شناسهٔ خبر: 69849951 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

فرهنگ فولکلوریک علیه ایده‌های تجزیه‌طلبان | گفتگو با محمدجواد قنواتی

| آذربایجان نمی‌تواند جدا از ایران باشد | فرهنگ مردم ایران را نمی‌شود تکه‌تکه دید |

صاحب‌خبر -

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: محمدجواد قنواتی، عضو مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی و مدیر بخش فولکلور این موسسه در گفتگویی مفصل با انصاف نیوز درباره‌ی اشتراکات فولکلوریک ایرانیان و نقش این موضوع در پیوند ما گفت. او در این گفتگو از افسانه‌ها، بازی‌ها، ضرب‌المثل‌ها و آداب و آیین‌های مشترک ایرانی‌ها گفت و مثال زد.

مثال جالب در این موضوع بازی شاه و وزیر بود که در کودکی ما، فرزندانمان و کوروش، پادشاه هخامنشی مشترک است. در تمام توضیحات آقای قنواتی درباره‌ی اشتراکات ایرانیان مثال آذربایجان تکرار شد. قنواتی اضافه کرد: آذربایجان تختگاه اسطوره‌ای مردم ایران بوده و حتی بزرگترین آتشکده ایرانیان، آتشکده مخصوص شاهان یعنی آتشکده‌ی آذرگُشَسب، نیز در آذربایجان بوده است.

تجزیه‌طلبان اشتراکات فولکلوریک ملت ایران

انصاف نیوز: آقای جعفری قنواتی فولکلور یا فرهنگ عامه اصلا چه اهمیتی در تعریف هویت ملی ما دارد؟ و در مقابل تجزیه طلبان چطور این فرهنگ رو نشانه گرفته‌اند؟

تاریخ مشترک، سرزمین مشترک، زبان ملی مشترک، ادبیات و آداب و آیین‌های مشترک یا همان فولکلور از اجزای اساسی هویت ملی هر جامعه‌ای هستند.

رقص سیستانی | انواع رقص‌های ایرانی بخشی از فرهنگ عامه یا فولکلوریک ماست رقص آذربایجانی

بیان سهم فولکلور در هویت ملی ایران نیاز به چند ساعت مصاحبه دارد از این رو من فقط به مصداق‌های محدودی از برخی حوزه‌های فولکلور اشاره خواهم کرد برای اینکه ببینید مردم ایران چطور در زمینه‌های بنیادی که ریشه در باورها و اعتقادات کهنشان دارد با هم اشتراک دارند.

افسانه‌های ملی ما، از غرب تا شرق ایران یکی هستند

نخست از افسانه‌ها شروع می کنیم. بسیاری از افسانه‌هایی که در هر منطقه وجود دارد افسانه‌هایی هستند که در سطح ملی هم رایج‌اند یعنی شما آن‌ها را در هر بخشی از ایران می‌بینید و افسانه‌های عام هستند. این‌ها اکثریت قریب به اتفاق افسانه‌های ما را تشکیل می دهند. گروه دیگر مربوط به یک منطقه‌ی بزرگتری هستند. همانطور که می‌دانید تقسیم‌بندی‌هایی که امروز می‌شناسیم مانند یزد، اصفهان، شیراز و… تقسیم بندی‌های سیاسی هستند. تقسیم‌بندی‌های فرهنگی شامل مناطق وسیع‌تری هستند. گروه دیگر افسانه‌هایی هستند که خاص یک منطقه‌ی محدودند.

مثلا «سنگ صبور» مصداق افسانه‌هایی‌ست که در سطح ملی نقل می‌شود. سنگ صبور در آذربایجان، اردبیل، زنجان، یزد، خراسان، خوزستان و… هست. حتی در جزایر خلیج فارس، بوموسا، بندرعباس و بوشهر هم هست. در بندر ماهشهر که غربی‌ترین بندر خلیج فارس هست هم وجود دارد.

یا افسانه‌ی «ماه پیشونی» را شما در نظر بگیرید. «ماه پیشونی» در تمام این مناطقی که گفتم وجود دارد. «ماه پیشونی» شباهت فراوانی به «سیندرلا»ی غربی‌ها دارد. در اروپا، کشورهای عربی و سایر مناطق از جمله کشورهای ترک «سیندرلا» و «ماه پیشونی» جداگانه نقل می‌شود. فقط و فقط در ایران است که این دو افسانه ترکیب و تحت عنوان «ماه پیشونی» نقل می‌شود. در آذربایجان، یزد، خراسان، بوشهر، هرمزگان، خوزستان و… هم به همین صورت است. اگر اشتراکات در بنیادهای فکری وجود نداشت خب این داستان به شکل کشورهای ترک نقل می‌شد.

کتاب ماه پیشانی نشر دی نسخه‌ای قدیمی از افسانه‌ی سیندرلا

بازی‌های کودکی‌مان هم یکی بوده‌اند

و اما در حوزه‌ی بازی‌ها. اکثریت قریب به اتفاق بازی‌ها در تمام نقاط ایران مشترکند برای مثال «گرگم و گله می‌برم». این در اردبیل، ارومیه و مناطق دیگر هست. جالب است شعری که در ارومیه خوانده می‌شود عیناً همان شعری‌ست که در یزد و طبس و سایر مناطق خوانده می‌شود. مثال‌های دیگر بازی «گل یا پوچ» یا «گلبازی»، بازی «شاه و وزیر» که به «تورنا بازی» هم معروف است، بازی «هفت سنگ»، بازی «یه قل، دو قل»، بازی «لی‌لی حوضک» و… .

بازی هفت سنگ کودکان ایرانی

به عمد مثال‌های مختلفی زدم چرا که به عنوان مثال «لی‌لی حوضک» بازی‌ای‌ برای بچه‌های کوچکِ خردسال از یک تا دو سال است. در سراسر ایران این بازی وجود دارد. جالب است که در برخی شهرهای آذربایجان اسمش هم همین است. «لی‌لی حوضه» می‌گویند. مثال دیگر می‌تواند بازی «آفتاب مهتاب» باشد.

بازی کودکی‌های کوروش کبیر و فرزندانمان یکی‌ست | شاه و وزیر بازی

ببینید هر بازی به نوعی مابه ازای شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است. «شاه و وزیر» بازی می‌تواند بازتاب نظام شاهنشاهی باشد. همین که شاه می‌تواند دستور بدهد که یک نفر تنبیه شود نمادی از این مشابهت است. جالب است بدانید قدمت این بازی بسیار زیاد است به طوری‌ که هرودوت نیز به آن اشاره کرده.

هرودوت می‌گوید کوروش هنگامی که کودک بوده و «شاه و وزیر» بازی می‌کرده دستور به تنبیه فرزند یکی از صاحب منصبان به سبب سرپیچی از فرمان شاه که خودش بوده می‌دهد.

بازی شاه و وزیر حدود 2500 سال قدمت دارد

علاوه بر هرودوت در دوره اسلامی، در زمان محمود غزنوی هم به این بازی اشاره شده است. قبل از محمود غزنوی در «منهاج‌السراج» ذکر شده که یعقوب لیث صفاری هم زمانی که نوجوان بود این بازی «شاه و وزیر» را به همراه برادران و بستگانش انجام می‌داد.

آذربایجان تختگاه اسطوره‌ای ما بوده | چطور ممکن است در این اشتراکات نباشد؟!

بازی‌ای که دست کم 2500 سال سابقه دارد خب طبیعی‌ست که در آذربایجان هم باشد. آذربایجان تختگاه اسطوره‌ای مردم ایران بوده و حتی بزرگترین آتشکده ایرانیان، آتشکده مخصوص شاهان یعنی آتشکده‌ی آذرگُشَسب، نیز در آذربایجان بوده است. این بازی در آذربایجان هست در همه مناطق ایران هم هست.

ضرب‌المثل‌های یکسان مردم ایران

افزون بر این‌ها باید به ضرب‌المثل‌ها اشاره کنم. از دوستان آذربایجانی که خودشان را هویت‌طلب معرفی می‌کنند می‌خواهم از موضع سیاسی به توضیحات بنده نگاه نکنند و صرفاًاز موضع فرهنگی نگاه کنند. اگر آنچه می‌گویم یکی‌اش اشتباه‌ست بگویند اشتباه است.

خب ضرب‌المثل‌‌ها. «در خانه‌ی داماد خبری نیست در خانه عروس بزن بکوبه» این روایت آذربایجانی‌اش هست، روایت شهر بابکی‌اش هست، روایت بوشهری‌اش هست و… «بی‌بی از بی‌چادری در خانه مانده»، «سرنا رو که به آدم ناشی بدهی از سر گشادش می‌زند»، «زیره به کرمان بردن»، «آب راه خودش را پیدا می‌کند»، «با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته است»، «خواست ابرویش را درست کند چشمش را کور کرد»، «خر بیار و معرکه بار کن»، «زورش به الاغ نمی‌رسد پالان را می‌زند»، «مار هر جا کج برود به لانه خودش راست می‌رود» و…

این‌ها که می‌گویم همه‌اش منبع دارد. برای مثال «ضرب‌المثل‌های قافلانکوه» آقای قمری یا کتاب «فرهنگ عامه مردم اردبیل» آقای اصغرزاده، «امثال و حکم» دهخدا، «داستان‌نامه»ی مرحوم بهمن‌یاری و…

انوشیروان عادل، آذربایجان و نظامی

انصاف نیوز: این‌ها در آذربایجان هم کاربرد دارند؟

بله. بله.

یا «نان خودت را در سفره‌ی دیگران نخور» یک ضرب‌المثلی است که افزون بر آذربایجان در مناطق دیگر ایران نیز کاربرد دارد. نکته‌ی جالب این است که این ضرب‌المثل از یکی از سخنان انوشیروان عادل گرفته شده است. این ضرب‌المثل در شعر نظامی هم بازتاب پیدا کرده. نظامی به نیاکان خودش، انوشیروان استناد می‌کند «به خوان کسان برمخور نان خویش / بخور نان خویش بر سر خوان خویش».

آداب و آیین‌های مشترک ایرانیان

پس از ضرب‌المثل‌ها و بازی‌ها موضوع آداب و آیین‌هاست. مثلا «شب چله» را همه‌ی مناطق ایران می‌گویند «شب چله». کمتر از 30 سال است که عنوان یلدا نیز استفاده شده است. در ادبیات رسمی ما البته می‌گفتند یلدا! یلدا یک کلمه سریانی به معنی تولد و زایش است.

طبیعی‌ست که این بین یکسری اختلافاتی وجود داشته باشد. مثلا شب‌چره‌ای که در شب یلدا خورده می‌شود در شهرهای مختلف با یکدیگر متفاوت است اما اصل خوردن شب‌چره در شب یلدا در تمام شهرهای ایران وجود دارد. یا میوه‌هایی که در این شب خورده می‌شد در شهرهای مختلف ایران متفاوت بود چرا که تا 100 سال پیش هم حمل‌و‌نقل در ایران چنین شرایطی فراهم نمی‌کرد.

نمونه‌ی دیگر فال گرفتن در شب چله است. در تمام نقاط ایران فال گرفتن در این شب رایج بوده. فال‌های مختلفی می‌گرفتند از جمله فال کوزه که در کرمان به آن «چهل بیتو» هم گفته می‌شود. در آذربایجان هم رایج است.

فال کوزه در یزد که آن را چک و دوله هم می‌گویند

اشتراک آیین‌های نوروزی آذربایجان و یزد | آتش بر بام کردن شب نوروز

یا مثال دیگر از آداب و آیین‌ها، آتش روشن کردن در شب نوروز است. آتش روشن کردن امروزه عمدتاً در شب چهارشنبه‌سوری در ایران صورت می‌گیرد اما فقط در دو، سه منطقه ایران شب نوروز مثل نیاکان پیش از اسلاممان آتش بر پشت‌بام روشن می‌کنند. این مناطق کجا هستند؟! یکی در شریف آباد یزد است است که هموطنان زرتشتی ما ساکن هستند و دیگری در برخی از روستاهای آذربایجان است.

طبیعی هم هست. توضیح دادم بزگترین آتشکده‌ی ایران آنجا بوده. این آداب و آیین‌های مشترک حتی در ادبیات عامه‌ی مکتوب ما هم وجود دارد. کتاب‌هایی که در دوره‌ی چاپ سنگی در تبریز چاپ شدند هیچ تفاوتی با کتاب‌هایی که در تهران چاپ شدند ندارند.

این‌ها دیگر اشتراک نیست؛ این‌ها همسانی‌ست

انصاف نیوز: یعنی زبان یکی بوده؟

بله. بعضی‌ها ترجمه شدند و بعضی‌ها به همان زبان فارسی چاپ شده‌اند ولی کتاب همان کتاب است. بالاتر از این ما حتی طومار نقالی که مخصوص نقال‌ها بوده ترجمه ترکی آذربایجانی از آن داریم. اتفاقا قدیمی‌ترین طومار نقالی شناخته‌شده همین طوماری‌ست که به زبان ترکی آذربایجانی‌ست.

ببینید براساس پژوهشی که یک فولکلوریست اهل ترکیه انجام داده تا سال ۱۳۵۳ در قهوه‌خانه‌های ارومیه و تبریز نقالی به زبان فارسی رایج بوده است! این‌ها دیگر اشتراک نیست این‌ها همسانی‌ست.

وقتی که سفره‌ی هفت سین، شب چله، تفال، سیزده بدر و نوروز آن هم دقیقا به همین نام و… در همه جا از جمله در آذربایجان یکی باشند دیگر فراتر از اشتراک است. این همسانی است. آیین‌های منطبق با سال قمری هم همین طور است. عزاداری‌های ماه محرم، تعزیه خوانی، سینه‌زنی، زنجیرزنی، جشن تولد حضرت علی، مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و… در تمام ایران وجود است.

در برخی از مناطق از جمله خود آذربایجان آخرین چهارشنبه ماه صفر را هم آتش روشن می‌کنند. این هم آداب و آیین‌های مربوط به سال قمری که البته خیلی خیلی مختصر گفتم.

انصاف نیوز: شاهد مثالی را به عنوان شخصی که تخصصی هم ندارد اضافه کنم. بعضی ترانه‌هایی را که سیمابینا می‌خواند و ریشه‌شان به خراسان جنوبی برمی‌گردد از زبان مادربزرگم که ترکمن است هم شنیده‌ام.

بله.

ببینید میان زنان در سراسر ایران نوعی بازی‌های نمایشی رایج است که در خلوت خودشان و بدون حضور مردان اجرا می‌شود. موضوع این نمایش‌ها هم به شدت انتقادی هستند. حتی اگر نیاز به حضور یک مرد باشد زنی لباس مردانه می‌پوشد و ادای مردها را درمی‌آورد. یک محفل کاملا خصوصی‌ست. یکی از معروف‌ترین انواع این بازی «بازی خاله رو رو»ست یا «کیه کیه در میزنه؟!».

بازی خاله رو رو

این در ارومیه، تبریز، تهران، یزد، خراسان و سایر نقاط ایران رایج بوده . بازی‌ای هم نبوده که در ملا عام اجرا شود. در خلوت اجرا می‌شده اما در سراسر ایران رایج بوده است.

انتهای پیام