حسن بهشتیپور در یادداشتی با عنوان «ظریف گفتمان صهیونیستی را به چالش کشید» در روزنامه اعتماد نوشت: پیام اخیر محمدجواد ظریف، معاون راهبردی مسعود پزشکیان، رییسجمهوری کشورمان خطاب به پیروان حضرت موسی «ع» از چند منظر مهم و قابل تأمل است. اول آنکه برای نخستینبار یک مقام و چهرهای ایرانی، یهودیان جهان را مخاطب قرار داد و با زبان انگلیسی از آنها خواست تا با الگوبرداری از رویکرد و اندیشههای جهانی که بر رویارویی با ظلم و تجاوز در اشکال مختلف تاکید دارد، در برابر سیاستهای خصمانه رژیم اسراییل ایستاده و مقاومت کنند. پیش از ورود به بحث باید گفت به نظر میرسد پیام آقای ظریف نوعی واکنش به کنش خصمانه بنیامین نتانیاهو قلمداد میشود؛ نخستوزیری اسراییل با ارسال دو پیام ادعایی تلاش کرد تا با مخاطب قرار دادن مردم ایران در داخل کشور زمینهساز تنش شود، هر چند در این مسیر موفق نشد.
آقای ظریف در پیام خود میان صهیونیستها و پیروان حضرت موسی «ع» -کلیمیها- تفکیک قائل شده و بدین طریق تلاش کرد تا آرمانهای حضرت موسی«ع» و گفتمان صهیونیستها را مجزا کند؛ گفتمانی که عمدتا بر مقوله نژاد متکی است و مدعی است که یهودیت از مادر به ارث برده میشود. صهیونیست با توسل به همین گفتمان رادیکال تلاش کردند مردمانی بیسرزمین را در سرزمین فلسطین تعریف کنند بدون آنکه برای مردم و ملت فلسطین حق و حقوقی قائل شوند. در برابر چنین گفتمان رادیکالی، آرمانهای حضرت موسی (ع) و ده فرمان تعریف شده ایشان، قرار دارند؛ آرمانی که با توسل بدان نمیتوان جنایت علیه بشریت و نسلکشی را با توسل به هیچ مولفهای تبیین و توجیه کرد. در همین راستا آقای ظریف با علم به رویکرد منتقدانه بسیاری از یهودیان، آنها را مخاطب پیامشان قرار داده و از آنها خواستهاند تا به نسلکشیها و جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان پایان داده و مانع از رویکرد توسعهطلبانه و تجاوزکارانه اسراییل شوند. درنهایت پیام آقای ظریف را باید در قاب دیپلماسی عمومی که آقای پزشکیان بر آن باور دارند، تبیین کرد.
مراد از توسل به چنین دیپلماسی، برقراری ارتباط با افکار عمومی است و به طور مشخص یهودیان در سراسر جهان است. هر چند همانگونه که در بالا بدان اشاره شد، آقای ظریف میان دو طیف تفکیک قائل شدند، مخاطبان اصلی پیام ایشان یهودیان در سراسر جهان بودند نه معتقدان به گفتمان رادیکال صهیونیستی. یک سال از جنگ اسراییل در غزه و لبنان میگذرد و بیش از 50 هزار غیرنظامی که بخش عمدهای از آنها زنان و کودکان بودند، جانشان را از دست دادند، این درحالی است که برای اولینبار جهان صرفا در قامت ناظر در برابر سیاستهای این رژیم سکوت اختیار کرده است. از همین رو به جرات میتوان گفت از جنگ جهانی دوم تا به امروز چنین انفعالی در سطح جهانی در برابر این سبعیت بیسابقه بوده است.
در شرایط کنونی شاهد آن هستیم که در سرزمینهای اشغالی و در میان طیف چپ سیاستهای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اسراییل و کابینه افراطیاش هدف انتقادهای تندی قرار دارد تا جایی که به شکلی بیسابقه معترضان شاید بیش از 50 شنبه به خیابانها آمده و بر استعفای نخستوزیر و برقراری آتشبس و آزادی گروگانها تاکید کردند. با این همه این اعتراضها بینتیجه ماند. آقای نتانیاهو حتی در سطح ساختار سیاسی حاکم نیز تلاش دارد کوچکترین انتقادها را خفه کند. در همین راستا برکناری یوآوو گالانت، وزیر دفاع این بازیگر قابل تبیین است؛ چهرهای که خود در جنایتهای اسراییل در غزه و لبنان مشارکت داشت با این همه از یک جایی به بعد نخستوزیر را برای برقراری آتشبس و آزادی گروگانها تحت فشار قرار داد و درنهایت کنار گذاشته شد.
در این میان شاهد این واقعیت هستیم که بنیامین نتانیاهو فارغ از پروندههای کیفری در داخل و پرونده جنایی در دیوان کیفری بینالمللی به واسطه نسلکشی در غزه، کماکان در قدرت باقی است. او به خوبی میداند تداوم ریاستش منوط به حراست از چینش کابینه افراطی حاکم است. آقای ظریف در چنین فضایی پیام خود را برای جهان و به طور مشخص برای یهودیان قرائت کرد. در باب اینکه چنین پیامی در عمل تا چه اندازه میتواند زمینه را برای همصدایی مخالفان صیهونیستی هموار کند، نمیتوان نظر داد، اما باید اعتراف کرد پیام ایشان و قرائت آن بدین شکل ایدهای بیسابقه و بااهمیت است.