با مشخصشدن نتایج نهایی انتخابات کنگره آمریکا که همزمان با انتخابات ریاستجمهوری این کشور در روز پنجم نوامبر (هفته گذشته) برگزار شد، اکنون میتوان گفت که جمهوریخواهان توانستهاند با تصاحب ۲۱۸ کرسی در مجلس نمایندگان، اکثریت در این مجلس کنگره آمریکا را به دست آوردهاند. برآوردهای مراکز نظرسنجی و شبکههای مختلف آمریکایی حکایت از آن دارد که با پایان قطعی شمارش آرا و نهایی و اعلامشدن نتایج، جمهوریخواهان خواهند توانست بین ۲۲۰ تا ۲۲۲ کرسی مجلس نمایندگان را به دست آورند و اکثریت بیشتری از این مجلس را به خود اختصاص دهند.
کنگره آمریکا 435 نماینده دارد و برتری عددی جمهوریخواهان آن هم فقط دو تا چهار کرسی فراتر از حد نصاب لازم، اکثریت جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان را بسیار نزدیک و تا حدودی شکننده خواهد کرد؛ اما با توجه به پیروزی جمهوریخواهان در تصاحب اکثریت در سنا، اکنون کنترل کامل کنگره آمریکا در دست جمهوریخواهان خواهد بود و از ماه ژانویه آینده که دونالد ترامپ رسما وارد کاخ سفید شود، جمهوریخواهان خواهند توانست با کنترل دو شاخه اصلی حکومت در کشور -یعنی قوه مجریه و مقننه- سیاستهای خود را راحتتر مصوب و اجرا کنند. اکنون کنگره (مجلس نمایندگان و مجلس سنا) و کاخ سفید در اختیار جمهوریخواهان است. بخش قضائی در آمریکا هم با حضور شش قاضی محافظهکار در دیوان عالی این کشور، به عقیده ناظران و کارشناسان آمریکا، تا حدود زیادی همسو با جمهوریخواهان است. به این ترتیب، منطقه خاورمیانه و کشورهای این منطقه -که به دلیل حضور یک بازیگر به نام رژیم صهیونیستی در سیاستهای آمریکا جایگاه مهمی دارد- اکنون با یک آمریکای جدید و البته یکدست مواجه شدهاند؛ آن هم در شرایطی که جنگ غزه وارد دومین سال خود شده و لبنان نیز شاهد تجاوزهای روزانه رژیم اسرائیل و تخریب گسترده و عمدی است. یکی از بازیگران منطقهای که به دلیل شرایط خاص جغرافیایی، تاریخی، اقتصادی، انرژی، هویتی و سیاسی-بینالمللی، از شرایط داخلی آمریکا و رویکردهای رئیسجمهور جدید این کشور متأثر خواهد شد، اقلیم کردستان عراق است. هدف این یادداشت کوتاه نیز بررسی تأثیرات اولیه انتخابات آمریکا بر اقلیم کردستان و سیاستهای مسئولان این منطقه و البته نگاه برخی از نخبگان دولت ترامپ به مسئله اقلیم و کُردی است.
اقلیم کردستان؛ بازیگر فرعی و مؤثر بر پویاییهای منطقهای
نکته اول در تحلیل آثار انتخابات آمریکا بر اقلیم کردستان، پذیرش این نکته است که این منطقه، به عنوان یک بازیگر فرعی و فروملی، تحت تأثیر پویاییهای منطقهای قرار دارد. به عبارت دقیقتر، تخاصم موجود میان ایران و آمریکا (و طبعا ایران و رژیم صهیونیستی)، رقابتهای ایران و ترکیه در اقلیم کردستان عراق، تنشهای امنیتی میان ایران و رژیم صهیونیستی در اربیل، روابط آمریکا و ترکیه درمورد کردهای سوریه و شرایط خاص قانونی اقلیم کردستان و حمایت تاریخی آمریکا از اقلیم کردستان، همه و همه بر اقلیم کردستان مؤثر است و البته به نوعی از آن تأثیر میگیرد. در این چارچوب میتوان گفت اگر مدیریت تنش میان ایران و آمریکا محقق شود، نفوذ ایران در عراق و اقلیم کردستان، کمتر باعث تحریک حساسیتهای آمریکا شود و در عوض این اسرائیل خواهد بود بود که برای ضربه به ایران از مسیر اربیل تمرکز خواهد کرد. هر نوع تشدید تنش میان ایران با آمریکا و رژیم اسرائیل نیز بر امنیت اقلیم و استقلال عمل آن مؤثر خواهد بود. در مجموع میتوان گفت با توجه به سیاست تاریخی آمریکا در قبال اقلیم کردستان، به احتمال زیاد این منطقه همچنان به عنوان یک وزنه تعادلی بالقوه برای تعدیل نفوذ ایران و ترکیه و البته به صورت یک مکان استراتژیک برای ادامه حضور نظامی ایالات متحده، نقش مهمی در سیاستهای آمریکا خواهد داشت.
رژیم صهیونیستی و نگاه خاص به کردها و اقلیم کردستان
در مورد خاص اقلیم کردستان و نوع نگاه برخی صهیونیستهای دستراستی در دولت فعلی نتانیاهو نیز باید گفت نفوذ اسرائیل بر استراتژی خاورمیانهای آمریکای ترامپ، بهویژه با توجه به درگیریهای مداوم، ممکن است منجر به نتایج سیاستهای خاصی شود. در این زمینه نباید فراموش کرد که برخی از تفکرات در اسرائیل، معتقد به حمایت ویژه از اقلیم کردستان هستند و این رژیم یکی از معدود بازیگرانی بود که از همهپرسی سال 2017 برای استقلال اقلیم کردستان، حمایت کرد! گدعون ساعر، وزیر امور خارجه جدید رژیم اسرائیل، نیز در سخنان اخیر خود بر اقلیم کردستان و شرایط خاص کردهای سوریه برای تضعیف دولتهای مرکزی حساب ویژهای باز کرده است. او تأکید کرده: «اسرائیل باید با مطالعه منطقه از اقلیتها حمایت کند». او به صراحت اعلام کرده: «میخواهم بر اقلیت کُرد تمرکز کنم؛ آنها متحد ما به حساب میآیند و باید مستقل شوند. ما باید از نظر نظامی، امنیتی و سیاسی با آنها متحد شویم! مردم کرد به عنوان یک ملت بزرگ، یکی از ملتهای بدون استقلال سیاسی است. اسرائیل باید روابط خود را با کردها تقویت کند».
حلقه اول ترامپ و نگاه خاص به اقلیم کردستان عراق
ترامپ در گام اول انتصابات خود دو فرد خاص را به سمتهای مهم منصوب کرده که بررسی نگاه آنها بسیار حائز اهمیت است. این دو فرد عملا اقلیم کردستان را سنگر اصلی دربرابر نفوذ ایران میدانند و در دولت آینده آمریکا نقشهای اصلی سیاست خارجی را ایفا خواهند کرد.
مایکل والتز به عنوان مشاور امنیت ملی و مارکو روبیو به عنوان وزیر امور خارجه ترامپ معرفی شدهاند. هرچند این انتصاب وزیر امور خارجه نهایی نیست و باید به تأیید سنای آمریکا برسد، اما پست مشاور امنیت داخلی یک پست کلیدی در کاخ سفید است که انتصاب در آن نیازی به تأیید سنا ندارد. با توجه به ترکیب مجلس سنا نیز امکان رأیآوردن مارکو روبیو بسیار زیاد است. والتز، افسر بازنشسته نیروهای ویژه ارتش ایالات متحده، یکی از اعضای گروه کرد در کنگره ایالات متحده است. او در سال 2021 به مناسبت سیامین سالگرد عملیات تأمین آسایش (عملیات سال 1991 میلادی آمریکا علیه رژیم صدام حسین در دفاع از کردها) قطعنامهای را ارائه کرد که از «مشارکت مهم ایالات متحده و کردستان عراق» حمایت میکرد؛ هرچند این قطعنامه درنهایت تصویب نشد. او همچنین در آگوست 2022، به همراه دو نفر دیگر از نمایندگان کنگره نامهای به آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، نوشت و از دولت بایدن خواست از حکومت اقلیم کردستان دربرابر فشار برای محدودکردن تولید انرژی حمایت کند و مدعی شده بود این فشار از سوی ایران و احزاب طرفدار ایران در بغداد بر اقلیم کردستان وارد میشود. همچنین در فوریه 2023، والتز به همراه دو نماینده دیگر کنگره به جو بایدن نامه نوشتند و درخواست کردند کاخ سفید حمایت بیشتری از اقلیم کردستان در مناقشاتش با بغداد، داشته باشد و درعینحال خواستار سیاست سختتر در قبال عراق برای مقابله با نفوذ قوی ایران شدند. در این نامه مهم به موفقیت تهران در دادگاه عالی فدرال عراق و تبدیل ادعایی آن به ابزار نفوذ ایران اشاره شده است. والتز در این نامه پیشنهاد تحریمهایی را علیه فایق زیدان، رئیس شورایعالی قضائی عراق، داد و او را «ابزار نفوذ ایران» خواند. دادگاه عالی فدرال عراق در آن مقطع چندین حکم مهم علیه اقلیم کردستان صادر کرد. یکی از این احکام مربوط به صادرات نفت اقلیم کردستان بود که دادگاه آن را خلاف قانون اساسی توصیف کرد. والتز، همراه با دیگر اعضای کنگره در سپتامبر 2023، از طریق نامهای رسمی به جو بایدن، خواستار اقدام علیه آنچه «رفتار غیرقابل قبول» گروههای وابسته به ایران در عراق با حکومت اقلیم کردستان خواندند، شده است. همچنین «بیان سامی عبدالرحمن» نماینده اقلیم کردستان در ایالات متحده، در 28 مارس 2023 با مایکل والتز نیز دیدار و در مورد حمایت آمریکا از صادرات نفت اقلیم مذاکره کرده بود. به طور کلی با بررسی مواضع سیاسی و حقوقی والتز میتوان گفت او خواستار استقلال عمل بیشتر دولت اقلیم کردستان دربرابر بغداد و تهران، آزادی صادرات نفت از اقلیم و عدم توجه به فشارهای بغداد، فشار بیشتر آمریکا به بغداد برای انعطاف در مورد اقدامات اقلیم کردستان و کاهش نفوذ ایران در عراق و حمایت از شرکای آمریکا در کردستان است. عمده مواضع او نیز به مسئله انرژی و صادرات نفت اقلیم کردستان از مسیر ترکیه ارتباط دارد. برخی تحلیلگران کُرد و ترکیهای، مواضع و اقدامات والتز را به تلاشهای لابیگرانه مسرور بارزانی در واشنگتن دیسی مرتبط میدانند. مسرور بارزانی در نامهای به مایک والتز، خواستار لابی علیه منافع ایران در عراق شد و نهادهای دولتی عراق را متهم کرد که به ابزار ایران تبدیل شدهاند.
مارکو روبیو نیز اقلیم کردستان را به عنوان یک شریک استراتژیک و کلیدی در مهار فعالیتهای منطقهای ایران میداند و از استقرار مجدد بالقوه نیروهای آمریکایی در منطقه کردستان برای حفظ حضور نظامی آمریکا در عراق، حمایت کرده است. روبیو در زمان ریاستجمهوری ترامپ در سال 2017، از دولت ترامپ به دلیل بیبرنامهبودن در قبال کردها انتقاد کرده بود. او مدعی شده بود: «ایران با کارکردن از طریق شبهنظامیان شیعه به هدف خود، یعنی تفرقهانداختن میان کردها و افزایش نفوذ و قدرت به قیمت ازدستدادن آمریکا و متحدان آن، دست یافته است». روبیو پس از همهپرسی استقلال اقلیم کردستان گفته بود: «من از مردم کردستان نمیخواهم که امیدهای خود به استقلال را کنار بگذارند». به نوشته منابع رسانهای متعدد، دیدگاه روبیو درباره همهپرسی و استقلال کردستان با دیدگاههای وزارت امور خارجه مغایر بوده است. او که سابقه سفر به اقلیم کردستان را دارد، در یک نشست در مؤسسه هادسون (سال 2016) که یک اندیشکده سیاست خارجی متمایل به جمهوریخواهان است، نظرات خاندان بارزانی نسبت به استقلال کردستان را ستایش کرده بود. در مجموع میتوان گفت هردو سیاستمدار که به مواضع جنگطلبانه خود در سیاست خارجی شهرت دارند، از نزدیک با لابیهای حکومت اقلیم کردستان، بهویژه آنهایی که با مسرور بارزانی مرتبط هستند، همکاری کردهاند. به طور قابل توجه، ارتباط قوی آنها با گروههای طرفدار اسرائیل نشان میدهد که ممکن است حکومت اقلیم کردستان را به عنوان یک دارایی استراتژیک برای مقابله با نفوذ ایران و ترکیه بدانند؛ چشماندازی که با استراتژی منطقهای اسرائیل همسو است.