فرارو- "دیوید هرست"؛ سردبیر پایگاه خبری-تحلیلی میدل ایست آی در گزارشی با اشاره به تندروهای حاضر در دولت ترامپ به طور خاص به این مساله پرداخته که انتخاب این قبیل افراد از سوی رئیس جمهور منتخب آمریکا در سِمتهای مهم عرصه سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا یک واقعیت را فریاد میزند و آن هم این است که در ماههای آتی برخلاف ادعاهای ترامپ، نباید انتظار پایان درگیریها در خاورمیانه را داشته باشیم بلکه برعکس، اوج گیری جنگ و تنش در منطقه سناریوی محتملتری است.
به گزارش فرارو و به نقل از میدل ایست آی ؛ تصاویر آزاردهنده کشتار انسانهای بیگناه به یک واقعیت عادی در نوار غزه تبدیل شده است. از آنجایی که این قبیل عکسها برای هر انسانی غیرقابل تحمل هستند، من سعی میکنم یکی از آنها را توصیف کنم. جنگندههای اسرائیلی به یک خودرو در نزدیکی مرکز توزیع کمکهای غذایی در رفح و در منطقه معراج حمله کردهاند. اجساد شهدا روی زمین افتاده است. اجساد افراد روی هم است و خون از سر و صورت آنها جاری است.
در موقعیتی که این افراد شهید شده اند، گَرد سفید رنگی هم قابل مشاهده است. دلیل آن هم این است که یکی از شهدا در حال حمل یک کیسه آرد بوده است. همه با شگفتی به این صحنهها مینگرند و نمیدانند چه باید کنند. آرد در غزه گرانبها است و زندگی انسانها هیچ ارزشی ندارد. این اتفاقات در شرایطی رخ میدهند که آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا در موضع گیری نسبت به ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه ابراز خوشحالی کرده است!
مقامهای دولت آمریکا مدعی هستند که اسرائیل گامهای مهم و موثری را در زمینه مخاطب قرار دادن نگرانیها با محوریت وضعیت انسانی غزه برداشته است. با این حال، این مقامها دقیقا اشاره نکرده اند که منظور آنها از این اقدامات چیست.
تردیدی نیست که آنتونی بلینکن و دیگر مقامهای ارشد دولت بایدن در حال طرح مواضع تکراری هستند. با این همه، ابراز خوش بینی بلینکن مبنی بر اینکه کمکهای انسان دوستانه به دست مردم غزه میرسد، به هیچ عنوان مورد تایید آژانس آنروا نیست. این آژانس سازمان ملل متحد تاکید کرده که در ماه اکتبر سال جاری میلادی، کمترین میزان از غذا و کمکهای انساندوستانه وارد نوار غزه شده است.
به آینه نگاه کنید
جالب است که حتی خودِ صهیونیستها که مهندس تحمیل قطحی به نوار غزه هستند نیز سخنان وزیر خارجه آمریکا و خوش بینی او نسبت به ارسال کمکهای انسان دوستانه به نوار غزه را باور ندارند. ژنرال "ایتزیک کوهن" به خبرنگاران اسرائیلی گفته است که "اسرائیل قویا قصد دارد تا مانع از بازگشت ساکنان شمال نوار غزه به خانههایشان شود". وی افزوده است که "کمکهای انسان دوستانه به طور مرتب به جنوب نوار غزه ارسال خواهند شد با این حال، در شمال این منطقه شهروندان زیادی باقی نمانده اند".
نکته قابل تامل اینکه تنها اندکی پس از این موضع گیری ژنرال اسرائیلی، بسیاری در فلسطین اشغالی سعی در عقب نشینی از آن داشتند، زیرا اسرائیل با این موضع گیریها عملا اعتراف به دو جنایت جنگی بزرگ میکند: "اول، تحمیل گرسنگی به غیرنظامیان به عنوان یک سلاح جنگی و دوم کوچاندن اجباری انسان ها".
اگر دموکراتهای آمریکایی واقعا مایلند بفهمند که چرا بخش زیادی از پایگاه اجتماعی خود را در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا از دست داده اند، کافی است به همین سیاستهای خود در همدستی با جنایات اسرائیل در نوار غزه بنگرند. کامالا هریس نیز به همان اندازه بایدن در مورد تحولات غزه مقصر است. هریس هیچگاه خود را از سیاست رسمی دولت بایدن با محوریت جنگ غزه جدا ندانسته است. او بارها تاکید کرده که وقتی تصمیمات مهم دولت آمریکا در مورد جنگ غزه گرفته میشد، او در اتاق تصمیمسازی حضور داشته است.
پیام من (نویسنده مقاله حاضر) به آنها این است که برای یافتن دلایل شکست اخیر خود به هیچ عنوان به جایی غیر از سیاستهای خود نگاه نکنند. اگر به این مسائل بنگرید میتوانید دلایل شکستتان را بفهمید. شبیه به همین استدلال را میتوان در مورد هر فرد دیگری که او هم معتقد است اسرائیل باید به کشتارهای خود در نوار غزه ادامه دهد مشاهده کرد. افرادی که خواهان تحمیل گرسنگی، کوج اجباری و کشتارهای دسته جمعی مردم غزه هستند.
این همان طرز فکری است که دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا و اعضای انتخاب شده از سوی او برای دولت جدید این کشور هم تا حد زیادی آن را نمایندگی میکنند. ترامپ در بحبوحه رقابتهای انتخاباتی و حتی پس از آن بارها از اراده خود جهت پایان دادن به جنگها و ایجاد صلح سخن گفته است با این حال، افرادی که او برای تیم امنیت ملی و سیاست خارجی دولتش انتخاب کرده همگی سابقهای طولانی مدت در حمایت از اسرائیل دارند و در بحبوحه تحولات یک ساله اخیر در سطح منطقه نیز هر کاری کرده اند تا اسرائیل یک جنگ منطقهای را آغاز کند.
دستورالعمل تازه برای آغاز جنگ منطقهای
این نکته پنهان نیست که اسرائیل از حزب دموکراتیک کردستان عراق که در منطقه کردستان عراق قدرت دارد، حمایت میکند. اسرائیل تنها بازیگری بود که از رفراندوم استقلال منطقه کردستان عراق در سال ۲۰۱۷ حمایت کرد. این رفراندوم توسط دولت مرکزی عراق قویا رد شد. در عین حال، گروه موسوم به یگانهای حفاظت از خلق کُرد نیز که بخش اعظم منطقه شمال شرقی سوریه را کنترل میکنند، شاخهای از حزب کارگران کردستان هستند که سال هاست علیه ترکیه دست به شورش و عملیاتهای مختلف زده و میزند.
از این رو، اسرائیل سعی دارد به طور مستقیم از بازیگران مذکور استفاده کند و علیه کشورهایی نظیر ایران و یا ترکیه در سطح منطقه ایجاد ناامنی کند. گیدئون سار وزیر خارجه اسرائیل به تازگی در موضع گیری از گروههای کُردی منطقه حمایت کرده و علیه ایران و ترکیه با محوریت موضع آنها نسبت به این گروه، موضعگیریهای تندی را انجام داده است.
جای تعجب نیست که چندی پیش رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه تمامی روابط کشورش با اسرائیل را قطع کرد.
اسرائیل در قالب مذاکرات خود با عاموس هوکشتاین فرستاده ویژه دولت آمریکا، طرحهای خود برای لبنان، سوریه و عراق را افشا کرده است. اسرائیل نه تنها قصد دارد حزب الله را به شمال رودخانه لیتانی بازگرداند و مسیرهای ارتباطی این جنبش را با ایران از طریق سوریه و عراق قطع کند بلکه همچنین سعی دارد تا محور مقاومت در منطقه را نابود و یا حداقل به شدت تضعیف کند. محوری که ایران سالها رویِ ایجاد آن کار کرده است.
مواضع اخیر وزیر خارجه اسرائیل با محوریت توسعه حمایت این رژیم از گروههای شورشی در منطقه در نوع خود سوریه را به هدف بعدی جنگ افروزی اسرائیل تبدیل میکند. در عین حال، دو قدرت مهم منطقهای یعنی ایران و ترکیه نیز با تهدید اسرائیل رو به رو هستند و از چشم اندازی کلان هم کشورهای مختلف، حوزه نفوذ منطقهای خود را با خطر رو به رو میبینند.
در مورد فلسطینی ها، ترامپ و متحدانش به احتمال زیاد معامله قرن خود را کنار خواهند گذاشت و دیگر صحبتی از تشکیل دولت مستقل فلسطینی نمیکنند. آنها مردم فلسطین را ساکت میخواهند و در بهترین حالت آنها را به مناطق مرزی با مصر کوچ خواهند داد و با آنها به مثابه افرادی رفتار میکنند که انگار در خاک خود میهمان هستند.
اگر اسرائیلیها بخواهند شمال نوار غزه را اشغال کنند و کرانه باختری را به هم کل تصرف کنند، این بدان معنا خواهد بود که اساسا منزوی سازی و تضعیف مردم فلسطین بیش از هر زمان دیگری برجسته خواهد شد.
این مسائل در شرایطی مطرح میشوند که مردم منطقه به شدت خواهان تشدید تقابل با اسرائیل هستند. به عنوان مثال، "مروان معشر" وزیر خارجه سابق اردن در موضع گیری تاکید دارد که "افکار عمومی منطقه پس از حادثه هفت اکتبر به شدت رادیکال شده اند. اکثریت آنها این تفکر را دارند که تنها راه برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل تکیه به اهرم زور است. این مساله حتی در دورههای تاریخی مختلف در خودِ جامعه فلسطین نیز از تفوق برخوردار نبوده با این حال اکنون به یک واقعیت تبدیل شده است".
بر اساس یافتههای یک نظرسنجی در نوار غزه و کرانه باختری پس از حادثه هفتم اکتبر، ۷۵ درصد از پاسخدهندگان تاکید کرده اند تنها راه برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل، مقاومت مسلحانه است. در جبهه مقابل، بیش از ۸۰ درصد از اسرائیلیها هم طالبِ راهکار دو دولتی نیستند. نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل راهکار مذکور را نوعی پاداش به تروریسم توصیف کرده است. مسائلی از این دست به خوبی نشان میدهند که ما اکنون دقیقا در کجا قرار داریم.
توجه داشته باشیم که اقدامات ترامپ در دوره نخست حضورش در قدرت در قالبهایی نظیر انتقال سفارت آمریکا به قدس و یا اجازه دادن به الحاق بلندیهای جولان به قلمرو اشغالی اسرائیل و همچنین تشویق توافقات ابراهیم، سبب شدند تا شاهد ظهور پدیدهای به نام عملیات هفتم اکتبرِ حماس باشیم.
حال در دولت دوم ترامپ که پُر شده از چهرههایی که قویا خواستار حمایت از طرحهای اسرائیل جهت گسترش جنگ به سوریه، عراق و ایران هستند، ترامپ کاملا از این ظرفیت برخوردار است که جنگ منطقهای بزرگی را کلید بزند. جنگی که ابعاد و دامنه آن ورای کنترل آمریکا و اسرائیل خواهد بود.