محمدرضا امیرینژاد، کارشناس میراثفرهنگی ادارهکل استان گیلان در یادداشتی نوشت: سابقه انقراض مواریث ارزشمند فرهنگی در حوزههای مختلف اعم از غیرمنقول، ناملموس، طبیعی، منقول و بطور کلی مادی و معنوی، فراوان قابل لمس است؛ چه بسیار آداب و رسوم و سنن فاخر که با عدم مستندسازی و مکتوب نشدن یا سینه به سینه انتقال نیافتن، تا ابد گرد و غبار فراموشی بر چهرهشان، نقاب زد و چه فراوان بناها و اشیای تاریخی که به دلیل سهل انگاری و عدم توجه وافر، سرنوشتی جز تخریب و نابودی برایشان رقم نخورده است.
به موازات از بین رفتن نفایس و اندوختههای واجد ارزش بشر و به منظور حفظ، مراقبت و جلوگیری از نابودی هر یک از آنها، به مرور و در طی زمان انسان به فکر افتاد تا با صیانت و پاسداشت میراث نقلی و جز آن، داشتههای منحصربفرد خویش در حوزههای مختلف و بخصوص فرهنگ و تمدن را حراست کرده تا این کیمیای نادر و گرانقدر سالم و بی کم و کاست به آیندگان منقل شود.
حفاظت از مساکن، آداب و رسوم، شیوه و نوع زندگی مردمان در یک منطقه و در زمان خاص با لطایف الحیل از جمله ظرایفی است که میتواند مورد توجه قرار گرفته تا علاوه بر استمرار نوع و سبکی متفاوت از زندگی و روابط اجتماعی حاکم بر آن، در معرض دید علاقهمندان و گردشگران در سطح ملی و بینالمللی قرار گیرد.
موزه میراث روستایی گیلان نمونهای بارز از ابتکار، خلاقیت و همت اندیشمندان در راستای حراست از آیین و آداب مردمان گذشته نزدیک و تداوم این شیوه از زندگی است که اندیشه ایجاد آن پس از زلزله سال ۱۳۶۹ گیلان و زنجان توسط محمود طالقانی استاد دانشگاه تهران و مدرس عالی زبانها و تمدنهای شرق پاریس مطرح و مطالعات اولیه برای احداث آن به سال ۱۳۸۱ باز میگردد.
این موزه تنها اکوموزه ایران (موزه فضای باز) است که در ۱۸ کیلومتری شهر رشت با زمینی به مساحت ۲۶۳ هکتار در منطقه سراوان واقع شده و با همکاری استانداری، ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گیلان، دانشگاه تهران و اکوموزه آلزاس فرانسه زیر نظر سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی یونسکو هر سال گردشگران زیادی را از سراسر کشور و نقاط مختلف جهان میزبانی میکند.
بیگمان پس از تخریب گسترده خانههای منطقه جنوب گیلان (شهرستان رودبار) بر اثر زلزله و خطر تهدید و نابودی معماری بومی و سنتی سایر مناطق استان در نتیجه حوادث قهری طبیعی غیرمترقبه همچون سیل، زلزله، آتش سوزی و سایر موارد مشابه، به منظور صیانت از معماری، شیوه و نوع زندگی مردم نقاط مختلف گیلان، اقدام به ایجاد موزهای همچون میراث روستایی بیش از پیش احساس شده و در نتیجه الگوی چندین نوع معماری بناهای مسکونی شامل جلگههای غرب و شرق، کوهستانی، کوهپایه و ساحلی از مبداء واچینی و با انتقال به موزه دوبارهچینی شد.
موزه میراث روستایی گیلان که در نوع خود در منطقه غرب آسیا و آسیای مرکزی منحصر به فرد بوده، در حقیقت روایت کننده زندگی واقعی فرهنگ و سنت مردمان گیلان است.
با بازدید از موزه و بررسی همه جوانب امر بخوبی درخواهیم یافت که نه تنها به انتقال کالبد زندگی مردمان معاصر گیلان (خانههای مسکونی با قدمت ۱۵۰ ساله) اکتفا نشده بلکه به نوعی زمینه انتقال فرهنگ و آداب و رسوم یک منطقه خاص از گیلان نیز فراهم آمده است؛ آنجا که با ساخت طویله، ایجاد زمین برای کشت برنج، ایجاد بازارچه صنایعدستی و سوغات محلی، پخت و تهیه غذاهای محلی از جمله انواع شیرینیجات و نانهای سنتی، ایجاد چای خانه سنتی، برگزاری جشنواره، موسیقی سنتی و بازیهای بومی و محلی اغلب دو روز آخر هفته و مناسبتهای خاص همچون نوروز، هفته میراثفرهنگی و تعطیلات و اعیاد، علاوه بر باززندهسازی و به معرض نمایش قرار دادن یک نوع از زندگی منحصر به فرد بخشی از سرزمین پهناور ایران، محیطی مفرح و تفرجگاهی با نشاط را برای سلیقههای مختلف بوجود آورده است.
با عنایت به آنچه بیان شد، ضمن تحسین ابتکار خالق ایده ایجاد موزه میراث روستایی و دست اندرکاران اجرا کننده پروژه از صدر تا ذیل، شاید که نه، بلکه بطور حتم تأسیس و احداث موزهها با کارکرد مشابه به منظور پاسداشت مواریث ارزشمند فرهنگی در نقاط مختلف کشور بسیار ضروری و حیاتی بوده و لذا اگر چه اهمیت این کار در برهه زمانی کنونی بر هیچ کس پوشیده نیست اما از سویی با گذشت زمان و در آینده دور یا نزدیک، خلاقیت ایجاد موزه تحسین همگان، اخلاف و نسلهای فردا را برخواهد انگیخت.
اینک با همه این تفاسیر، در مجموع موزه میراث روستایی را میتوان چکیده، عصاره و مینیاتوری از شیوه زندگی اقوام و رسوم و سنن ایشان دانست که در گذشتهای نه چندان دور بر اوضاع و احوال جامعه حاکم بوده و اگر چه هنوز هم کم و بیش بین خانوادهها و غیر از آن ساری و جاری است، اما ایجاد موزه میراث روستایی اطمینان خاطری است که تهدید انقراض و نسیان باورها و آداب و رسوم با تغییر نسل ها ره به جایی نبرده و نه تنها انتظار است همچنان از الگوهای غالب بر زندگی جوامع در سالهای پیش روی باشد؛ بلکه فراتر از آن امید است تا آخرین فردی که در کره زمین سکونت اختیار کرده به حیات خویش ادامه دهد.
انتهای پیام/