شناسهٔ خبر: 69987657 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

قلعه بی‌دفاع ژنرال؛ پاس گل‌های امیر قلعه‌نویی به منتقدان!

استراتژی تعیین شده برای سرمربی تیم ملی در نشست خبری بازی با قرقیزستان چنان ضعیف بود که تقریبا تمام حرف‌های امیر قلعه‌نویی تبدیل به پاس گل برای منتقدانش شد.

صاحب‌خبر -

یکی از واقعیت‌هایی که گردوخاک برخاسته از درگیری امیر قلعه‌نویی و منتقدانش نمی‌گذارد به روشنی ببینیم، عملکرد ضعیف «تیم مشاوران سرمربی تیم ملی ایران» است. نوشتیم تیم مشاوران، چراکه امیر قلعه‌نویی از آن دست مردمانی است که شهره‌اند به داشتن خدم‌وحشم و از سال‌های خیلی دور، زمان‌هایی که هنوز استوک به پا می‌کرد و بازوبند کاپیتانی استقلال را به بازو می‌بست، جمعی از مخدومان دوره‌اش می‌کردند. در آن جمع از هر قشری و هر کسب‌وکاری به هر حال کسی پیدا می‌شد. تجار ورشکسته استقلالی، لیدر‌های دوآتشه آبی، ثروتمندان تاجی، از چهره‌های سیاسی چپ تا خیلی راست... عشقِ استقلال، ورزشی‌نویس‌های آبی پررنگ؛ مشتاق چسبیدن به امیر قلعه‌نویی ... این بود که بعد‌ها هم هرجا رفت، یک لشکر آدم هم با خودش برد؛ تا جایی که فهرست کادر فنی و مشاوران امیر قلعه‌نویی اصلا برای خودش در فوتبال ایران تبدیل به یک ژانر شد! از رئیس کانون هواداران تا وجب به وجب نیمکت تیم تا جایی که دیگر جا برای بعضی‌ها نمی‌ماند و چندتایی هم باید می‌رفتند روی سکوها، مثلا از بالا بازی را آنالیز کنند و یک چیز‌هایی ببینند که از آن پایین نمی‌شد دید! از طنازی‌های روزگار یکی هم اینکه روزگار گذشت و کار به جایی رسید که به قول خودِ امیر قلعه‌نویی: «الان دیگر کادر فنی یک تیم فوتبال باید ۵۰-۴۰ نفر باشند.» و به این ترتیب دستِ امیرخان برای نوشتن اسامی اعضای کادر فنی و آنالیز و البته مشاوران فنی و رسانه‌ای بیش از پیش، خیلی بیشتر از پیش باز شد. گرچه باید فاصله بگذاریم میان نیروی کارِ تخصصی با گروهی خدم و حشم ولی به هر حال راست است که خیلی‌ها باید در پشت صحنه به یک مربی کمک کنند تا تیم را به موفقیت برساند؛ «این را فوتبال روزِ جهان می‌گوید» و همین برای امیر قلعه‌نویی کافی است که همچنان دوروبرش را حسابی شلوغ نگه دارد. البته تا این جای داستان کسی نمی‌تواند از سرمربی تیم ملی ایران خرده بگیرد، چراکه دست‌کم در تیم‌های بزرگ فوتبال جهان هم افراد زیادی برای آنالیز تمرین‌ها و بازی‌ها و جزئیات وضعیت بدنی و ذهنی بازیکنان وقت می‌گذارند ولی از ظاهر داستان که بگذریم، باقی ماجرا حتی کوچک‌ترین شباهتی ندارد به آنچه در تشکیلات یک مربی حرفه‌ای می‌گذرد. شاهدش آخرین جنجالی است که پس از حرف‌های امیر قلعه‌نویی در نشست خبری پیش از بازی با قرقیزستان به پا شد و آتش‌اش هنوز هم در رسانه‌های ورزشی زبانه می‌کشد. اینطور که از حمله‌های دامنه‌دارِ منتقدان پیداست، استراتژی هجومی امیر در آن نشست خبری نه‌تن‌ها آبی روی آتش منتقدان تیم ملی نریخت که حتی در حکم نفت هم عمل کرد! همین حالا اگر داستان را در فضای مجازی دنبال کنید، بدون تردید پادکستی، گپ‌وگفتی، یادداشتی چیزی پیدا می‌کنید که موضوعش جنگ امیر و منتقدانش باشد؛ مثل همین متنی که می‌خوانید...

آن نشست خبری پیش از بازی با قرقیزستان یک شکست بزرگِ بیرون زمین برای امیر قلعه‌نویی بود و اگر در شکست‌های درون زمین کادر فنی مسئول است، این یکی را هم بی‌گمان باید به پای تیم مشاوران رسانه‌ای سرمربی تیم ملی نوشت. درست است که پس از برد ۳بر ۲مقابل کره‌شمالی انتقاد‌هایی از عملکرد تیم ملی وجود داشت و راست است که بعضی از آن نقد‌ها بی‌رحمانه بود ولی باز شدت حمله چنان نبود که نیازی به انتخاب تاکتیک هجومی در نشست خبری پیش از بازی با قرقیزستان باشد. شاید گروه مشاوران امیر قلعه‌نویی تصور می‌کردند ایران این بازی را به آسانی و با اختلاف بالا می‌برد که چنین استراتژی خطرناکی را به سرمربی تیم ملی توصیه کردند یا به هرحال از او پذیرفتند.

امیر قلعه‌نویی که سن‌وسالی از او گذشته و یکی از کارکشته‌های فوتبال ایران به شمار می‌رود، بعید است که تصور کند می‌تواند با جمله‌های پیش‌پاافتاده‌ای مثل «آن‌ها با من دشمنی دارند» یا «آن‌ها عاشق منافع‌شان هستند» منتقدانش را وادار به عقب‌نشینی کند. درباره دشمن داشتن، باید پرسید چه‌کسی دشمن ندارد؟ نیازی نیست به دشمنی‌های رایج میان رقبای سیاسی اشاره کنیم، حتی کفِ خیابان هم دستفروشی که به‌اندازه یک تکه پارچه بساط کرده برای حفظ همان چند وجب باید حواسش به رقیب و دشمن باشد. دیگر نشستن روی نیمکت مهم‌ترین تیم فوتبال یک کشور که جای خود!

آنها دنبال منافع‌شان هستند؟ چه‌کسی نیست؟ آنهایی که کارشان را با عشق انجام می‌دهند هم باز از این طریق صاحب منافعی می‌شوند، حتی اگر آن منافع خیلی محدود و در اندازه کسب درآمد و کمی شهرت در آن حرفه باشد؛ یعنی حضور در تیم ملی هیچ منفعتی برای امیر قلعه‌نویی و همراهان پرتعدادش ندارد؟ حتی اگر فقط همین را درنظر بگیریم که امیر سال‌های سال آرزوی بازگشت به نیمکت تیم ملی را داشته؟ منافع بیشتر بماند.

«خوشحالم که در ۲۹بازی ۷۱گل زده‌ایم» امیر قلعه‌نویی با استناد به آمار، تیمش را بدون نقص و موفق می‌داند. او می‌گوید: «آن کسی را که خواب است می‌توان بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده است، نمی‌توان بیدار کرد.» این دیگر خیلی جالب است، چه آنکه منتقدان هم می‌توانند با استناد به اینکه امیر آمار به‌دست آمده مقابل تیم‌های درجه۲ و ۳ آسیا را برجسته می‌کند و ایراد‌های تیمش را نادیده می‌گیرد، بگویند: کسی که خودش را به خواب زده، نمی‌شود بیدار کرد.

استراتژی تعیین شده برای سرمربی تیم ملی در نشست خبری بازی با قرقیزستان چنان ضعیف بود که تقریبا تمام حرف‌های امیر قلعه‌نویی تبدیل به پاس گل برای منتقدانش شد. چه آنکه حتی جواد خیابانی هم با استفاده از همین حرف‌ها برابرشان دبل کرد؛ ساعتی پس از عملکرد پرانتقاد تیم ملی در برد ۳بر ۲مقابل قرقیزستان در یک برنامه ورزشی و شب بعد در برنامه‌ای دیگر.

به این ترتیب تاکتیک خام‌دستانه مشاوران رسانه‌ای امیر قلعه‌نویی شکستی دیگر در بیرون زمین برای سرمربی رقم زد. تماس‌های بعدی با بعضی از منتقدان برای ساکت‌کردن‌شان به التماس و شیوه‌های دیگر هم نه‌تن‌ها شدت حمله‌ها را کمتر نکرد که با نمایان‌ساختنِ کلافگی مدافعان امیر، بی‌پروایی منتقدان را بیشتر هم کرد. نیازی نیست استعداد پیشگویی داشته باشید تا به این نتیجه برسید که چنین مدافعانی عاقبت امیر قلعه‌نویی را نابود می‌کنند. با این همه، باید ساده‌لوح باشیم که تصور کنیم چنین عملکرد ضعیفی از سوی مشاوران رسانه‌ای، امیر را به فکر می‌اندازد و به‌زودی تغییراتی برای موفقیت در بازی‌های بیرون زمین ایجاد می‌کند. نشان به آن نشان که او در همان نشست پرماجرا گفت نام این آقایان (منتقدان یا به قول خودش دشمنان) را در دفترچه‌اش یادداشت کرده و روزی جواب تک‌تک‌شان را می‌دهد. این جمله‌های تهدیدآمیز آدم را یاد یکی از نشست‌های معروف زمان نشستن امیرخان روی نیمکت استقلال می‌اندازد. همان «علی، چشمک» معروف که یکی از همراهانش را به ساکت‌کردن یکی دو منتقد حاضر در نشست خبری دعوت می‌کرد. فیلسوف‌های دوران باستان بیهوده نگفته‌اند که خلق‌وخوی آدم‌ها هرگز تغییر نمی‌کند. پس می‌توانیم ادامه نبرد امیر قلعه‌نویی با منتقدانش را اینگونه پیش‌بینی کنیم تا روزی که او روی نیمکت تیم ملی نشسته از قطار در حال حرکتی حرف بزند که منتقدان به آن سنگ می‌اندازند و منتقدان هم به قطار در حال حرکتی که زیاد ریپ می‌زند همچنان سنگ بیندازند. در این موقعیت مایوس‌کننده فقط می‌توانیم به تماشا بنشینیم و متن را با جمله‌ای از «غزالی طوسی» تمام کنیم: باری، بیهوده شما را وعظ و پند می‌گوییم.

منبع: همشهری‌آنلاین