتند، بلکه بحران آوارگی به حیفا و حتی پیرامون تل‌آویو رسید. 
نتانیاهو در سخنرانی خود در خصوص آتش‌بس در ضمن اعلام دلایل اتخاذ این رویکرد، به نکته‌ای مهم اشاره کرد و یکی از دلایل آتش‌بس را «لزوم تقویت نیرو‌های نظامی اسرائیل و غلبه بر موانع تسلیحاتی» ذکر کرد. واقعیت آن است که مقاومت مثال‌زدنی در غزه و جنوب لبنان نه‌تنها زرادخانه‌های اسرائیل را تقریباً خالی کرد، بلکه کمک‌های تسلیحاتی سرشار امریکا و غرب نیز عملاً مشکل اسرائیل را حل نکرده و اینک ادامه جنگ برای اسرائیل دیگر ممکن نبود. این در حالی است که غزه از سال‌ها پیش و لبنان نیز از ابتدای جنگ در محاصره شدید قرار دارند، بااین‌حال توانسته‌اند با استقامت توان دشمن صهیونیستی را از کار بیندازند. 
بدین‌ترتیب نه‌تنها مقاومت اسلامی در لبنان نابود نشد و حامیان حزب‌الله لبنان را ترک نکردند، بلکه حزب‌الله اراده خود را بر رژیم صهیونی تحمیل کرد و سرنوشت جنگ مشابه جنگ ۳۳ روزه رقم خورد. هرچند در پایان جنگ ۳۳ روزه، کمیته «وینوگراد» دلایل شکست در جنگ را برای اسرائیلی‌ها بررسی کرد، اما گویا این گزارش در تل‌آویو موجب عبرت نشد. در این گزارش تصریح شده بود «وارد شدن به جنگ بدون در نظر گرفتن استراتژی خروج، یک اشتباه وحشتناک بود.» اینک نیز نتانیاهو درحالی‌که در باتلاق غزه گرفتار بود، رژیم را درگیر جنگی سهمگین‌تر کرد و به رغم هشدار‌های برخی هم‌مسلک‌هایش، به این مسیر ادامه داد تا نهایتاً همان تجربه تلخ را برای رژیم صهیونی رقم بزند. حتی اگر بر فرض، آتش‌بس هم دوام نیابد، باز نتیجه همین خواهد بود و نابودی مقاومت اسلامی لبنان خیالی خام بیش نیست. حزب‌الله زنده است و زنده خواهد ماند.