به نام خدا در حالی که فابرگاس توانست به کاپیتانی الهام بخش در آرسنال تبدیل شود و دوبار با چلسی قهرمان لیگ برتر شد، ولی در حومه شهر لندن و منطقه بارنت بود که پسر جوان اهل بارسلونا، به یک مرد تبدیل شد. وقتی سسک فابرگاس نگاهی به افراد تاثیرگذار و کلیدی در دوران فوتبالش میکند، در کنار آرسن ونگر، فرانسیس کِیجیگائو، پپ گواردیولا و ژوزه مورینیو، همیشه جایی برای نورین دیویس، میزبان ایرلندیاش که خانه اش را با فابرگاس جوان در لندن شریک شده بود، وجود دارد.
در حالی که فابرگاس توانست به کاپیتانی الهام بخش در آرسنال تبدیل شود و دوبار با چلسی قهرمان لیگ برتر شد، ولی در حومه شهر لندن و منطقه بارنت بود که پسر جوان اهل بارسلونا، به یک مرد تبدیل شد.
اوایل سال 2000، مارک دیویس، هوادار آرسنال و خریدار بلیتهای فصلی باشگاه، در برنامههای روز بازی چشمش به یک تبلیغ افتاد. پل، برادر مارک، گفت:” باشگاه به دنبال خانوادههایی بود که بچههای آکادمی بتوانند کنار آنها زندگی کنند. آرسن ونگر در آن زمان واقعا روی آکادمی حساب میکرد؛ همینطور لیام بردی و دیوید کورت که در آکادمی کار میکردند. برادرم زندگی مستقلش را شروع کرده بود، من هم در آستانه رفتن به خانه خودم بودم؛ بنابراین فکر کردیم مادرمان هم نیاز دارد که سرش گرم باشد… پس برای این کار اقدام کردیم!”
درخواست آنها با موافقت روبرو شد و دیویسها، یکی از چندین خانواده ایرلندی بودند که بردی، بازیکن سابق تیم ملی جمهوری ایرلند، آنها را برای این کار انتخاب کرد. اولین پسری که قرار شد در کنار نورین بماند، سباستین سورد، هافبک دانمارکی بود. ورزشگاه آندرهیل که تیم رزرو آرسنال در آن بازی میکرد نیز در منطقه بارنت بود و خیلی سریع، جامعه کوچک فوتبالیستهای جوان در آنجا ایجاد شد. پل به یاد دارد:” سب لارسن، گراهام برت، الفور اینگی اسکولاسون، استفن اودانل، پاتریک کرگ…. این گروه از بچهها همگی در فاصله پنج دقیقهای یکدیگر زندگی میکردند- ولی بیشتر آنها سراغ مادر من میآمدند زیرا غذاهای بهتری درست میکرد. معمولا وقتی به خانه میآمدید، میدیدید که چند فوتبالیست در اتاق پذیرایی نشستهاند و در حال تماشای فوتبال هستند.”
اولین باری که فابرگاس به خانه نورین رفت، تابستان سال 2003 بود. نوجوان 16 ساله اسپانیایی به انگلیس سفر کرده بود تا زمین تمرین آرسنال را ببیند و باشگاه، دیدار از منطقه بارنت را در برنامه سفر او گنجاند.
فابرگاس به اتلتیک گفت:” آنها در آن زمان به من نگفتند که آن خانم ممکن است میزبان من باشد؛ فقط انگار که میخواستند به طور مثال به من نشان دهند که بازیکنان در چه منطقه ای زندگی میکنند. در آن موقع نمیدانستم که آن خانه قرار است جای خاصی برای من باشد؛ فقط فکر میکردم یک خانه مثل دیگر خانههای حومه لندن است.” برای یک نوجوان، خروج از کشور یک تصمیم بزرگ بود. پدر فابرگاس در این رابطه اعتراف کرد:” شما اجازه میدهید پسرتان برود و دیگر نمیدانید او چه کار خواهد کرد. من پیش خودم فکر میکردم که حداقل او انگلیسی یاد میگیرد.”
وقتی فابرگاس چند ماه بعد به لندن برگشت، متوجه شد که نه تنها با نورین زندگی خواهد کرد، بلکه خرید جدید آرسنال نیز همخانهای او خواهد بود: مدافع میانی 18 ساله، فیلیپ سندروس. از آنجایی که فابرگاس در آن زمان انگلیسی بلد نبود، حضور سندروس- که به چند زبان مسلط بود- موهبتی برای سسک بود. فابرگاس گفت:” او (سندروس) برای من مثل یک برادر بود.”
پل گفت:” آنها زوج جالبی هستند. دو فرد با تفاوتهای بسیار که کنار هم قرار داده شده بودند. فیلیپ برونگرا بود، از آنهایی که جمع را در دست میگرفت و هدایت میکرد، شبیه به تونی آدامز. سسک خیلی باهوش بود. او بسیار خجالتی بود، بسیار ساده و بی ادعا بود- همیشه ناخنهایش را میجوید. مادرم به او میگفت که این کار را نکند! سسک به شدت به بارسلونا علاقه مند بود ولی فیلیپ و خانواده اش هوادار رئال مادرید بودند. در حالی که الگوی سسک از بچگی پپ گواردیولا بود، قهرمان فیلیپ فرناندو ایهرو بود. با توجه به تفاوتهایشان، تماشای بزرگ شدنشان جالب بود.”
همانطور که نورین و خانواده اش گفتند، این دو در سالهای پس از آن، یک شبکه مشترک حمایتی با یکدیگر تشکیل دادند. سندروس بیشتر فصل اولش را مصدوم بود. مدافع سابق تیم ملی سوئیس گفت:” حالم خوب بود زیرا کنار نورین و یک بازیکن دیگر بودم. اگر اینطور نبود، خیلی خیلی برایم سخت میگذشت.”
فابرگاس همچنین به کسی تکیه کرد که به آرسنال در مورد پتانسیل پیشرفت او اطلاع داده بود: فرانسیس کیجیگائو. بازیکنیاب مورد احترام که پل او را به عنوان “یکی از آرسنالیترین افرادی که دیده ام” به خاطر دارد و اخیرا نیز پس از 24 سال حضور، آرسنال را ترک کرد ولی فابرگاس همچنان معتقد است که او نقش پررنگی در پیشرفتش داشته است.
سسک به اتلتیک گفت:” او (کیجیگائو) کمک زیادی به من کرد. دائما با او حرف میزدم، تقریبا هر روز. او مراقب من بود و توصیههای زیادی به من میکرد. هر بار که فرصت میکرد بازیهای ذخیرهها را تماشا کند و من هم بازی میکردم، نکاتی را به من گوشزد میکرد که باید روی آنها کار میکردم. کمک بسیار بسیار بزرگی به من بود.
تمام باشگاهها به افرادی مثل فرانسیس نیاز دارند، افرادی که وفادارند، متعهدند و تمام تلاششان را در طول حدودا 25 سال برای باشگاه انجام میدهند. او در خانهاش نمیخوابید. تمام طول سال در سفر بود و کمتر وقت میکرد خانه باشد. این چیزی است که هر باشگاهی میخواهد: افرادی با شور و انگیزه که تمام تلاششان را برای باشگاه میکنند. و او خیلی هم موفق بود- اگر در این سالها به عملکردش نگاه کنید، توانسته استعدادهای بسیاری در دنیا پیدا کند.”
فابرگاس مشهور ترین بازیکنی است که کیجیگائو کشف کرده است. خانواده دیویس در ابتدا از شهرت رو به افزایش هم خانهشان خبر نداشتند ولی یک جستجوی سریع در گوگل نشان میداد که آن پسر جوان مودب، توپ طلا و کفش طلا (به صورت اشتراکی) جام جهانی زیر 17 ساله ها را کسب کرده است. پل گفت:” سپس وقتی متوجه شدیم که او در 16 سالگی با تیم اصلی تمرین میکند، فکر کردیم ” یک لحظه وایسا! این پسر یک استعداد خاص است.”
با این حال فابرگاس اجازه نداد پیشرفت سریعش، ذهنش را درگیر کند. پل توضیح داد:” خارجی هایی که به خانه ما میآمدند، نگرش متفاوتی داشتند. آنها اینطور فکر نمیکردند که چون با باشگاه قرارداد بسته اند، دیگر موفق شده اند. همه میدانستند فابرگاس بازیکن خاصی است ولی او هیچگاه درگیر این مساله نبود.”
حتی در سن 16 سالگی هم تمرکز فابرگاس فوق العاده بود. او گفت:” دلم برای خانه تنگ نشده بود زیرا میدانستم که برای چه کاری در لندن هستم. از روز اول با تیم اصلی تمرین میکردم. با بازیکنانی مثل تیری آنری، پاتریک ویهرا، سول کمپبل، اشلی کول، دنیس برگکمپ بازی میکردم…. عاشق آن روزها بودم.”
حتی با اینکه فابرگاس دلتنگ کاتالونیا نشده بود ولی خانواده دیویس تلاش میکردند کاری کنند که او حس و حال خانه را داشته باشد. ماهواره اسپانیایی در خانهشان نصب کردند تا فابرگاس از برنامههای تلویزیونی تا بازیهای لالیگا را تماشا کند. پل همچنین تلاش میکرد غذاهای اسپانیایی نیز برای سسک آماده کند. او گفت:” من سعی میکردم سِرِلی (نوعی صبحانه متشکل از غلات که با شیر سرو میشود) به نام کلوگ اسمکس را پیدا کنم. همچنین چیزی به نام هورچاتا که یک نوشیدنی شامل شیر بود. شبیه گروه اسپینال تپ ( گروه موسیقی) بودم که در وسط آستین (شهری در ایالت تگزاس) به دنبال ماندولین (سازی شبیه به گیتار) میگشت.”
فابرگاس پس از مطرح شدن موضوع تلاش برای پیدا کردن سِرِلها میخندید. او که سال گذشته پس از ترک چلسی راهی موناکو شد گفت:” در موناکو هم این سرلها وجود دارد. در یک سوپرمارکت پیدایش کردم. بچههایم عاشقش هستند.” خانواده دیویس همچنین تلاش میکرد با پر کردن خانه و حیاط پشتی از توپ فوتبال، کاری کند که فابرگاس حس کند در خانه اش زندگی میکند. پل گفت:” سسک فوتبالیترین آدمی است که میشناسم. یادم میآید مادرش عکسی از او به من نشان داد که یک توپ فوتبال را بغل کرده و خوابیده بود.”
سندروس و فابرگاس باید با اتوبوس از ایستگاه مترو کاکفاسترز به تمرینات میرفتند ولی نورین همیشه با ماشین آنها را از تمرینات به خانه میآورد. نورین که یک هوادار سرسخت آرسنال بود، از اینکه برگکمپ با ماشینش شوخی میکرد، ذوق زده بود. گاهی پل هم پس از تمرینات دنبال پسرها میرفت. او گفت:” در پارکینگ منتظرشان میماندم و گاهی دیدار تیمهای جوانان که در جریان بود را تماشا میکردم. سپس سسک میآمد و میگفت “یک سر به داخل باشگاه بیا” و ناگهان از داخل رختکن و از کنار ستارههای بزرگ رد میشدیم. برای او مهم نبود. روحیه او اینگونه بود و همینطور بزرگ شده بود.”
نورین همیشه رژیم غذایی سختگیرانه ونگر را در هنگام آماده کردن غذاها در دستور کار قرار میداد- بروکلی آبپز همیشه در کنار غذا سرو میشد- ولی او گاهی به پسرها این آزادی را میداد که از غذاهای خودش که بیشتر غذاهای سنتی انگلیس بود، بخورند. سسک همیشه درخواست پاستا با گوجهفرنگی و سیب زمینی میکرد که همراه با سس کچاپ میخورد.”
خانواده دیویس، دوره فشرده فرهنگ فوتبال انگلیسی برای سسک برگزار کردند او گفت:” اولین بازیای که پس از مهاجرت به لندن تماشا کردم، دیدار منچستریونایتد و آرسنال در سال 2003 بود که رود فن نیستلروی یک پنالتی خراب کرد. با پل، مارک و نورین در خانه بازی را تماشا کردیم و نمیتوانستم باور کنم. فریادها، شور و انگیزهای که آنها برای آرسنال صرف میکردند، باورنکردنی بود. خیلی زود همین احساسات در مورد آرسنال به من هم دست داد. خیلی خیلی سریع فهمیدم که آرسنال باشگاه خاصی است. آنها (خانواده دیویس) کاری کردند که از روز اول متوجه این موضوع باشم.”
پل گفت:” کار خودم را این میدانستم که بنشینم و فوتبال تماشا کنم و به پسرها بگویم که چه خبر است. آنها عاشق حرارت و جنگندگی لیگ برتر شده بودند. بازیکنانی در لیگ حضور داشتند که پسرها تا به حال مثل آنها ندیده بودند. آنها اسکات پارکر را به خاطر دوندگیهای دائمش در زمین، بازیکنی جالب توجه میدانستند.
بازیکنی مثل فن نیستلروی را به آنها نشان میدادم و میگفتم “هر فرصتی که پیدا کردید، بلایی سرش بیاورید؛ هواداران به خاطر این کار قدردان شما خواهند بود.” فابرگاس به یکی از خوانندگان دائمی وبسایت آرسنال و وبلاگ باشگاه تبدیل شد و حتی یک حساب کاربری ایجاد کرده بود تا فروم ها را دنبال کند. پل گفت:” کارهای فابرگاس یک دوره تحصیلی سریع بود.”
پیشرفت او در زمین هم بسیار سریع بود. فابرگاس هنگامی که در بارنت سکونت داشت، مراحل مهمی از دوران فوتبالش را سپری کرد. او بازی اولش را مقابل روترهام یونایتد در جام اتحادیه، وقتی 16 سال و 177 روز داشت، انجام داد. او در آن زمان به جوانترین بازیکن تاریخ باشگاه تبدیل شد. در دور بعد رقابتها، گل او مقابل وولورهمپتون باعث شد به جوان ترین گلزن تاریخ باشگاه تبدیل شود. او تاریخسازیاش را در خانه نورین با کوکا کولا و تخممرغ شانسی کیندر جشن گرفت. فابرگاس برای دو سال و نیم بعد از آن روز هم در خانه دیویسها ماند. در روزهای آخر، او به ستاره واقعی تیم اصلی آرسنال تبدیل شده بود- که نورین و خانوادهاش از سکوهای هایبری تماشایش میکردند.
اما یک بار هم وضعیت برعکس شد. پل و مارک ، فابرگاس و سندروس را متقاعد کردند که به تماشای بازی آنها با دوستانشان بروند. پل با خنده گفت:” آنها میگفتند بازیتان افتضاح است. برایشان خندهدار بود. البته خوششان آمده بود زیرا فرصتی بود که بتوانند حرص تعدادی هوادار آرسنال را در بیاورند. بازیکنان فرصت چنین انتقامی را ندارند، جدا از یان رایت که به عمد هواداران مهمان پشت دروازه را با شوتهایش هدف میگرفت؛ بنابراین عاشق این اتفاق شده بودند.”
فابرگاس گفت:” آنها همگی کلههای بزرگی دارند و وقتی میدوند، خنده دار میشوند. راستش را بخواهید، پل بد نبود ولی انقدر تلاش کرد که با دریبل زدن و کارهای نمایشی ما را تحت تاثیر قرار دهد که پاس نمیداد و برای همین با او شوخی میکردیم.”
فابرگاس در 18 سالگی به خانه خودش در هامپستید در شمال لندن نقل مکان کرد. با این حال، تا وقتی در انگلیس بود، به نورین سر میزد- حتی وقتی که در سال 2014 برای بازی در چلسی به این کشور برگشت. خانواده دوم او بارها در بارسلونا به ملاقات او رفتند و فابرگاسها و دیویسها رابطه نزدیکشان را حفظ کردند. پل گفت:” او هنوز هم همان پسربچهای است که قبلا بود. و فکر نمیکنم تماشای حتی یک بازی آرسنال را از دست داده باشد.” نورین هم به میزبانی از بازیکنان جوان آرسنال از جمله یوهان ژورو، نیکلاس بنتنر و الکس آیووبی ادامه داد. استیو راولی که حالا بازیکنیاب ارشد باشگاه است، یک بار به شوخی گفت که ارزش نقل و انتقالاتی نورین برای باشگاه، میلیونها پوند است.
پل مصاحبه اش با ما را با این شوخی تمام کرد که فابرگاس هنوز هم 20 پوند از سال 2003 به او بدهکار است؛ هنگامی که ستاره جوان، زمستان انگلیس را دست کم گرفته بود و نیاز به یک سوئیشرت داشت. فابرگاس 33 ساله بدهی اش به پل و خانواده اش را بسیار بیشتر از 20 پوند جبران کرده است.
او گفت:” چه میتوانم راجع به آنها بگویم؟ آنها خیلی به من کمک کردند. میدانم که آنها خانواده پرجمعیتی هستند. این را وقتی بچههای شان را دیدم، فهمیدم. روزهای زیادی را با هم گذراندیم. چطور میتوانم نسبت به آنها مهر و محبت نداشته باشم و با آنها در ارتباط نباشم؟ آنها برای من خیلی مهم هستند.” |