در بخش اول این نوشته (۱*) به مساله زور پرستی و نگاه توازن قوایی ابرقدرتها در ایجاد بحران و جنگ که نه بر اساس دقاع ازط حقوق بشر بلکه برای پیشبرد منافع خود است و نیز لزوم بیدرای و فعال شدن ملتها در حقوند کردن جوامع و در نتیجه دولتهای خود پرداختم.
همچنین نمونه هایی از سیاستهای مخرب ابر قدرت امریکا و متحدان غربی آنرا در جنگهای گذشته و احتمال بروز جنگ جهانی سوم را آورده و سیاست دولتهای اشغالگر اسرائیل در اشغال تجاوز به حقوق مردم فلسطین و وطن آنها و نیز سیاست دولت نتایاهو در کشتار بی سابقه فلسطینیان ساکن غزه و مردم لبنان را به نقد کشیده و از اهداف جنگ طلبی دولت نتایاهو در منطقه و همراهی و پشتیبانی امریکا و متحدانش از این سیاست سخن به میان آوردم. همچنین به بی عملی و دست بسته بودن نهادهای بین المللی در عدم جلوگیری واقعی و اجرایی از این قبیل تجاوزات اشاره کرده، در خاتمه با تکیه بر اصل استقلال یاد آور شدم که صدای صلح طلبی و مبارزه بر حق فلسطینیان را نباید بگذاریم در هیاهوی جنگ طلبی زورپرستان مستبد گم شود. و با تکیه بر اصل مهم استقلال که از اصل آزادی جدایی ناپذیر است یاد آور شدم که ملت فلسطین نیز بایستی بر توان خود تکیه کرده و گروههای نظامی درون مقاومت خود را نیز ترغیب به استقلال کرده و از خشونتهایی ضد حقوق بشری برحذر دارد. تا آرمان بحق مردم فلسطین در دفاع از حقوق خود به حقوند بودن ملت فلسطین نزدیک تر باشد. و افکار عمومی جهان را به دفاع بی چون وچرا از حق مردم فلسطین بیشتر بر انگیزد.
در وضعیت سنجی این شماره به وضعیت ایران و سیاست رژیم ولایت فقیه میپردازم.
در ایران نظام ولایت فقیهی حاکم است که هم ضد آزادی مردم ایران و هم ضد استقلال کشور است.
هر رژیم استبدادی اگر تک پایه شود و ضد حقوق مردم خود عمل نماید، بناچار برای ادامه حیات خود به بحران و بویژه جنگ احتیاج دارد. چرا؟ چون در غیاب حمایت عامل داخلی یعنی مردم؛ عامل خارجی باید همواره حضور داشته باشد، تا این قبیل رژیمها بتوانند در داخل بر مردم حاکم شوند.
مثالها در سطح جهان فراوانند. من باب نمونه در انقلاب فرانسه، شاهد بودیم که با وجود اهداف درست انقلاب فرانسه رژیم بناپارتیسم برسرکار میآید و ناپلئون در فرانسه استبداد برقرار میکند، و سالیان طولانی تا پایان حکومتش که به جزیره سن هلنا تبعید میشود، فرانسه را در جنگ نگاه میدارد.
حتی بعد از انقلاب اکتبر روسیه، یک دوران جنگِ داخلی و کشتار در آن کشور برقرار شد و رژیم اختناق و استبداد استالینیسم بر شوروی حاکم گردید. در ادامه شوروی وارد جنگ جهانی دوم شد و سپس جنگ سرد حاکم گشته تا زمانی که شوروی مولفههای قوت خود را از دست داد و دچار افول شد.
سرنوشت این انقلابها از راه اتفاق دچار جنگ نگردیده است، این جنگها قابل اجتناب بودند اگر رهبری انقلابها بر اصول آزادی و استقلال و حقوق مردم پایبند میماندند. اما هر گاه رژیمی بعد از انقلاب راه استبداد و وابستگی را پیشه کند محتاج جنگ میگردد. پس نه اتفاق بلکه احتیاج رژیمهای استبدادی جنگ را برملتها تحمیل کرده است.
در ایران ما نیز رژیم ولایت فقیه، رژیمی است تک پایه. چون استبداد تاریخی در ایران به تعبیر آقای ابوالحسن بنی صدر در کتاب خود بنام "انقلاب" (۲ *)؛ سه پایه داشته است و یک پایه هم در خارج، که آن پایههای داخلی در انقلاب مشروطه، سپس در ملی کردن نفت، و نیز در انقلاب ۵۷، از بین رفتند. و حالا مانده یک پایه که روحانیت باشد. تازه آنهم بخشی از روحانیتی که قدرت سیاسی را اصل میشمارد و میگوید که قدرت سیاسی حاکم است بر احکام دین.
این رژیم برای اینکه بتواند حکومت کند نیازمند اسباب و لوازمی است. آن اسباب در اصل بایستی رعایت حقوق مردم و در نتیجه رشد جامعه باشد اما این دو با استبداد همساز نیستند. پس رژیم از داخل تحت فشار جامعۀ ۹۰ میلیونی ایران است. ملت ایران نیز هم نیازمند رشد است و هم آزادی و استقلال و هم رفاه مادی و معنوی که همه را به علت وجود رژیم ملایان زور پرست و مافیای حامی آن که نقش ستون پایههای استبداد را دارند فاقد است. در واقع استبداد کشور را تصرف کرده و حاضر نیست از دامنه قدرت خود بکاهد. همینجا است که مجبور است به عامل خارجی بطور دائم نقش بدهد. یا از راه باج دادن و امتیاز (رفتار رژیم با چین و روسیه. تنها به دولت چین بابت فروش ارزان نفت سالانه ۴۰ میلیارد دلار باج میدهد) و یا از راه ایجاد بحران و سایه جنگ را بر سر مردم نگاه داشتن.
رژیم ولایت مطلقه فقیه، ایران را هم در جنگ نظامی در منطقه نگاه داشته هم در جنگ نیابتی، هم در جنگ از راه ترور، هم در جنگ سایبری، هم در جنگ اقتصادی، هم در جنگ مذهبی، هم در جنگ تبلیغاتی، هم در جنگ دیپلماسی و... در حال حاضر سایه جنگ و ترس ازموشک باران شدن توسط اسراییل مانع بکار گیری ابتکارات مردمی میشود.
ناگفته نماند که جنگها پویاییهای خود را دارد. بحرانها ازگروگانگیری شروع شد. بعد به حنک ۸ سال راه پیدا کرد بعد زمینه سازی تحریمها و سپس بحران اتمی و آنگاه جنگهای منطقهای. این پویاییها هم باعث مهاجرت مغزهای ایران میشود، هم بنیه اقتصادی جامعه را ضعیف میکند، هم از کیفیت زندگی میکاهد، هم مانع عمل بر حقوق توسط مردم میشود، هم اینکه این پویاییها بر خود نظام حاکم هم اثر میگذارد. بدین معنا که نمیتواند از شدت و حدت جنگ بکاهد و بایستی روزبروز بر دامنه آن بیفزاید.
رژیم ولایت فقیه هم بنیه اقتصادی مردم ایران را تضعیف کرده، هم با ایجاد بحرانهای متعدد حیات ملی را به خطر انداخته است و در عین حال نیازمند ایجاد جو جنگی است تا در غیاب مشروعیت مردمی، به بحرانها تکیه نماید و عوامل خارجی را در سیاستهای داخلی و خارجی ایران محور گرداند. به رعم نگارنده رژیمی مستبد و وابسته که جوانان وطن خود را گلوله باران میکند، به هیچ وجه نمیتواند مراعات کننده حقوق مردم فلسطین باشد. بلکه هدف اصلی رژیم ولایت فقیه از ارسال کمکهای تسلیحاتی و مالی به گروههای حماس و حزب الله نقش داشتن و دخالت در مناسبات و سیاستگذاریهای منطقه است که مسلما بدون دخالت و حضور مردم ایران انجام میگیرد. چرا که رهبری این نظام تنها مسئول سیاستگذاریهای کلان کشور است.
ناگفته هویدا است چنانچه تناسب وضعیت اقتصادی و ازادیها در وطن مطابق با حقوق ملی و شهروند و انسانی مردم ایران بود، آنگاه خود مردم ایران تمایل شدید به ارسال کمک به مردم فلسطین داشته و همراه آن ملت با تکیه بر اصل استقلال و آزادی، صلح طلبی خود را با اتخاذ سیاستهای منطبق بر حقوق اعمال میکردند.
اگردر ایر ان بعد از انقلاب مستبدین داخلی بهمراهی قدرتهای خارجی علیه دولت مردمی بنی صدر کودتا نمیکردندو به رای مردم احترام میگذاشتند، و مردم نیز در حفاظت از دولت خود فعالانه تر عمل میکردند، ایران اکنون دارای یک نظام حقوند و مردمی بود که در خدمت حقوق انسانی و شهروندی و ملی و جهانی ایران سیاستگذاریهای داخلی و خارجی تنش زدا را اتخاذ میکرد وهم با برنامه رشدی که دولت بنی صدر برای ایران داشت که کسینجر را وادار به گفتن این جمله کرد: " امریکا تحمل ژاپن دوم را در آسیا ندارد! " اقتصاد ایران با تکیه بر ثروت علمی و ماندن مغزها و نیروهای محرکه در وطن و منابع بیشمار ایران، صرف رفاه و اعتلای مردم و طبیعت میشد و نه صرف تخریب و غارت و رانتخواری و جنگ طلبی و هم آن منابع به اندازه توان و ظرفیت اقتصاد داخلی بکار گرفته میشد و در خام فروشی هدر نمیرفت.
علاوه بر آن استبداد مخوف رژیم ولایت فقیه این دزد انقلاب مردمی ۵۷ شکل نمیگرفت تا خواسته به حق ملت ایران در انقلاب همانا استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی را در عمل به انحراف بکشاند و پتانسیل انقلاب خود بهترین روش برای صلح طلبی و تاسی ملتها از اهداف آن انقلاب بی خشونت، برای حقوند کردن جامعه خود میگردید.
هر عقل سلیمی میداند که دفاع از آرمان یک ملت همواره با ارسال تسلیحات و دامن زدن به فضای جنگ طلبی همساز و همراه نیست. چنانچه کشور افریقای جنوبی بدون کمک تسلیحاتی ضربهای اساسی به دولت اسرائیل وارد آورد وقتی توانست شواهد نسل کشی اسرائیل در فلسطین را مهیا و دادگاه کیفری لاهه را به محکوم کردن اسرائیل به نسل کشی وا دارد.
دویچه وله در ۳ آبان ۱۴۰۳ مقایسهای از اقتصاد ایران و اسرائیل بدست داده است که در زیر اهم آنرا نقال میکنم.
مقایسه اقتصاد دو کشور ایران و اسرائیل
بر اساس لایحه بودجه ارائه شده از سوی دولت ایران به مجلس، بودجه نظامی ایران در سال ۱۴۰۳ (۲۰۲۴ میلادی) ۴۷۰ هزار میلیارد تومان است. این رقم شامل بودجه وزارت دفاع، نیروهای مسلح، و سازمانهای مرتبط است. البته تنها این نیست؛ قرار شده تا ۱۳۴ هزار میلیارد تومان هم برای تقویت بنیه دفاعی به ستاد کل نیروهای مسلح پرداخت شود.
با احتساب دلار ۶۰ هزار تومانی بودجه نظامی ایران چیزی حدود هشت میلیارد دلار است، (در این فاصله دلار مرز ۶۶ هزار تومان را نیز رد کرد) اما در سوی مقابل براساس برآورد موسسه جهانی صلح استکهلم، بودجه نظامی اسرائیل در سال ۲۰۲۴ حدود ۲۴,۳ میلیارد دلار تخمین زده شده است؛ این یعنی بودجه نظامی اسرائیل حداقل سه برابر بزرگتر از بودجه نظامی ایران است. مقایسه تولید ناخالص ملی ایران و اسرائیل یک نماگر گویا از وضعیت اقتصادی دو کشور است: تولید ناخالص ملی ایران ۳۸۲ میلیارد دلار است در حالی که جیانپی اسرائیل ۱,۵ برابر بیشتر از ایران و حدود ۵۴۰ میلیارد دلار. این عدد درباره تولید ناخالص داخلی هم تقریبا در همین محدوده نوسان میکند. در سال ۲۰۲۳ جیدیپی ایران ۳۶۰ میلیارد دلار بوده، در حالی که تولید ناخالص داخلی اسرائیل ۱,۵ برابر بیشتر و ۵۲۱ میلیون دلار بوده است. سرانه تولید ناخالص ملی ایران چهار هزار دلار است اما همین عدد برای اسرائیل ۱۳,۵ برابر ایران یعنی ۵۴ هزار دلار است. نرخ تورم در ایران در محدوده ۳۵ درصد نوسان میکند ولی در اسرائیل کمتر از سه درصد است. نرخ بیکاری در ایران حدود ۱۰ درصد است اما در اسرائیل نزدیک به چهار درصد است.
همچنین به گفته سیامک جوادی، اقتصاددان و استاد دانشگاه Rio Grande Valley «موضوع مهم در اقتصاد جنگ شوک از بین رفتن ثبات است. بازارهای پولی و مالی با شوکهای عدم ثبات (uncertainty) با شرایط جنگی مثل کارد و پنیر است. وقتی اقتصاد با جنگ مواجه میشود شرایط شدید بیثباتی رخ میدهد که در نتیجه بازارهای مالی کشورهای درگیر و شرکای تجاریشان تحت تاثیر قرار بگیرند". او ادامه میدهد: «پس از آن هم موضوع تابآوری اقتصادی کشورهای درگیر است که آن هم به زیرساختهای اقتصادی کشورهای درگیر مربوط است. آیا ایران آنقدری زیرساختهای قوی دارد که بتواند تبعات یک جنگ را کنترل کند؟ جواب بهطور قطع نه است. در سوی مقابل اقتصاد اسرائیل است که زیرساختها و در نتیجه تابآوری خوبی مقابل تحریمها داشته است. در حالی که در ایران تنها چندصد میلیارد دلار نیاز است که پتروشیمیها نوسازی شوند. در چنین شرایطی زیرساختهای کشور اسرائیل در وضعیت بسیار خوبی به سر میبرند و به نظر میرسد که جنگ نمیتواند آنها را کمکارکند. همچنین میتوان ناترازی را به بخشهای مختلف تعمیم داد و در صورتی که در صورتی که جنگ شود به سرعت روی سوبسیدی که دولت به بخشهای مختلف میداده تاثیر خواهد گذاشت و یک تورم جدی در اقتصاد ایران رخ خواهد داد.
از سوی دیگر قسمت بزرگ مشکل جمهوری اسلامی این است بزرگترین بخش درآمدش از محل نفت است. با وجود جنگ امکان فروش نفت از بین خواهد رفت. سرمایهگذاری خارجی در صورت وجود جنگ یا حتی احتمال جنگ به شدت محدود خواهد شد. در شرایط جنگی منابع باید از سمت بخشهای دیگر به سوی بودجههای نظامی و جنگ سرازیر شود و این به زودی اقتصاد ایران را فلج خواهد کرد. ذخایر ارزی بانک مرکزی اسرائیل ۲۱۳ میلیارد دلار است و ناگفته پیدا است که منابع جمهوری اسلامی غیر قابل مقایسه با این اعداد است. در نتیجه بعید است که نرخ بیکاری افزایش پیدا کند، بلکه ایالات متحده و کشورهای غربی هم به آنها کمک خواهند کرد که نرخ تورم و بیکاری کنترل شود. در مقابل ایران است که هیچ سپری مقابل شوکهای جدید ندارد.
نقش رژیم مستبد ولایت مطلقه فقیه و زورپرستان سلطنت و پهلوی طلب در زمینه سازی تخریب ایران
به زعم نگارنده هر چند در دفاع از آرمان و وطن اقتصاد و بودجه نظامی هر چند بسیار مهم و اساسیاند اما تنها عامل نیستند و اراده و حس وطن دوستی و عرق ملی و میل به مبارزه با زور و تجاوز نیز نقش بسیار مهمی همواره در تاریخ ملل ایفا کرده است اما خواننده گرامی ملاحظه میکند که
به مصداق این شعر سعدی
ترا که خانه نیین است، بازی نه این است
با این وضعیت اقتصادی، وقتی همگان میدانند اسرائیل نقشه کشاندن پای ایران به جنگی وسیع و نیز حمله به ساختارهای اقتصادی ایران و تجزیه ایران را دارد، با توجه به وضعیت اقتصادی کم بنیهای که سیاستگذاریهای نظام ولایت مطلقه فقیه برای ایران بوجود آورده است، فشار اصلی روانی و روحی و مالی بر دوش ملت یاران خواهد بود و نه مسئولین بی کفایت رژیم حاکم. از اینرو هر صدمهای به ایران و ملت وارد آید، علاوه بر سهم و نقش کشور متجاوز، رژیم ولایت مطلقه فقیه نیز نقش بسیار اساسی در زمینه سازی آن خواهد داشت.
ضمن اینکه در زمینه سازی حمله اسرائیل رژیم حاکم تنها نیست بلکه آن بخش از وطن فروشانی که اسرائیل را ترغیب به حمله به ایران مینمایند و یا همچون رضا پهلوی با سفر به اسرائیل و ملاقات نتایاهوی جنایتکار عقد اخوت با وی میبندند، نیز سهم بسزایی دارند و این خیانت آنها را در زمینه سازی حمله به ایران از حافظه ملی مردم ایران پاک نخواهد شد.
آن بخش از وطن فروشانی از میان سلطنت طلبان و پهلوی طلبهایی که در خیال و رویای بسر میبرند که نتایاهو، رژیم ولایت فقیه را از سر راه برمی دارد و آنان را به قدرت میرساند، در سرسپردگی وابستگی تا آنجا رفتهاند که نقشه نقاط استراتژیک وطن را در اختیاردولت اسرائیل قرار دادهاند. نه اینکه این خائنان نمیدانند اسرائیل و هر کشوری در عصرماهوارههای نظامی، حتی اجسام تا ۱ سانتی متر را بر روی زمین قادربه شناسایی هستند و نیازی به نفشه این نکات استراتژیک ندارند، بلکه برای اثبات خوش خدمتی، و ابستگی و سرسپردگی خود است که این گونه عرض خود میبرند.
و خوش خیال تر آن عده که گمان میکنند قدرتهای جهانی بدون هیج چشمداشتی از مردم ایران و بی هیچ ما با ازایی هزینه مادی و تسلیحاتی میکنند وجان سربازان خود را بخطر میاندازند تا ایران را "آزاد" و در اختیار سرسپردگان قرار دهند! متاسفانه این خوش خیالان حتی تاریخ اشغال عراق توسط امریکا و آنچه را اشغال گران با ان کشور روا داشتند را نمیدانند.
اشغالگر به قصد تحقیر یک ملت کشوری را اشغال میکنند و نه برای نجات آن ملت
خوش خیالان نمیدانند که
در زمان اشعال عراق توسط سربازان امریکایی، نشریه پزشکی لانست انگلیسی نوشت: «تنها در سه سال اول حمله آمریکا به عراق ۶۰۰۰۰۰ عراقی در این کشور کشته شدهاند.»
وخبرگزاری فرانسه نیز تعداد کشته شدگان غیر نظامی طی حمله به عراق را دست کم ۶۵۵۰۰۰ نفر اعلام کرد.
آنان گزارش روزنامه بوستون گلوب و برنامهای مستند تلویزیون ایتالیارا در باره استفاده سربازان امریکایی از «گاز فسفر سفید» طی عملیاتی با نام phantom fury را در فلوجه عراق را ندیدند که تصویر بسیاری از مردم فلوجه که بر اثر این جنایت جزغاله شدهاند در این برنامه نمایش داده شده است.
آنها مقاله «کریستین شرر» پژوهشگر انستیتو صلح هیروشیما راکه در ۱۳ آوریل ۲۰۰۳ منتشر نموده را نخواندهاند که نوشته است: «بر اساس بر آورد کمیته برسی اثرات تشعشعات اتمی سازمان ملل، استفاده از ۸۰۰-۷۰۰ تن اورانیوم رقیق شده در بمبارانهای عراق سبب مرگ حدود نیم میلیون عراقی است. این بمبارانها در مناطق پر جمعیت از جمله قلب بغداد موصل و تکریت و سایر شهرها انجام شده است.»
و...
چاره کار در تدبیر ملتها وغلبه آن بر تقدیر ساخته قدرتها است
زمانی که قدرتها یک جامعه را چه فلسطین باشد و چه ایران و چه اسرائیل را دچاربحران میکنند، چاره تنهادر این است که جامعه به عمل برخیزد و دولت را از دست این استبدادیان خارج کند و در نتیجه، آن مدار بستۀ خارجی باز بشوند. وقتی ملتها در این امر تامل کنند که زوری را که قدرتها بر آنها وارد میکنند همان نیروی خود ملتها است که قدرت آنرا به زور تغییر حالت داده و مانع اجرای حقوق مردم شده است، زودتر از غفلت عدم عمل به حقوق خود بیرون میآمدند.
ملت فهیم ایران که با جنبش «زن، زندگی، آزادی» بلوغ فکری و سیاسی و فرهنگی و صلح طلبی خود را برای جهانیان به نمایش گذاشت و جهانی را به تحسین مبارزه حق طلبانه خود وا داشت، میداند که مبارزه با استبداد داخلی امری درونی است وتنها به مردم ایران مرتبط است و هیچ قدرت خارجی را نیامده ضمن چشم طمع دوختن به خاک ایران (انکار آشکارحق ایران بر جزایر سه گانه توسط اروپا به قصد متحد کردن اعراب در جنگ علیه ایران) برای مردم ایران رژیم تعیین کند. این امر نقض استقلال ایران و توهین به ملت ایران است.
حقوق ذاتی انسانها است. برای عمل به حقوق هیچ قدرتی با هر میزان سرکوبگری نمیتواند مانع عمل به حقوق مردم شود. ما ملت ایران بایستی توانایی را در خود باز بیابیم. با حقوند کردن جامعه و دولت خود و مبنا را حقوق و نه توازن قوا قراردادن دست رد بر خائنان وطن فروشی بزنیم که با همین خیانتها صدای حق طلبانه جنبش ما را در بوق و کرنای قدرت پرستی خود گم کردند. بر تفکیک ناپذیر بودن دو اصل استقلال و آزادی باور بیاوریم و به این دو اصل توامان عمل کنیم. وقتی ملتی اراده حیات میکند و خود را صاحب وطن خود میداند، همچون شیری از زادگاه و آشیانه خود دفاع میکند و هیچ قدرتی را یارای تجاوز بدان نخواهد بود. ملت ایران در جنبش عظیم انقلابی خود نشان داد که قادر است شکاف ایجاد کند و مدارهای بسته استبداد و وابستگی را باز کند و مردم جهان را به حیرت و حمایت از خواستههای خود وا دارد. با از سر گیری جنبش انقلابی است که میتوان خطر جنگ را خنثی و آتش صلحی مبتنی بر حقوق انسانها را دوباره در دلها روشن نگاه داریم.
باید بهوش بود و افکار عمومی جهان را نسبت به صلح طلبی مردم ایران و نیز حق بودن ارمان مردم فلسطین قاع کرد تا جنگ زلبانی همچون رژیمهای اسرائیل و ولایت مطلقه فقیه بطور ملموس منزوی شوند.
ژاله وفا
[email protected]
پاورقی (۱*)
ژاله وفا: وضعیت سنجی ۴۴۲- نگذاریم صدای صلح طلبی دو ملت ایران وفلسطین در هیاهوی جنگ طلبی زورپرستان گم شود. (بخش۱)
https://enghelabe-eslami.de/62496/
پاورقی (۲*)
کتاب انقلاب نوشته ابوالحسن بنی صدر
https://enghelabe-eslami.de/56195/