یک جامعه شناس و استاد تمام پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان این مطلب به قدس آنلاین می گوید: برداشت های متفاوتی از تجمل گرایی وجود دارد به همین دلیل فلاسفه از این موضوع به عنوان اشتراک لفظی یاد می کنند.
مانند کلمه «شیر» که می تواند سه معنا داشته باشد. شیر بادیه، شیر خوراکی و شیری که از آن آب می نوشیم.
چرا مصرف گرایی در جامعه ما رو به رشد است؟
دکتر سیدجواد میری ادامه می دهد: یک تصور بر این مبنا است که جوامع سرمایه داری آن سوی آب ها هستند و در این تصور هر چیزی که اتفاقی می افتد خلاف میل و سلیقه و تصورات عوامانه ما است که با لفظ غرب گرایی یا غرب زدگی عنوان می شود.
اما خوانش دیگر این است که اتفاقا آن چیزی که ما به آن سرمایه داری می گوییم آنجا نیست. چراکه ایران به مثابه یک جامعه در ساختار جهانی سرمایه داری نه در حال حاضر بلکه از حدود ۱۷۰سال پیش ادغام شده است.
یکی از مفاهیمی که جامعه شناسی برای توصیف جوامع سرمایه داری بیان می کند اصطلاح «مصرف گرایی» است.
نظام های سرمایه داری برندهای جدید، ابزار، لباس و غیره تولید می کنند و این برندهای بسیار گرانقیمت در جوامع کنونی نشان تمایز است و تفاوت طبقات جامعه را نشان می دهد.
این استاد دانشگاه می افزاید: امروز طبقه عاملی است که می تواند ایجاد تمایز کند و به همین دلیل طبقات مختلف جامعه برای این که تمایز خود را نشان دهند سعی می کنند بهترین برند کفش، لباس، ادکلن و سفرهای گرانقیمت و خاص را انتخاب کنند.
در حقیقت جامعه را تبی فرا می گیرد که با این تب می توان تشخیص داد که این افرد به دنبال نشان دادن تمایزات خود هستند.
تفاوت مدیران نسل اولی با نسل چهارم
میری عنوان می کند: ما مدیران نسل اولی مانند شهید مصطفی چمران داریم که خودش وسط میدان است، اما در نسل دوم، سوم و چهارم ارزش ها، حمیت ها، سلحشوری و شجاعت هایشان به صفر نزدیک شده چراکه تفاوت های نسلی آرام آرام ارزش ها را از درون متحول کرده است. چون در جامعه ای زندگی می کنیم که بستر علمی جامعه بر روی مناسبات سرمایه داری شکل گرفته و اعتبارات پولی مهم است.
این سرمایه داری به این دلیل اهمیت دارد که بتوانیم در مناسبات شرکت کنیم. چراکه در جامعه ای زندگی می کنیم برای داد و ستد کالا تهاتر نمی کنیم بلکه برای مثال بابت یک ساعت سخنرانی باید ۱۰میلیون تومان به سخنران بپردازید و تا این رقم را نپردازید معامله انجام نمی شود.
مدیران نسل چهارمی چگونه اند؟
این موضوع سبب می شود شکاف بین ایده آل ها و واقعیت بسیار گسترده شود. برای مثال ممکن است مدیری از پاکدستی، ایثار و از خودگذشتگی صحبت کند اما رفتار و کردار او چیز دیگری باشد که در این صورت فاصله حرف و عمل زیاد می شود.
میری اذعان می کند: در چنین وضعیتی ریای سیستماتیک جامعه را فرا می گیرد و مناسبات اجتماعی به دو حوزه خصوصی و عمومی تبدیل می شود. تمایز و شکاف بین حوزه خصوصی و عمومی، سبب بی اعتباری، بی اعتمادی و از بین رفتن سرمایه های اجتماعی کشور می شود.
راهکار چیست؟
باید بدانیم در کدام بستر تاریخی زندگی می کنیم. این بستر تاریخی در نظم جهانی سرمایه داری قرار دارد بنابراین در حالی می توانیم شکاف ها را از بین ببریم که سیاستگذاری های عدالت محورانه در کنار مناسبات تولیدی نه فقط در سطح داخلی بلکه در سطح جهانی داشته باشیم.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی می گوید: در این باره مدل هایی نیز در دنیا وجود دارد که برای مثال اگر کشورهای دانمارک یا سوئد را با انگلستان و آمریکا مقایسه کنید شکاف های طبقاتی و مصرف گرایی آن ها به هم شباهت ندارد به عبارتی در مقایسه تفاوت های اقشار جامعه سوئد با شکاف های طبقاتی انگلستان به نتایج متفاوتی می رسید.
بنابراین رهایی از مصرف گرایی تنها با شعار «مصرف گرایی و تجمل گرایی بد است» امکان پذیر نیست.
وی می افزاید: وسایل فناوری امروز به گونه ای تعبیه شده اند که مجبور هستیم دایما آن ها را تغییر دهیم. قدیم ترها یک تلویزیون حدود ۳۰ سال کار می کرد اما حالا تلویزیون یا تلفن همراه ۳۰ کار نمی کند چون یکسری کارکردهای جدید پیدا می کند و ما نیز برای اینکه به روز باشیم ناگزیریم در چرخه مصرف بدویم.
بنابراین بدون شناخت الزامات و بسترهای اجتماعی که در آن زندگی می کنیم و عالمیتی که در آن مستقر هستیم نمی توانیم راهکارها و سیاستگذاری های متناسب با آن را تعبیه کنیم.
آسیب های تجمل گرایی و مصرف گرایی بین مردم
استاد تمام پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه می دهد: به تبعیت از روندهای کلی اجتماعی و تاریخی، مردم می خواهند تمایز خود را بگونه ای با داشته های مادی به همسایه خود نشان دهند و از این راه بگویند طبقه من از دیگری بالاتر است.
اساس منطق زندگی در نظام سرمایه داری این است که همه ما شب تا صبح بدویم تا وسایل آسایش خود را به قیمت از دست دادن آرامش مان فراهم کنیم.
بنابراین چنانچه فردی می خواهد از منطق زندگی سرمایه داری و عقلانیت ابزاری خارج شود باید خودآگاهی داشته باشد و به ادبیات، شعر، تئاتر، فلسفه، فکر و اندیشه روی بیاورد چراکه اساس نظام های اجتماعی کنونی، انسان ها را از تفکر و تأمل دور نگه می دارد.
میری با اشاره به نظریات «هایدگر، جامعه شناس معروف آلمانی» می گوید: از نظر هایدگر «اساس تمدن بر روی مفهومی به نام غفلت است» و در مفهومی عمیق تر حتی از نظر الهیاتی، انسان محصول فراموشی و غفلت است و هنگامی قادر خواهد بود از غفلت متافیزیکال و غفلت تمدنی خارج شود که بتواند قابل تذکر باشد و به یادآوری روی آورد.
متذکر شدن در حالی امکان پذیر است که انسان بتواند به مبدأ اعلی و امر وجودی آگاهی پیدا کند. این در حالی است که جوامع کنونی همه قدرت خود اعم از رسانه ها، سینماها، فیلم ها و غیره را به دست گرفته اند که انسان را از خود دور کنند. بنابراین در حالی می توانیم متذکر شویم و به آرامش برسیم که ساختارهای عقلانیت ابزاری را بشناسیم و بدانیم چه عوامل و مؤلفه هایی ما را از خودآگاهی دور می کند.
حل مشکل با پرداختن به ریشه ها
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره وضعیت کنونی جامعه ایران می گوید: ما نیازمند پرداختن به ریشه های معضلات و مشکلات هستیم. ابتدا باید به صورت نظری و تئوری مسائل را حل کنیم و چنانچه این موضوع را به درستی درک نکنیم همچنان در سطح قرار گرفته و راهکارهای سطحی ارائه می دهیم و همه چیز تنها در حد زبان و گفتار خواهد بود نه رفتار.