شناسهٔ خبر: 69878672 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اقتصاد نیوز | لینک خبر

روایت تازه روزنامه هم‌میهن

تندروها معتقدند دیگی که برای آنها نمی‌جوشد، بگذارید کله سگ در آن بجوشد!

اگر کسی از فراز آسمان بتواند عبور کند و نقشه جامع رفتارهای سیاسی در هر کشوری را ببیند، هنگامی که به آسمان ایران می‌رسد تعجب می‌کند از اینکه عده‌ای اندک قدرت‌طلب و غیرمسئول و تحریمچی و فیلترینگ‌چی؛ سیاست در ایران را به ابتذال کشانده و به گروگان خود درآورده‌اند و کسی هم اقدام موثری علیه آنان نمی‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش اقتصادنیوز روزنامه هم میهن نوشت: این جامعه که با مشکلات گوناگونی دست و پنجه نرم می‌کند به تازگی توانسته از فضایی محدود استفاده کند و با انتخاباتی میان‌مایه روح جدیدی به کالبد بی‌جان سیاست و امید بدمد، و اکنون درحالی‌که رئیس‌جمهورش با وفاق کم‌رمقی می‌کوشد مجموعه نیروها را برای حل و خنثی‌سازی انواع خطرات ریز و درشتی که در داخل و اطراف کشور آن را محاصره کرده است بسیج کند، اقلیتی کوچک از شکست‌خوردگان انتخاباتی شمشیر را از رو بسته‌اند و به عقده‌گشایی و کینه‌ورزی مشغولند و هیچ چیز دیگری جز منافع حقیر خود را نمی‌بینند و همچنان سودای ناممکن پیروزی در انتخابات آینده را در سر دارند.

در همین روزها مواجه با کوشش رسمی برای حل چه مسائل داخلی و خارجی بوده‌ایم؟ اولین سفر رئیس‌جمهور به استان سیستان و بلوچستان که برای حل شکاف عمیق دوساله‌ای است که به‌وجود آمده و از جهت نوع سفر رسمی بدیع و به لحاظ نتایج هم از جمله تاثیرات آن بر بهبود امنیت استان خوب بود. از سوی دیگر دولت مشغول کوشش‌های مستمر ولی به نظر ناکافی برای رفع ناترازی‌های اصلی کشور در حوزه انرژی و ارز و پول است.

کوشش‌های کم‌اثر وزارت امور خارجه برای خنثی‌سازی و به شکست کشاندن اقدامات دیپلماتیک علیه ایران از جمله رای آوردن قطعنامه کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره «وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران» که تصویب شد؛ یا نهایی شدن صدور قطعنامه شورای حکام انرژی هسته‌ای علیه ایران که می‌تواند تبعاتی داشته باشد؛ از همه اینها نگران‌کننده‌تر انتخاب ترامپ است که ظاهراً مواضع اعلامی آقای علی لاریجانی با وبسایت رهبری (Khamenei.ir)؛ نشان می‌دهد که درباره گفت‌وگو با دولت جدید آمریکا منعی وجود ندارد و توافق داخلی نیز حاصل شده است.

آقای لاریجانی می‌گوید: «شنیدم دولت جدید ایالات متحده گفته «ما برجام را اصلاً قبول نداریم چون ایرانی‌ها سر ما را کلاه گذاشتند!» آن وحی منزل نیست، خب بیایید سر موضوع جدید. شما می‌گویید «ایران هسته‌ای را ما قبول داریم؛ به سمت بمب نرود عیب ندارد!»؛ ما غنی‌سازی در این حد داریم، خب بیایید توافق کنید. بیایید از این راه‌حل استفاده کنید.»

حالا اینها را که فقط بخشی از بحران‌های به‌میراث‌رسیده و کوشش برای حل آنها است بگذاریم در گوشه ذهن خود تا ببینیم جناح شکست‌خورده انتخابات چه خواب‌هایی برای ملت می‌بیند؟ اول از همه رهبر آنان منتقد این شده که چرا رشد ۸ درصدی نداریم؟ و رشد ۸ درصدی را کاملاً ممکن دانسته است. کسی که نمی‌داند رشد ۸ درصدی حتی چه اندازه به سرمایه‌گذاری مولد و موثر نیاز دارد خواهان رشد ۸ درصدی شده است؟

برای اینکه بدانیم این گروه چه درکی از عدد دارند کافی است به توضیحات وزیر دیگری از دولت سابق اشاره شود که گفت: «رئیسی در دوره ۳ ساله به اندازه چندین دوره ۸ ساله ظرفیت تولید برق ایران را بالا برد. رئیسی با تدبیر و مدیریت اجازه نداد برق مردم قطع شود. این تدبیر الان نیست که برق همه چیز قطع شده است و...».

خوب کسی که اصلاً نمی‌داند که دوره سیاه صنعت برق همین سه سال بوده و حتی لحظه‌ای فکر نمی‌کند که مگر تولید برق کار چند روز است که در آن سه سال چنین نتایج محیرالعقولی به دست آورده باشند؟ اغلب آنچه به تولید اضافه کردند مربوط به سرمایه‌گذاری زمان روحانی بود. کافی است تا گزارش رسمی صنعت برق را بخواند تا متوجه شود که همین هم به نسبت از میزان دوره‌های مشابه سه سال قبلش کمتر است.

بعلاوه اگر این‌قدر تولید برق را اضافه کردید پس چرا نصف تابستان صنعت کشور را بی‌برق گذاشتید؟ قطع برق صنایع تدبیر نام ندارد بی‌تدبیری و ترس از اعتراض مردم است و هدفش پنهان‌سازی ناکارآمدی دولت بود. همه اینها یک طرف، کوشش برای برکنار کردن ظریف فقط به این دلیل که فرزندش تابعیت قهری کشور دیگری را دارد تاریک‌ترین اقدام این گروه است.

اتفاقاً می‌دانند که حضور ظریف در دولت با توافق بوده و دولت هم با موافقت رهبری برای تغییر قانون لایحه‌ای را به مجلس داده است و برای احترام خواسته با قید یک فوریت رسیدگی شود. ولی تندروها معتقدند دیگی که برای آنان نمی‌جوشد بهتر است سر سگ در آن بجوشد. آنان آگاهانه علیه نظر رهبری هم اقدام می‌کنند.

آنچه گفته شد بخشی از نوع استدلال و دغدغه‌های سیاسی شکست‌خوردگان انتخاباتی است. یک لحظه تصور کنید که چنین جماعتی در مصدر امور قرار می‌گرفتند. تصورش موجب وحشت است چه رسد به تصدیقش.

 

برچسب‌ها: