سعیده سادات فهری: تلاشهای تروئیکای اروپایی شامل بریتانیا، فرانسه و آلمان برای تصویب قطعنامه سیاسی علیه ایران سرانجام به ثمر نشست و بامداد جمعه با وجود برخی اختلافنظرها این قطعنامه با ۱۹ رای موافق، ۱۲ رای ممتنع و سه رای مخالف به تصویب رسید. امروز پرسش مهم آن است که چرا تروئیکای اروپا با همراهی آمریکا به جد به دنبال تصویب این قطعنامه بودند و سناریوهای پیشروی برنامه هستهای ایران بعد از این چه خواهد بود؟ کوروش احمدی، دیپلمات پیشین کشورمان در گفت وگو با روزنامه «دنیای اقتصاد» به این پرسشها پاسخ داد. احمدی معتقد است سه کشور اروپایی با تصویب این قطعنامه دو پیام برای ایران داشتند که یا تحت فشار قرار بگیرد که وارد مذاکرات جامع با طرف مقابل شود یا برای فعال کردن اسنپبک آماده شود. به گفته این دیپلمات پیشین کشورمان، هم از منظر قطعنامه اروپایی و هم بیانیه ایران، به نظر میرسد هنوز راه برای دیپلماسی و مذاکره باز است.
به نظر شما مهمترین هدف سه کشور اروپایی از تصویب قطعنامه علیه ایران چه بود؟
هدف تروئیکای اروپایی از ارسال پیشنویس قطعنامه سیاسی علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که بامداد جمعه به تصویب رسید، از ابتدا مشخص بود و آنها به دنبال زمینهسازی برای فعال کردن مکانیزم ماشه هستند. این زمینهسازی از نوامبر گذشته با دو نامهای که سه کشور اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان برای شورای امنیت ارسال کردند، کلید خورد. یکی از این نامهها در خصوص مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران بود و نامه دوم هم به این موضوع اشاره شده بود که وضعیت فعلی در ارتباط با برنامه هستهای با توجه به نزدیک شدن ضربالاجل منقضی شدن قطعنامه 2231 و اسنپ بک باعث نگرانی است. لذا قطعنامه اخیر نیز دو منظوره است؛ یعنی نخست با هدف زمینهسازی برای اقدام احتمالی در رابطه با فعال کردن مکانیزم ماشه است و دوم در ادامه مسائلی است که طی 4 سال گذشته با آژانس بینالمللی انرژی اتمی داشتیم. این مسائل نیز عبارتند از: کاهش نظارتها، بحث دوربینها و ویزا ندادن به یک تعداد از بازرسان و در نهایت درخواست دسترسی به دو سایتی که آژانس و غربیها آن را مشکوک خواندهاند.
شاهد بودیم که کشورهای اروپایی حتی با توقف تولید غنیسازی 60درصد در ایران نیز حاضر نشدند از تصویب قطعنامه کوتاه بیایند. دلیل این پافشاری اروپاییها بر مواضعشان چیست؟
متوقف کردن حجم غنیسازی ایران در 185 کیلوگرم که همان توقف غنیسازی 60 درصد است، با در نظر گرفتن مواضع ایران یک موضع قابل توجه بود. اما این پیشنهاد زمانی ارائه شده که اروپاییها نگران ضربالاجل 26 مهر سال بعد یا 18 اکتبر 2025 هستند. یعنی تا آن زمان برای اروپاییها مساله این است که آیا برنامه هستهای ایران از نظر آنها بدون مشکل خواهد بود و باقی مسائل با آژانس حل خواهد شد یا خیر. اگر دو یا سه سال پیش بود، اروپاییها توقف غنیسازی 60 درصد را میپذیرفتند اما امروز چون تروئیکا خیز خود را برای ضربالاجل اکتبر 2025 برداشتهاند، نمیتوانند امتیازی که ایران داده است را بپذیرند. در قطعنامه اخیر اروپا با حمایت آمریکا از آژانس یک گزارش جامع خواستهاند که در اجلاس بعدی آژانس در ماه مارس باید ارائه شود. آنها از آن زمان یعنی از ماه مارس تا 26 مرداد زمان دارند. زیرا اگر قرار باشد مکانیزم ماشه فعال شود کشورهای اروپایی باید دو ماه زودتر اقدام کنند؛ چرا که در بندهای 36، 37 برجام و بند 11 قطعنامه 2231 یک روالی پیش بینی شده که دو ماه طول میکشد. این زمان برای مذاکره خیلی کوتاه است.
ایران میتواند در این 5،6 ماه باقیمانده اقدامی دیپلماتیک انجام دهد تا از فعال شدن مکانیزم ماشه جلوگیری کند؟
این مساله به این بستگی دارد که مذاکرهای با طرفهای غربی صورت بگیرد یا خیر. همچنین بسیار مهم است که دستاورد و نتیجه مذاکره چه باشد. این در حالی است که چنین مذاکرهای حتما زمانبر خواهد بود؛ به عنوان مثال مذاکرات برای رسیدن به توافق برجام سه، چهار سال زمان برد. به همین دلیل بریتانیا، آلمان و فرانسه نمیخواستند فرصت تصویب قطعنامه را در این نشست دورهای شورای حکام از دست بدهند و اگر این فرصت را از دست میدادند و میخواستند در نشست ماه مارس دست به اقدام بزنند، زمان برایشان کافی نبود. همچنین کشورهای اروپایی به زعم خود امیدوار هستند با این قطعنامه و دورنمایی که در حال ترسیم است، یا ایران تشویق شود یا به نوعی تحت فشار قرار بگیرد و بعد از ورود ترامپ به کاخ سفید وارد مذاکرات جدی با طرف مقابل شود. در این صورت تا 26 مرداد 1404 فرصت کافی وجود دارد که دریابند آیا میتوانند به یک توافق جامع با ایران دست یابند یا خیر.
اگر توافقی حاصل شود به چه صورت خواهد بود؟
به نظر میرسد اگر توافقی به دست آید این بار برخلاف دفعات قبل، کشورهای اروپایی و آمریکا رضایت به یک توافق تک موضوعی نخواهند داد بلکه خواهان توافقی بر سر چند موضوع مانند مساله خاورمیانه، مساله اسرائیل و ... نیز هستند. برای رسیدن به چنین توافقی، فرصت زیادی لازم است و لاجرم کشورهای اروپایی از هم اکنون وارد این مسیر شدند که یا برای توافق جامع زمینهسازی صورت بگیرد یا برای فعالسازی مکانیزم ماشه.
یعنی پیام اروپا از پافشاری بر تصویب قطعنامه سیاسی اخیر این بود که هم باب دیپلماسی و مذاکره باز است و هم ممکن است در اکتبر سال بعد مکانیزم ماشه فعال شود؟
بله دقیقا؛ یعنی از منظر آنها راه برای مذاکره نیز باز است و تصور آنها این است که اگر قرار باشد یک توافق جامع حاصل شود باید بر ایران فشار بیاورند تا زودتر وارد روند مذاکرات شود.
با توجه به اینکه ایران گفته در واکنش به تصویب قطعنامه، سانتریفیوژهای جدید نصب خواهد کرد و ترامپ هم تقریبا تا دو ماه دیگر رسما وارد کاخ سفید میشود، به نظر شما پیگیری روند دیپلماسی محتملتر است یا اروپاییها به سمت فعال کردن اسنپبک خواهند رفت؟
به نظر من بیانیه مشترک وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی در واکنش به تصویب قطعنامه، ملایمتر از چیزی بود که تصور میشد. در بیانیه اعلام شده که سانتریفیوژهای جدیدی را فعال خواهند کردند و تاکید شده که بر مقررات پادمان پایبند خواهند ماند. این موضعگیری ایران از نظر من معقول و منطقی است. به عنوان مثال اگر تهران میگفت اجازه ورود بازرسان بیشتر را نمیدهد یا دوربینها را خاموش خواهد کرد، موضعش تند بود. ولی با این برخورد نسبتا معتدل میتوان امیدوار بود که مذاکراتی به صورت جدی کلید بخورد.
به برجام بازگردید یا شروط ایران را بپذیرید