عصر ایران: تصمیم ایران و تروئیکای اروپایی (آلمان، انگلیس و فرانسه) برای آغاز مذاکرات، ناخرسندی اصولگرایان تندرو را برانگیخته است. روزنامه اصلی این جریان، امروز نوشته است که بهتر است اروپا را از مذاکرات حذف کنیم و میانجی های بهتری را جایگزین کنیم.
این که بالاخره اصولگرایان تندرو نیز بالاخره به این نتیجه رسیده اند که برای برون رفت از وضعیت فعلی، باید مذاکره کرد و اختلاف شان با دولت، نه اصل مذاکره که میانجی های مذاکره است، تحول مهمی در تاریخ فکری اینان به شمار می رود، هر چند که تا رسیدن به این نقطه، هزینه های جبران ناپذیری را بر یک ملت تحمیل کرده اند.
نگاهی به گذشته مذاکراتی نیز نشان می دهد که جریان تندرو، حتی زمانی هم که دست اندرکار مذاکره بود و از سوی نظام، موظف به انجام آن، فقط نمایی از مذاکره را نمایش می داد و به اصل مذاکره پایبند نبود.
دکتر علی اکبر ولایتی، مشاور عالی رهبر انقلاب در امور بین الملل در این باره گفته بود که سعید جلیلی به جای مذاکره ، فلسفه می گفت و بیانیه می خواند و در جاهایی حتی جلوی توافقات را نیز می گرفت که نتیجه اش شد قطعنامه های پی در پی شورای امنیت علیه ایران و تحریم های گسترده کشورمان.
اما درباره مذاکرات پیش روی ایران و سه کشور اروپایی، باید از اصل وجود میانجی عبور کرد نه این که به توصیه تندروها به فکر تغییر میانجی بود.
یک بار حسن روحانی گفته بود که اروپایی ها کدخدایی دارند به نام آمریکا که بهتر است به جای گفت و گو با آنان با کدخدایشان مذاکره کنیم. (بماند که همین تندروهای کذاب روحانی را متهم کردند که گفته است آمریکا کدخدای جهان است).
بعدها در دولت رئیسی، مذاکره کنندگان اصولگرا به سرپرستی آقای باقری کنی، به چشم خودشان دیدند که آمریکا کدخدای اروپایی هاست؛ بدین شکل که هیات ایرانی با اروپایی ها در هتل الف مذاکره می کرد و بعد اروپایی ها به هتل ب که محل اقامت آمریکایی ها بود می رفتند و حرف ایرانی ها را به آنها می گفتند و پیام آمریکایی را به هیات ایرانی بازمی گرداندند.
حتی آقای مخبر، معاون اول دولت رئیسی نیز یک بار به صراحت گفت که توافقاتی بین ایران و برخی کشورها برای انتقال پول به کشورمان شکل گرفته بود که دستکم در سه مورد، آمریکا ورود کرد و ظرف ۲۴ ساعت همه توافقات امضا شده را منتفی کرد.
همه این ها نشان می دهد که حق با روحانی بوده است و مذاکره باید با طرف اصلی باشد. بنابراین، این که تندروها می گویند باید میانجی ها عوض شوند، حرف مفتی بیش نیست چرا که اولا میانجی ها در وهله اول، نفع خود را در نظر دارند تا منافع طرفین را، ثانیا دز،گفت و گوی با واسطه روند مذاکرات کند می شود، ثالثا احتمال انحراف پیام در تبادلات با واسطه وجود دارد، رابعا امکان استفاده از موقعیت های مذاکراتی زنده و راهکارهایی که از دل گفت و گوی مستقیم شکل می گیرد سلب می شود و خامسا و از همه مهم تر، مگر ما صغیر هستیم یا اعتماد بنفس نداریم که باید بین مان میانجی باشد؟
بنابراین، باید ضمن ادامه مذاکره با اروپایی ها، موضوعات فیمابین ایران و آمریکا نیز در گفت و گوهای بی واسطه دو کشور بررسی شوند. معنای مذاکره نیز تسلیم نیست، کما این که مذاکره با اروپا نیز متضمن چنین معنایی نیست.
اکنون زمان اجرای اصول سه گانه سیاست خارجی یعنی "عزت، حکمت، مصلحت" در مذاکره بی میانجی با آمریکا به منظور دفع شر و تامین منافع ملت ایران رسیده است.