«لب پرتگاه» عنوان یادداشت جعفر گلابی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ اگر نگوییم دولت چهاردهم با بیسابقهترین و انبوهترین مشکلات تاریخ معاصر روبهرو است حداقل یکی از دورانهای سخت با نابسامانیها و تهدیدها و خطرهای گوناگون را سپری میکند.هر دولتی اگر از چند سو مورد تهاجم قرار داشته ولی در مواردی گشایش و حمایت و آسانی را صاحب بوده است. پیش از انقلاب که اساسا تهدید خارجی وجود نداشت و چیزی به نام تحریم به گوش مردم نمیرسید با این حال تورم به نسبت زمانه چنان افسارگسیخته بود که در سال 56 شاه به دولت اخطار داد که اگر جلو گرانیها را نگیرد ارتش را وارد معرکه خواهد کرد! حالا تصور کنید در اوج تحریمها و افت شدید درآمدهای دولت، ترامپ هم در حال گرم کردن خود است ولابد فشار حداکثری را میخواهد از سر بگیرد و شمشیر مکانیسم ماشه هم وجود دارد که ممکن است از نیام برآید و با اقتصاد چهها بکند!
انواع ناترازیها هر روز بیش از گذشته آثار و عوارض خود را نشان میدهند و وقتی رییسجمهور محترم میگوید که در برخی از این ناترازیها لب پرتگاه قرار داریم هر ایرانی حق دارد که بر خود بلرزد و خوف کند. ما به تعبیری حتی در زمان جنگ هم با سرریز این همه مشکلات روبهرو نبودیم .فساد درحداقل خود بود و مردم با درک مسوولانه خود نه تنها سختیها و کمبودها را تحمل میکردند که هر جا لازم بود حتی از جان و مال و فرزندان خود میگذشتند تا کشور حفظ شود.اما اکنون فسادهای اقتصادی و عادت قبیح رانتخواری افزون بر خسارتهای وسیع مالی روح و روان مردم را میآزارد و دفاع از کشور را سختتر میکند. قطعا مردم برای صیانت از ایران تردیدی به خود راه نمیدهند ولی انتظار بحقشان دفاع از کشوری است که نعماتش را آقازادهها و از ما بهتران به یغما نمیبرند. هیچگاه کشور با این حجم نگرانکننده فرونشست زمین روبهرو نبوده و منابع آب زیرزمینی تا این حد نه برداشت شده و نه با افت تاریخی مواجه بوده است.در بعد خارجی واقعا اوضاع به شدت پیچیده است و هیچ کس نمیداند عاقبت جنگ در خاورمیانه چه خواهد شد و نبرد اوکراین چه آسیب بلاوجهی برای ما به ارمغان میآورد؟ قطعنامههای ضد ایرانی یکی پس از دیگری صادر میشود و اروپا هم هر جا که میتواند تحریمی بر تحریمها میافزاید!
در چنین شرایطی افراطیون دست از فشار بر دولت برنمیدارند و کشوری که با این همه مشکلات و تهدیدها روبهرو است، مساله اول بعضیها عزل معاون رییسجمهور است تا اولین ضربه کاری خود را بزنند و راه را برای ضربات بعدی باز کنند! به آنها رسما باید گفت که موفقیت دولت موفقیت همه است و شکست او شکست همه است ولی تاکنون دغدغهای در این جهت از خود نشان ندادهاند!
با همه این احوال همه امیدها متوجه دولت است که کاری بکند.دولت در شرایط عادی نیست که عادی رفتار کند و انتظار قاطعیت و جنگندگی انتظار دور از ذهنی باشد. سرعت، دقت، آمادگی، ابتکار عمل، ازخودگذشتگی، پرکاری، هوشیاری، آیندهاندیشی، سلامت، تعهد به مردم، تواضع و ثابتقدمی از ضروریات مدیران کنونی است و اگر مسوولی شرایط مذکور را نداشته باشد خود باید عذر بخواهد و کنار بنشیند.زمان اشتباه و سهو و خطا نیست و ممکن است یک اشتباه، حداقل برای یک مسوول و یک حوزه آخرین اشتباه باشد! شاید نیاز باشد که جناب آقای پزشکیان با دعوت از مدیران کارکشته و مجرب و امتحان پس داده دولت خود را تقویت کند. دیدیم که تاخیر یکی، دو روزه در پرداخت یارانهها به سرعت سیگنالهای منفی از سوی جامعه دریافت کرد که خوشبختانه به فوریت اشکال ایجاد شده برطرف شد و نشان داد که دولت هوشیار است.
بهتر آن بود که اساسا چنین اشکالی ایجاد نمیشد ولی اگر گریزی از آن نبود توضیحات مسوولان قبل از وقوع میتوانست پیامدهای منفی احتمالی را مرتفع کند.اعلام افزایش قیمت خودروها که البته مصوبهای مربوط به دولت پیشین بود آن هم در اواخر شب واقعا توام با ریسک بود و چند روزی بازار آشفته خودرو را به تلاطم کشاند.با توضیحات قبلی میشد از دامنه این آشفتگی کاست. اینها البته در مقیاس مشکلات بزرگی که با آنها روبهرو هستیم مثالهایی کوچکند ولی نشان میدهند که مردم تا چه حد حساس شدهاند و اوضاع کشور تا چه حد نیازمند هوشیاری و دقت است. متاسفانه باید بگوییم مسوولان در شرایط کنونی حق اشتباه ندارند، چراکه اشتباهشان معلوم نیست چه بازخوردی درچه سطحی داشته باشد و از درون و برون تهدیدساز شود.ما نباید در چنین موقعیت خطیری قرار میگرفتیم ولی محاکمه مسببان وضعیت کنونی به عهده قوه قضاییه است که ترککنندگان فعلهای ضروری را شناسایی و به مردم معرفی کند. اما تا آنجا که به دولت مربوط است راهی جز تمرکز و ارایه یک اراده پولادین برای عبور از گردنههای سخت پیش رو وجود ندارد.مدیران ضعیف و آنان که مشی ریاست محترم جمهور را قبول ندارند، ممکن است در حرکت قاطعانه دولت خلل وارد کنند و «زمان» که هر دقیقهاش فعلا حیاتی است را از ما بگیرند.