شناسهٔ خبر: 69919545 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

عبدالکریمی: شبه روشنفکران عمدتا در زمین اسرائیل و آمریکا بازی می‌کنند

یک استاد دانشگاه، ضمن انتقاد از «کوری شبه روشنفکران ایرانی» تاکید کرد: آنها اسیر در چنگال امپراطوری‌های دروغ و رسانه‌های جهانی کانون‌های بزرگ قدرت هستند و عمدتا در زمین اسرائیل و آمریکا بازی می‌کنند.

صاحب‌خبر -

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: بیژن عبدالکریمی در گفت‌وگو با روزنامه ایران، درباره تخطئه مقاومت حماس از سوی برخی مدعیان روشنفکری گفت: نمی‌خواهم بگویم همه روشنفکران جامعه ایرانی، اما بخش مهمی از آنها که می‌شود با عنوان «شبه روشنفکر» به آنها اشاره کرد، آنچنان تفکر ایدئولوژیک و ضدیت با حاکمیت، ذهن و احساس‌شان را تسخیر کرده که چشم‌شان را بر واقعیت‌ها کور کرده است و هر واقعیتی را نمی‌بینند یا در چهارچوب مفروضات و جهت‌گیری‌های پیشین خودشان تفسیر می‌کنند. این شبه روشنفکران که خیلی از واقعیت‌‎ها را ندیده‌اند احتمالا از این حکم هم با بی‌تفاوتی خواهند گذشت یا به نحو خاصی تفسیر خواهند کرد که موید جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک‌شان باشد، ایدئولوژی‌ای که چیزی جز نفرت نیست.

وی افزود: تعبیر «نگاه‌های رئالیستی یا رئال پلیتیک» در پرسش شما نسبت به این افراد، تعبیر درستی نیست. یعنی چنین نیست که بگوییم این دسته از شبه روشنفکران از چشم‌اندازی واقع‌گرایانه به مسائل می‌نگرند و نگاه مخالفان آنها ایده‌آلیستیک است. برعکس، نگاه بخش عمده‌ای از شبه روشنفکران ضدحاکمیتی، نگاه ایده‌آلیستی و توهمی است. یعنی آنان در یک فضای موهوم حرکت می‌کنند و به هیچ وجه نگاه‌شان واقع‌گرایانه نیست. یعنی به واقعیت‌های ژئوپلیتیک و مناسبت‌های زورمدارانه بین‌المللی به هیچ وجه توجه ندارند.

به همین جهت تحلیل‌های‌شان، یعنی همان چیزی را که شما «نگاه رئالیستیک» می‌نامید، من اسمش را می‌گذارم «اسارت در فضای ‌هایپررئالیتی» و «اسارت در چنگال امپراطوری‌های دروغ و رسانه‌های جهانی کانون‌های بزرگ قدرت». اینها عمدتا در زمین اسرائیل و آمریکا بازی می‌کنند و پژواک‌کنندگان و بازگوکنندگان نااندیشنده همان چیزهایی هستند که در رسانه‌های غربی و صهیونیستی بیان می‌شود. شبه روشنفکری خاورمیانه‌ای، از جمله شبه روشنفکری ایرانی، حتی مقلد خوبی هم برای غرب نیست؛ بلکه دچار تاخر تاریخی است و هنوز در هوای قرون ۱۸ و ۱۹ نفس می‌کشد. چقدر فردید بزرگ درست می‌گفت که «صدر تاریخ تجدد ما، ذیل تاریخ تجدد غرب است». اگر واقعا تعهدی به حقیقت در فهم پدیدارها باشد (صرف نظر از اینکه ما با حاکمیت سیاسی موضع داشته باشیم یا نداشته باشیم)، حکم لاهه می‌تواند نشانه‌ای باشد بر حقانیت مقاومت.

عبدالکریمی خاطرنشان کرد: فکر می‌کنم همان طور که جنگ غزه، ضربه مهلکی بر ذهنیت جریانات اپوزیسیون بود؛ قاعدتا حکم دادگاه بین‌المللی هم باید ضربه دیگری باشد. اما متاسفانه انسداد اندیشه، ایدئولوژیک اندیشی، عدم وفاداری به واقعیت‌ها و مفتون احساسات و مفروضات ذهنی شدن، از اثرگذاری این حکم بر اذهان بسیاری ممانعت به عمل می‌آورد.