اروپاییها باید به این نکته توجه داشته باشند که از چند هفته دیگر دوباره باید با آمریکای ترامپ ارتباط داشته باشند و استفاده از ظرفیتهای ایران در چنین فضایی برای آنها اهمیت دارد. اروپا بعد از وقوع درگیری میان روسیه و اوکراین بهخاطر مسائل انرژی با مشکل روبهرو شده و همچنین بهدلیل شرایط موجود با گرانی غلات مواجه بوده و از نظر امنیتی هم اروپا نگران گسترش درگیریها میان روسیه و اوکراین است که این مجموعه سبب خواهد شد اروپاییها تغییراتی در سیاستهای خود بدهند.اروپا در شرایط جدید نیاز به ایران دارد و این امکان فراهم است که اروپاییها از بازار و منطقه ایران بهخوبی استفاده کنند و از سوی دیگر دولت جمهوری اسلامی ایران هم در پی آن است که روابط را با همه کشورها به صورت متوازن بهبود بخشد و تمایل داریم که از ظرفیتهای اروپا برای توسعه برنامههای اقتصادی خود استفاده کنیم و میتوانیم مکمل تجاری خوبی برای هم باشیم اما شرطش این است که اروپا دست از رفتار سیاسی اشتباه خود بردارد و اینقدر در زمین آمریکا بازی نکند و تحتالشعاع قدرت این کشور قرار نگیرد، چون اروپایی که بخواهد خود را وابسته به آمریکا نگه دارد، در شرایطی که ترامپ روی کار بیاید، حتما وضعیت سختتری پیدا خواهد کرد.
اگر اروپا میخواهد بهصورت مستقل در عرصه بینالمللی عمل کند، باید بین سیاستهای خود و سیاستهای آمریکا فرق بگذارد و بهدنبال منافع خود باشد و از ظرفیتهای ایران بهره ببرد. بنابراین اگر اروپا بپذیرد از سیاستهای کنونی خود که کاملا از روی سیاستهای آمریکا دیکته میشود، دست بردارد و مواضع افراطی خود درحمایت از اسرائیل را کنار بگذارد و حقوق ملت ما را به رسمیت بشناسد و مسیر را باز کند که به تعهدات خود در برجام عمل کند و در مقابل اقداماتی که ما انجام دادیم، آنها هم ظرفیتی برای فعالیت اقتصادی جمهوری اسلامی فراهم کنند، ایران میتواند شریک خوبی برای اروپا باشد و این رویکرد را بهعنوان چارچوب سیاستهای اصولی در مواجهه با غرب دنبال کند. ما در عرصه تحولات بینالمللی با تغییراتی مواجه بودیم که بخشی از آن به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و روی کار آمدن مجدد دونالد ترامپ برمیگردد. ترامپ یک نگرش خاصی دارد و معتقد است که حتی اگر برای تأمین منافع آمریکا لازم باشد که دوست و متحدان خود را ناراحت و دلخور کند یا اینکه برخی از معاهدات بینالمللی را کنار بگذارد، برایش موضوع چندان بااهمیتی نیست و برای او منافع کوتاهمدت و مستقیم آمریکا دارای اعتبار است نه منافع بلندمدت متحدان. درصورت شروع دولت جدید آمریکا احتمال اختلاف دیدگاه میان اروپا و آمریکا وجود دارد. اگر بنا باشد ترامپ همان رویه دوران ریاستجمهوری قبلی خود را تکرار کند، بعید بهنظر نمیرسد که اختلافنظر میان کشورهای اروپایی و آمریکای دوران ترامپ بهوجود آید.
ترامپ معتقد بود اگر قرار باشد که بحث امنیت اروپا مطرح شود، هزینه آن را باید کشورهای اروپایی بپردازند و سهم خود را در ناتو باید افزایش بدهند و همچنین بر این باور بود که باید روی کالاهای اروپایی تعرفه گذاشت تا بازار آمریکا دچار لطمه نشود و این مسائل باعث شده بود که اروپاییها به فکر این بیفتند تا برای خود هویت مستقلی داشته باشند و حتی برای دفاع از خود زمزمه ارتش مستقل را هم مطرح میکردند.در آن شرایط اروپا دو رهبر قدرتمند داشت که مهمترین آن آلمان دوره مرکل بود. آنگلا مرکل بهعنوان فردی که قدرتمندترین کشور اروپایی را قاطعانه رهبری میکرد، در اتحادیه اروپا هم نقش جدی در مدیریت آن داشت اما در حالحاضر شرایط تغییر کرده و آلمان دچار مشکلات زیادی شده و از نظر اقتصادی افت کرده و آن رهبری قوی را ندارد و دولتی که در این کشور بر سر کار آمده، اسیر فضای صهیونیستی شده و بهنظر میرسد که همچنان نسبت به اقدامات هیتلر در دوره جنگ جهانی دوم دچار عذابوجدان است و از اینرو یک جریان افراطی طرفدار صهیونیستها الان در آلمان حاکم شده و حتی دادگاه کیفری بینالمللی که حکم جلب بنیامین نتانیاهو و گالانت را صادر کرده، آلمانیها گفتند که دفاع ازاسرائیل راجزواولویتهای خود میدانندومشکلی برای تردد این دونفر به خاک آلمان وجود ندارد.با توجه به چنین روندی این احتمال وجود دارد که دولت آلمان در آینده دچار مشکلات فراوانی شود و پیشبینی میشود برای دو سه ماه آینده که دولت ترامپ روی کار میآید، آلمانیها تغییراتی را درفضای سیاسی خود داشته باشند تا بتوانند در آینده رهبری اتحادیه اروپا بهعنوان یک کشور مستقل نقشآفرینی کنند.
اگر اروپا میخواهد بهصورت مستقل در عرصه بینالمللی عمل کند، باید بین سیاستهای خود و سیاستهای آمریکا فرق بگذارد و بهدنبال منافع خود باشد و از ظرفیتهای ایران بهره ببرد. بنابراین اگر اروپا بپذیرد از سیاستهای کنونی خود که کاملا از روی سیاستهای آمریکا دیکته میشود، دست بردارد و مواضع افراطی خود درحمایت از اسرائیل را کنار بگذارد و حقوق ملت ما را به رسمیت بشناسد و مسیر را باز کند که به تعهدات خود در برجام عمل کند و در مقابل اقداماتی که ما انجام دادیم، آنها هم ظرفیتی برای فعالیت اقتصادی جمهوری اسلامی فراهم کنند، ایران میتواند شریک خوبی برای اروپا باشد و این رویکرد را بهعنوان چارچوب سیاستهای اصولی در مواجهه با غرب دنبال کند. ما در عرصه تحولات بینالمللی با تغییراتی مواجه بودیم که بخشی از آن به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و روی کار آمدن مجدد دونالد ترامپ برمیگردد. ترامپ یک نگرش خاصی دارد و معتقد است که حتی اگر برای تأمین منافع آمریکا لازم باشد که دوست و متحدان خود را ناراحت و دلخور کند یا اینکه برخی از معاهدات بینالمللی را کنار بگذارد، برایش موضوع چندان بااهمیتی نیست و برای او منافع کوتاهمدت و مستقیم آمریکا دارای اعتبار است نه منافع بلندمدت متحدان. درصورت شروع دولت جدید آمریکا احتمال اختلاف دیدگاه میان اروپا و آمریکا وجود دارد. اگر بنا باشد ترامپ همان رویه دوران ریاستجمهوری قبلی خود را تکرار کند، بعید بهنظر نمیرسد که اختلافنظر میان کشورهای اروپایی و آمریکای دوران ترامپ بهوجود آید.
ترامپ معتقد بود اگر قرار باشد که بحث امنیت اروپا مطرح شود، هزینه آن را باید کشورهای اروپایی بپردازند و سهم خود را در ناتو باید افزایش بدهند و همچنین بر این باور بود که باید روی کالاهای اروپایی تعرفه گذاشت تا بازار آمریکا دچار لطمه نشود و این مسائل باعث شده بود که اروپاییها به فکر این بیفتند تا برای خود هویت مستقلی داشته باشند و حتی برای دفاع از خود زمزمه ارتش مستقل را هم مطرح میکردند.در آن شرایط اروپا دو رهبر قدرتمند داشت که مهمترین آن آلمان دوره مرکل بود. آنگلا مرکل بهعنوان فردی که قدرتمندترین کشور اروپایی را قاطعانه رهبری میکرد، در اتحادیه اروپا هم نقش جدی در مدیریت آن داشت اما در حالحاضر شرایط تغییر کرده و آلمان دچار مشکلات زیادی شده و از نظر اقتصادی افت کرده و آن رهبری قوی را ندارد و دولتی که در این کشور بر سر کار آمده، اسیر فضای صهیونیستی شده و بهنظر میرسد که همچنان نسبت به اقدامات هیتلر در دوره جنگ جهانی دوم دچار عذابوجدان است و از اینرو یک جریان افراطی طرفدار صهیونیستها الان در آلمان حاکم شده و حتی دادگاه کیفری بینالمللی که حکم جلب بنیامین نتانیاهو و گالانت را صادر کرده، آلمانیها گفتند که دفاع ازاسرائیل راجزواولویتهای خود میدانندومشکلی برای تردد این دونفر به خاک آلمان وجود ندارد.با توجه به چنین روندی این احتمال وجود دارد که دولت آلمان در آینده دچار مشکلات فراوانی شود و پیشبینی میشود برای دو سه ماه آینده که دولت ترامپ روی کار میآید، آلمانیها تغییراتی را درفضای سیاسی خود داشته باشند تا بتوانند در آینده رهبری اتحادیه اروپا بهعنوان یک کشور مستقل نقشآفرینی کنند.