آنجا که میگوید «بسیاری از مواقع دوست دارم قرآن گوش کنم» یا آنجا که نقل میکند «هیچ وقت بدِ کشورت را نگو». بله کتابباز سروش صحت با نام جدید «اکنون» دوباره شروع شده است. این بار نه در تلویزیون که در فیلیمو.
«من تماشا کردن آدمها را خیلی دوست دارم از وقتی یادم است یکی از علاقههایم این بوده که یک گوشه بنشینم و آدمها را نگاه کنم، اینکه چطوری راه میروند، چطوری میخندند، چطوری اخم میکنند و وقتی توی فکر فرو میروند چه شکلی میشوند. من معاشرت با آدمها را هم خیلی دوست دارم و چند سال پیش این فرصت برایم پیش آمد تا روبهروی آدمهایی بنشینم که یک دنیا قصه داشتند و از آنها بپرسم چطور به دنیا نگاه میکنند. مدتی این معاشرتها قطع شد و فکر کردم قصه تمام شده ولی در واقع قصه داشت مسیرش را عوض میکرد و حالا مسیر جدیدی شروع شده. قرار است باز هم با آدمها حرف بزنم. میخواهیم از گذشتهها رد بشویم و به آینده سرک بکشیم؛ از اکنون... ادامه در دل همین نقطهای است که پس از اکنون میآید همین نقطههای کوچک ساده».
آنچه خواندید صبحتهای افتتاحیه سروش صحت در معرفی نخستین قسمت برنامه «اکنون...» بود که صبح دیروز از شبکه نمایش خانگی پخش شد و هر سهشنبه ساعت 8صبح میهمان خانههای مردم است. برنامهای که حال و هوای «کتابباز» را دارد و محور آن بر یک گفتوگوی جاندار و شنیدنی، استوار است، چند میانبرنامه تماشایی دارد و مقدار زیادی فرصت برای تأمل.
بخش اصلی برنامه، گفتوگوی سروش صحت با میهمان است. پس از آن در آیتم «مکث» معرفی کتاب توسط محیا ساعدی انجام میشود و در آیتم پایانی «احسان عبدیپور» فیلمساز و نویسنده به صحنه میآید تا از تجربه سفرهایش بگوید و فیلمی از سفرنامهاش پخش میشود که حین پخش فیلم، درباره آن سفر و اتفاقهای پیرامونیاش با صحت حرف میزند. آنچه درباره عبدیپور اهمیت دارد این است که او فقط قصهها را در کتابها و فیلمها دنبال نمیکند، خودش پا در مسیر میگذارد تا ببیند و تجربه کند، تا قصهها را پیدا کند و خودش راوی و تولیدکننده باشد و نه شنونده و مصرفکننده.
عبدیپور که پیش از این در برنامه «کتابباز» در یک میز جداگانه میزبان قصهها و روایتهایی از زندگی مردم بود، حالا با سفر به نقاط مختلف جهان، میهمان قصههای تازه و راوی تجربههایی متفاوت است که رنگ و بوی ماجراجویانه دارد.
کلاس درسی از آداب معاشرت
نخستین میهمان برنامه «اکنون...» علیرضا قربانی، خواننده و موسیقیدان سرشناس کشورمان بود، شخصیشتی که کمتر روبهروی دوربین برای مصاحبه حضور یافته و همین سبب میشود شخصیتی دستنیافتنی و جذاب برای مخاطب داشته باشد، مخاطبی که دوست دارد بیشتر درباره خواننده محبوبش بداند. سروش صحت که استعدادش را برای ساخت یک معاشرت خوب در «کتابباز» آشکار کرده بود و اصلاً حضور او موجب شد این برنامه به یکی از برندهای مهم تلویزیون تبدیل شود، همان مسیر درست را در «اکنون...» هم دنبال میکند.
گفتوگوی صحت با قربانی یک کلاس درس از آداب معاشرت بود؛ صحت بیآنکه قرار باشد در قامت یک مجری جنجالی به زندگی شخصی میهمانش سرک بکشد، با او از شعر، موسیقی و کتاب گفت.
این برنامه در زمانهای که گفتوگو کردن را فراموش کردیم، آداب معاشرت را به ما یادآور میشود. اینکه در حرفهایمان چه بگوییم تا موجب رشدمان شود. آن قدر گفتوگوهای تلویزیونی به سمت مسائل سطحی و پیش پا افتاده سوق یافته که چنین برنامهای گویی در جهانی دیگر ما را با خود عمیق و فلسفیمان مواجه میکند.
در شرایطی که محتوای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به بهانه نقابزدایی و صراحت، بیاحترامی و ورود به حریم شخصی را رواج میدهند، ادب و احترام در گفتوگو به محاق رفته است ولی نخستین قسمت «اکنون...» بازنمایی از یک گفتوگوی شریف و محترم بود و یادآور این مسئله که وقتی تریبون رسانهها در اختیار آدمهای فرهنگی و اهل هنر باشد، سفره ادب و اخلاق هم پهن میشود.دکور برنامه با دو صندلی راحتی و یک میز در جوار قفسههایی پر از کتاب و گلدانهایی سرسبز با عطر چای و قهوه، فضای دلنشینی را برای یک گفتوگوی صمیمی فراهم کرده است اما آنچه موجب تفاوت «اکنون...» با «کتابباز» میشود، دایره اختیاراتی است که پلتفرم نمایشی به سازندگانش میدهد.
البته سازندگان برنامه که سابقه طولانی همکاری با سیما را داشتند، آشنا و واقف به خط قرمزهای نمایشی هستند که همین تجربه، عبور از گردنه پر پیچ و خم صدور مجوز نمایش را برایشان آسانتر میکند.
یک ترکیب برنده
محمدرضا رضاییان که از برنامهسازان خلاق تلویزیون است و در دهه 90 حضوری فعال در شبکههای سیما داشت، کارگردان سابق کتابباز و سازنده فعلی «اکنون...» است. حالا او در کنار سروش صحت ادامه تجربه موفق کتابباز را تکرار میکند اما دلیل موفقیت برنامهای که سه سال و نیم از توقف پخش آن میگذرد و همچنان نامش بر زبانهاست، چیست؟ اگرچه کتابباز با «امیرحسین صدیق» آغاز به کار کرد اما با «سروش صحت» تبدیل به یک برند برای شبکه نسیم شد. برنامهای که تکثیردهنده حال خوب و حرفهای به درد بخور بود و مثل دیگر برنامههای گفتوگومحور تلویزیون به دنبال مچگیری یا ماجراهای شخصی میهمانان نمیگشت. آدمها از ته دل حرف میزدند و در حرفهایشان احساس امنیت میکردند حالا همین حال خوب در «اکنون...» ادامه دارد.
جنس حرفهایی که در این برنامه زده میشود در روزگار شیوع شبکههای اجتماعی کمتر به گوش میرسد. در جهانی که تنهایی آدمها وسیعتر شده، معاشرتها به اختلافات دامن میزند و زبان به سرچشمه سوءتفاهمها تبدیل شده اما در این برنامه، گپ زدن آدمها با هم موجب رشد، تفکر و دگرگونی احوالشان میشود. به قول علیرضا قربانی، کلام خوب اثر روحانی دارد و ما را از جهان مادی جدا میکند.
در این برنامه درباره شأن و اثر «کلمات» حرف زده میشود و مخاطب به مکث و تأمل در خواندهها و شنیدهها در جهان عجول امروز دعوت میشود و در جاده اندیشهورزی میافتد؛ همان مسیری که صحت و دوستانش آن را در کتابباز باز کردند، سنگلاخهای مسیر تازه را کنار زدند و زمانی که مسیر هموار و پرتردد شد، مدیران تلویزیون مسدودش کردند اما سازندگان برنامه از فرعی شبکه نمایش خانگی راه دیگری به جاده اصلی کشیدند، راهی که اتفاقاً به دلیل موانع کمتر، هموارتر و تماشاییتر است. آنچه برای تلویزیون و مدیرانش باقی ماند، یک فرعی بسته است که تلاشی برای باز کردنش نکردند در حالی که مسیر آگاهی و دانایی راه خودش را از جای دیگری پیدا کرد.
خبرنگار: زهره کهندل