شناسهٔ خبر: 69851452 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

۷ حقیقت درباره کسانی که بیش از حد به همه چیز فکر می‌کنند و دل‌شان زود می‌شکند

افرادی که زیاد به همه چیز فکر می‌کنند و دل‌شان زود می‌شکند، زندگی پیچیده و دشواری دارند. این افراد به شدت حساس و آسیب‌پذیر هستند و مسائل کوچک را به خود می‌گیرند، ساعت‌ها درگیر افکار و نگرانی‌های بی‌پایان می‌شوند و اغلب از لحظات ساده زندگی دور می‌افتند.

صاحب‌خبر -

سواد زندگی نوشت: شاید خود ما از جمله کسانی باشیم که زیاد به همه چیز فکر می کنند. هر چیز پیش پاافتاده ای را دستمایه ای قرار می دهند که ساعت ها با آن کلنجار بروند. مسائل را شخصی کنند و همه چیز را به خودشان بگیرند.

منظور ما در اینجا نه فکر کردن عمیق به مسایل و چیزها، بلکه بیشتر نوعی دغدغه فکری فرساینده یا وسواس های فکری و ذهنی ای است که گریبان کسانی را می گیرد که زیاد به همه چیز فکر می کنند و از نظر احساسی هم بسیار شکننده اند.

ساعت ها و روزها به این فکر می کنند که مثلاً چرا فلانی این حرف را زد؟ منظورش از اینکه به این مورد اشاره کرد، چه بود؟

آن ها درگیر مکالمه ذهنی می شوند، لحظه حال را از دست می دهند و خودشان را به اصطلاح اذیت می کنند.
واقعیت این است که زندگی برای این افراد، کسانی که خیلی خودشان را درگیر برخی مسائل پیش پا افتاده می کنند، سخت می شود.

زیادی به همه چیز فکر کردن، رئوف بودن، احساساتی قوی و دلی رحیم داشتن گرچه نعمت است اما خیلی وقت ها زندگی را به کام صاحبان شان تلخ می کند.

اگر قرار باشد به همه چیز خیلی فکر کنیم و در عین حال خیلی هم نرم و حساس باشیم، شاید به راحتی آسیب ببینیم.
7 حقیقت زندگی کسانی که زیادی به همه چیز گیر ِ فکری می دهند و از نظر احساسی شکننده اند
1- همیشه در پی یک عشق تمام عیار

عشق رایج ترین فکر و بزرگترین آرزوی کسانی است که دلی شکسته دارند. زیاد به همه چیز فکر می کنند و دل شان زود می شکند.

این افراد احساسات ساختگی و تعهدات نیمه نصفه را برنمی تابند، طالب یک عشق واقعی، قابل اعتماد و  و ماندگارند.

داشتن رابطه با این افراد به این معنی است که شما باید اطمینان حاصل کنید که آنها تا حد امکان احساس دوست داشتن، احترام و مراقبت را از شما دریافت می کنند.

اگر موفق به انجام این کار نشوید، این ویژگی آنان که زیاد به چیزی فکر می کنند، شک می کنند و زود می رنجند، باعث می شود که به احساسات شما شک کنند.

از آنجا که این افراد عمدتاً یک شکست عشقی را تجربه کرده اند، بسیار محتاط هستند که دوباره آسیب نبینند. آنها سخت اعتماد می کنند و بسیار طرف رابطه شان را محک می زنند.
2- همه چیز را به دل می گیرید

کسانی که به همه چیز زیاد فکر می کنند و دل شان زود می شکند، بسیار تحت تاثیر نظرات دیگران هستید.
حتی اگر انتقاد مثبت باشد، روزها به آن فکر می کنند. هر نکته جزئی را کالبدشکافی می کنند. بارها تصویر سازی می کنند، شک می کنند و هر چیزی را به خودشان می گیرند.

اگر می شد که به جای اینکه هر چیزی را شخصی کنند، به خودشان بگیرند و حال خودشان را خراب کنند، از آن بگذرند، یا اگر سازنده باشد، درس بگیرند و رشد کنند، زندگی و لحظات بسیار بهتری را تجربه می کردند.

از سوی دیگر، هرکسی حق دارد نظر خود را داشته باشد، و این بدان معنا نیست که همیشه حق با آنهاهست یا نیست.

گاهی باید به ندای دل خود و به احساس درونی خود گوش دهید و اگر می دانید که در راه درستی هستید، و به رغم همه چیز فقط ادامه دهید.
3- یا به چیزی خیلی اهمیت می دهند، یا اصلاً رها می کنند و اهمیت نمی دهند

نگه داشتن حد تعادل در مواجه با چالش های زندگی، احساسات، روابط  و به نوعی همه چیز حاکی از خرد است. افراط یا تفریط راه به جایی نمی برد. همواره باید حدوسطی را در مورد ابراز احساسات، فداکاری ها و عملکردها نگه داشت.

کسانی که به همه چیز زیاد فکر می کنند و دل شان زود می شکند، حد وسط ندارند. به اصطلاح یا این طرف بام می افتند یا از طرف دیگر بام!

خوددار بودن و خویشتن داری هنر و مهارتی است که مبتنی به نگاه درست به جهان و تمرین و پرهیز و ممارست است.
4- بی خوابی

این افراد به محض اینکه سرشان  را روی بالش می گذارند، در معرض هجوم انواع و اقسام افکار قرار می گیرند.

افکاری نه فقط در باب آنچه گذشت، چه طور و چگونه گذشت و ای کاش ها و ای داد و بیداد ها که فکر به موقعیت‌های فرضی آینده‌ نیز هم.
وقتی ذهن بیوقفه درگیر است، خواب فرار می کند. بیخوابی اختلال بزرگی است که این افراد را می آزارد.
5- مدام به دنبال معانی پنهان پشت کلمات و کردارها هستند

در هر چیزی گوشه و کنایه ای، طعنه ای را نهان می بینند که مشخصاً برای آزار آنها کمین کرده است.

بی وقفه به صحبتی که با دیگری داشته اند، فکر می کنند. عمدتاً تعبیر و تفسیرهایی منفی می کنند. مدام رفتار و کردار دیگران را قضاوت می کنند و عمدتاً در هر قدمی چیزی علیه خود را پیدا می کنند.

بکوشیم یادمان نرود که گاهی اوقات واقعاً هیچ داستان و هیچ پشت صحنه ای وجود ندارد. گاهی اوقات کسی شادتر است که اصلاً هیچ چیز نداند!
 6- بیش از حد به خودشان سخت می گیرند، و برای دیگران «بیش از حد آسان»

کسانی که زیاد به همه چیز فکر می کنند، بدترین منتقد و خشن ترین قاضی خود هستند. هیچ به خودشان رحم نمی کنند. بسیار خود را سرزنش می کنند، اما در قبال دیگران ساده می گیرند.

به همین دلیل است  هم هست که آنها در قبال دیگران بسیار دلرحم و رئوفند اما به حال خود ستم روا می دارند؛ به همین دلیل هم هست که با اندک بی محبتی ای دل شان زود می شکند.

سعی کنیم با خودمان ملایم تر و با دیگران عادل تر باشیم. ببخشیم، و به خاطر داشته باشیم که همه هم سزاوار بخشش نیستند.
7- زیستن در لحظه حال را از دست می دهند و همواره حسرتی به دل دارند

کسانی که زیاد به همه چیز فکر می کنند ، انقدر درگیر گذشته اند که زمان حال را از دست می دهند.
آنقدر در بررسی مسائلی که با آن روبرو هستند و برنامه ریزی برای آینده خود غرق می شوند که نمی توانند راهی برای آرامش در لحظه کنونی پیدا کنند، با جریان حرکت کنند و در لحظه حال زندگی کنند.

سواد زندگی نوشت: شاید خود ما از جمله کسانی باشیم که زیاد به همه چیز فکر می کنند. هر چیز پیش پاافتاده ای را دستمایه ای قرار می دهند که ساعت ها با آن کلنجار بروند. مسائل را شخصی کنند و همه چیز را به خودشان بگیرند.

منظور ما در اینجا نه فکر کردن عمیق به مسایل و چیزها، بلکه بیشتر نوعی دغدغه فکری فرساینده یا وسواس های فکری و ذهنی ای است که گریبان کسانی را می گیرد که زیاد به همه چیز فکر می کنند و از نظر احساسی هم بسیار شکننده اند.

ساعت ها و روزها به این فکر می کنند که مثلاً چرا فلانی این حرف را زد؟ منظورش از اینکه به این مورد اشاره کرد، چه بود؟

آن ها درگیر مکالمه ذهنی می شوند، لحظه حال را از دست می دهند و خودشان را به اصطلاح اذیت می کنند.
واقعیت این است که زندگی برای این افراد، کسانی که خیلی خودشان را درگیر برخی مسائل پیش پا افتاده می کنند، سخت می شود.

زیادی به همه چیز فکر کردن، رئوف بودن، احساساتی قوی و دلی رحیم داشتن گرچه نعمت است اما خیلی وقت ها زندگی را به کام صاحبان شان تلخ می کند.

اگر قرار باشد به همه چیز خیلی فکر کنیم و در عین حال خیلی هم نرم و حساس باشیم، شاید به راحتی آسیب ببینیم.
7 حقیقت زندگی کسانی که زیادی به همه چیز گیر ِ فکری می دهند و از نظر احساسی شکننده اند
1- همیشه در پی یک عشق تمام عیار

عشق رایج ترین فکر و بزرگترین آرزوی کسانی است که دلی شکسته دارند. زیاد به همه چیز فکر می کنند و دل شان زود می شکند.

این افراد احساسات ساختگی و تعهدات نیمه نصفه را برنمی تابند، طالب یک عشق واقعی، قابل اعتماد و  و ماندگارند.

داشتن رابطه با این افراد به این معنی است که شما باید اطمینان حاصل کنید که آنها تا حد امکان احساس دوست داشتن، احترام و مراقبت را از شما دریافت می کنند.

اگر موفق به انجام این کار نشوید، این ویژگی آنان که زیاد به چیزی فکر می کنند، شک می کنند و زود می رنجند، باعث می شود که به احساسات شما شک کنند.

از آنجا که این افراد عمدتاً یک شکست عشقی را تجربه کرده اند، بسیار محتاط هستند که دوباره آسیب نبینند. آنها سخت اعتماد می کنند و بسیار طرف رابطه شان را محک می زنند.
2- همه چیز را به دل می گیرید

کسانی که به همه چیز زیاد فکر می کنند و دل شان زود می شکند، بسیار تحت تاثیر نظرات دیگران هستید.
حتی اگر انتقاد مثبت باشد، روزها به آن فکر می کنند. هر نکته جزئی را کالبدشکافی می کنند. بارها تصویر سازی می کنند، شک می کنند و هر چیزی را به خودشان می گیرند.

اگر می شد که به جای اینکه هر چیزی را شخصی کنند، به خودشان بگیرند و حال خودشان را خراب کنند، از آن بگذرند، یا اگر سازنده باشد، درس بگیرند و رشد کنند، زندگی و لحظات بسیار بهتری را تجربه می کردند.

از سوی دیگر، هرکسی حق دارد نظر خود را داشته باشد، و این بدان معنا نیست که همیشه حق با آنهاهست یا نیست.

گاهی باید به ندای دل خود و به احساس درونی خود گوش دهید و اگر می دانید که در راه درستی هستید، و به رغم همه چیز فقط ادامه دهید.
3- یا به چیزی خیلی اهمیت می دهند، یا اصلاً رها می کنند و اهمیت نمی دهند

نگه داشتن حد تعادل در مواجه با چالش های زندگی، احساسات، روابط  و به نوعی همه چیز حاکی از خرد است. افراط یا تفریط راه به جایی نمی برد. همواره باید حدوسطی را در مورد ابراز احساسات، فداکاری ها و عملکردها نگه داشت.

کسانی که به همه چیز زیاد فکر می کنند و دل شان زود می شکند، حد وسط ندارند. به اصطلاح یا این طرف بام می افتند یا از طرف دیگر بام!

خوددار بودن و خویشتن داری هنر و مهارتی است که مبتنی به نگاه درست به جهان و تمرین و پرهیز و ممارست است.
4- بی خوابی

این افراد به محض اینکه سرشان  را روی بالش می گذارند، در معرض هجوم انواع و اقسام افکار قرار می گیرند.

افکاری نه فقط در باب آنچه گذشت، چه طور و چگونه گذشت و ای کاش ها و ای داد و بیداد ها که فکر به موقعیت‌های فرضی آینده‌ نیز هم.
وقتی ذهن بیوقفه درگیر است، خواب فرار می کند. بیخوابی اختلال بزرگی است که این افراد را می آزارد.
5- مدام به دنبال معانی پنهان پشت کلمات و کردارها هستند

در هر چیزی گوشه و کنایه ای، طعنه ای را نهان می بینند که مشخصاً برای آزار آنها کمین کرده است.

بی وقفه به صحبتی که با دیگری داشته اند، فکر می کنند. عمدتاً تعبیر و تفسیرهایی منفی می کنند. مدام رفتار و کردار دیگران را قضاوت می کنند و عمدتاً در هر قدمی چیزی علیه خود را پیدا می کنند.

بکوشیم یادمان نرود که گاهی اوقات واقعاً هیچ داستان و هیچ پشت صحنه ای وجود ندارد. گاهی اوقات کسی شادتر است که اصلاً هیچ چیز نداند!
 6- بیش از حد به خودشان سخت می گیرند، و برای دیگران «بیش از حد آسان»

کسانی که زیاد به همه چیز فکر می کنند، بدترین منتقد و خشن ترین قاضی خود هستند. هیچ به خودشان رحم نمی کنند. بسیار خود را سرزنش می کنند، اما در قبال دیگران ساده می گیرند.

به همین دلیل است  هم هست که آنها در قبال دیگران بسیار دلرحم و رئوفند اما به حال خود ستم روا می دارند؛ به همین دلیل هم هست که با اندک بی محبتی ای دل شان زود می شکند.

سعی کنیم با خودمان ملایم تر و با دیگران عادل تر باشیم. ببخشیم، و به خاطر داشته باشیم که همه هم سزاوار بخشش نیستند.
7- زیستن در لحظه حال را از دست می دهند و همواره حسرتی به دل دارند

کسانی که زیاد به همه چیز فکر می کنند ، انقدر درگیر گذشته اند که زمان حال را از دست می دهند.
آنقدر در بررسی مسائلی که با آن روبرو هستند و برنامه ریزی برای آینده خود غرق می شوند که نمی توانند راهی برای آرامش در لحظه کنونی پیدا کنند، با جریان حرکت کنند و در لحظه حال زندگی کنند.