سایت شفقنا گفتوگویی با جلال خوش چهره، روزنامه نگار داشته است که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
«خوش چهره در بیان مهمترین ویژگی مدیران رسانه، بخصوص رسانههای دولتی و حاکمیتی به شفقنا رسانه می گوید: مدیران ما باید قبل از هرچیزی صلاحیتشان بیشتر از بختشان برای کسب موقعیت مدیریتی باشد و دولت هم در انتخاب آن ها باید به این نکته بیشتر توجه کند. در کارنامه دولت های گذشته در رابطه با انتخاب مدیران رسانه معمولاً مدیرانی انتخاب می شدند که کمتر رسانه ای بودند و به دلیل اینکه در سیستم بروکراسی ما معمولاً رابطه حکمفرماست برخی از مدیران رسانه ای ما قبل از دارا بودن صلاحیت، بخت بالایی برای کسب این موقعیت مدیریتی داشته اند.
او ادامه می دهد: در بزنگاه های کنونی که نیازمند انسجام ملی و بازگشت مرجعیت و اعتبار به رسانه ها به ویژه رسانه دولتی هستیم، دولت باید در انتخاب مدیران رسانه های دولتی توجه کند. معمولا مدیران رسانه های دولتی بلافاصله تبدیل به یک بروکرات می شوند و این از خصلت های بدیست که در ساختار سازمانی و بروکراسی ما حاکم است. به عبارتی حتی اگر از جنس رسانه هم باشند درگیر مسائل بروکراتیک می شوند و بیشتر برای ماندن و ارتقاء خودشان تلاش می کنند تا ایجاد رسانه ای موفق.
خوش چهره می گوید: مدیران رسانه ای قاعدتاً باید دارای ایده روشن در حوزه کاری خود باشند. اگر این ایده وجود نداشته باشد و صرفاً کسب موقعیت و منصب مورد نظر باشد طبیعتاً کارآمدی سازمان رسانه ای در هر سطحی از بین می رود. رسانه های ما در بخش دولتی باید دو کار مهم انجام دهند. اول؛ مدیر رسانه باید سازمان را (چه در زمینه انتشار اخبار و ایده ها و چه کادر اداری) اداره کند. دوم؛ تولید محتوای مناسب و حرفه ای صورت بگیرد که بر عهده سردبیران رسانههاست. به همین دلیل باید یک هماهنگی لازم بین مدیران و سردبیران در چارچوب آنچه دولت به دنبال آن است، به وجود بیاید. مدیر هم باید بسترساز فعالیت راحت سردبیر باشد.
با این اوصاف آیا انتصاب های صورت گرفته در سال ها و دوران اخیر توانسته است که این رسانه ها را ارتقا دهد؟ او پاسخ می دهد: متاسفانه در دولت های گذشته شاهد این بودیم که انتخاب مدیران در یک بستر رانتی انجام می شود و افرادی را برای این سمت انتخاب می کردند که فاقد تجربه حرفه ای در حوزه رسانه بودند و دولت فعلی باید به شدت از این قضیه پرهیز کند.
او ادامه می دهد: به عقیده من انتصاب های دوره های گذشته ناموفق بوده است چراکه رسانه های دولتی ما مرجعیت و اعتبار خود را در نزد افکار عمومی به خاطر عملکرد ضعیف مدیرانشان از دست داده اند. وظیفه رسانه دولتی پیوند افکار عمومی با ایده های دولت است تا این دو بتوانند در یک هم فهمی و درک مشترک به تعقیب اهداف ملی خود از منظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بپردازند.
متاسفانه دلیل بخشی از انشقاقی که بین افکار عمومی با دولت ها به وجود آمده، متوجه رسانه های دولتی است. چون دولت ها انتظار داشتند که این رسانه ها صرفاً بلندگوهای تبلیغاتی آن ها باشند. حتی بدون اینکه توجه کنند آیا این مدیران می توانند واضع منطقی، واقعی و علمی برنامه های دولت باشند؟ آیا توانسته اند بازتابی از افکار عمومی را در رسانه هایشان به نمایش بگذارند؟ طبیعتا پاسخ خیر است.
خوش چهره تاکید می کند: دلیل این نتوانستن به این برمی گردد که این رسانه ها تنها نقش بلندگوی تبلیغاتی را برای این دولت ها داشته اند؟ انجام یکسری وظایف پروتکلی (رئیس جمهور چه گفت؟ معاون چه گفت و …) یعنی یکسویه نگاه کردن به افکار عمومی، درحالی که ما در عصر رسانه با وجود شبکه های اجتماعی در وضعیت تعاملی قرار داریم. از این رو مدیرانی باید در مسند امور قرار بگیرند که شرایط را درک کنند و از صلاحیت لازم بیش از بخت خودشان برخوردار باشند و مهمتر از همه تلاش کنند تا افکار عمومی را با دولت ها پیوند دهند و از نگاه یکسویه پرهیز کنند.
این درحالیست خیلی از مدیران رسانه های دولتی ما بیش از اینکه یک عنصر رسانه ای باشند که در حوزه های سیاسی قلم می زنند، بیشتر سیاست مدارانی هستند که در حوزه رسانه نفوذ کرده اند. چون این افراد بیشتر کنشگر سیاسی هستند بیشتر نگاه تک ساحتی به کارکرد رسانه دارند و معتقدند رسانه باید بلندگوی تبلیغاتی دولت باشد نه ایجاد کننده تعامل سازنده بین مطالبات افکار عمومی با ایده های دولت.
این روزنامه نگار انتقاد می کند: شوربختانه افرادی برای مدیر رسانه های دولتی انتخابات شده اند که بیشتر بروکرات هستند تا اینکه درک واضح و روشنی از کارکرد رسانه داشته باشند. وقتی وارد رسانه می شوند کنشگران سیاسی و همسو با نگاهشان را وارد رسانه می کنند. طبیعتا این افراد با این رویکرد دارای مرجعیت، اعتبار و محبوبیت در بین مردم و حتی کارگزاران تحریریه های آن رسانه نیستند و این مسئله سبب شده تا رسانه های دولتی در پیوند بین مردم با ایده های دولت ناتوان باشند. متاسفانه در چنین شرایطی این نوع رسانه بیش از آنکه به منافع ملی توجه کنند به منافع جناحی توجه دارند و با تغییر دولت ها رویکرد رسانه هم کامل تغییر می کند.
خوش چهره می گوید: دولت های گذشته متکی به درآمدهای نفتی بودند و نگاه دولت به رسانه و مرجعیت رسانه برایشان در اولویت نبوده است ولی الان با ایده های انقباضی که دولت چهاردهم در حوزه اقتصادی دارد، رسانه های دولتی با مشکل مالی روبه رو خواهند بود و همانند گذشته نمی توانند بی توجه به نگاه افکار عمومی و مخاطبانشان باشند. این درحالیست که افکار عمومی باید در کنار دولت قرار بگیرد بنابراین باید مدیران آن هم صلاحیت لازم در حوزه رسانه را داشته باشند.
وقتی مدیری برای رسانه های دولتی انتخاب می شود من به عنوان یک روزنامه نگار به این توجه می کنم که آیا می توانم صلاحیت حرفه ای او را تایید کنم؟ آیا این مدیران از درک و فهم لازم در بخش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… برخوردار هستند تا ایده هایشان را برای نقد و بررسی افکار عمومی و نخبگان درمیان بگذارند؟ بنابراین به عقیده من دولت آقای پزشکیان بیش از هرچیزی به ایجاد و تقویت اعتماد عمومی و مشروعیت زایی محتاج است و رسانه های دولتی می توانند کمک کنند تا به یک انسجام ملی برسیم و نمی توان صرفا با ورود به درگیریهای جناحی و سیاسی صرف به انسجام ملی رسید.»
انتهای پیام